چاله میدان است؟ نخیر قربان! آنها آدمهای مهمی هستند که توی یک جای مهمتر جمع شده اند و مهمترین تصمیمات را میگیرند.
یکی از همین تصمیمگیران بزرگ درباره یکی دیگر از همکاران خود میگوید: آقای فلانی تا حدودی از جمع نمایندگان جدا هستند و مثلاً در گروه فراکسیون در فضای مجازی نیز حضور ندارند و در این شرایط، طبیعتاً دبیر فراکسیون باید فردی پاشنهورکشیده باشد.
دقت فرمودید؟ اصطلاح پاشنه ورکشیده را حال کردید؟ مدیون باشید اگر فکر کنید این پاشنه ورکشیده با آن پاچه ورمالیده که توی چاله میدان میگویند شباهت محتوایی داشته باشد. به جان عمه رهبر کره شمالی که ربطی ندارد.
آن یکی هم برای اینکه ذهنش باز بشود که تصمیمات بزرگتری بگیرد از همکارانش میخواهد که آن دختر خوشگل را نشان او هم بدهند. خب آخر انصافتان کجا رفته؟ این بنده خدا هم دل دارد. دلش دختر خوشگل میخواهد. نشانش بدهید گناه دارد. کاری به کارش ندارد که! فقط مینشیند و نگاهش میکند. قانون هم خودش تصویب میشود. خدا بزرگ است.
چاله میدان نیست. اگر یکی میپرد یقه آن یکی را میگیرد و با سر میرود توی شکمش و فحشهای بد بد میدهد خدای نکرده لات و اوباش نیست. زینالدین زیدان را یادتان میآید؟ چه پسر خوب و مودبی هم بود. به هر حال یک بار شرایط اقتضا کرد و با سر رفت توی شکم یک بنده خدایی و "پاشنه ورکشیده بازی" درآورد.
آقاجان من که چیزی نگفتم؟ ستون ننجون را تعلیق میکنید؟ چرا خب؟ من که حرفی نزدم. پاشنه ورکشیده مگر حرف بدی است؟ اگر بد است چرا فلانی گفته؟ بعدش اینکه من هنوز که چیزی نگفتم. خوب است درباره چرت زدنها و حق ماموریت گرفتنها و ماموریتهای خارجی و ... مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد. لطفا بعدا شمارهگیری فرمایید... بوق بوق