کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تحقیرشوندگی؛ سرنوشت محتومِ پذیرش سیادت غرب

تشابه برخی تحقیرهای عربستان در مقابل آمریکا با رژیم پهلوی

23 بهمن 1397 ساعت 14:01


گزاره‌ی شرطی زیر را در نظر بگیرید: «اگر رژیم پهلوی، تا به امروز بر سر کار بود و همان روندِ وابستگیِ فزاینده به ایالات متحده را - خصوصاً در حوزه نظامی - ادامه می‌داد، اکنون در چه وضعیتی به سر می‌برد؟»
در علم منطق، به چنین گزاره‌هایی، اصطلاحاً «شرطی‌های خلاف واقع»گفته می‌شود. شرطی‌هاى خلاف واقع، گزاره‌هایی شرطی هستند که مقدّم آن‌ها (بخش اول) کاذب است، ولى خود شرطى صادق مى‏باشد. مثلاً در نمونه‌ی ابتدای بحث، مقدّم شرط (اگر رژیم پهلوی، تا به امروز بر سر کار بود...) گزاره‌ای خلاف واقعیت است، در حالی که در تالیِ شرط، به دنبال گمانه‌هایی حقیقی و محتمل هستیم.
در شرطی‌های خلاف واقع و کاربست آن در مطالعات تاریخی، موضوع این نیست که مقدّم اصلاً اتفاق نیفتاده، بلکه صحبت بر سر این است که اگر «فرضاً» اتفاق می‌افتاد، آنگاه چه نتایجی را در تالیِ شرط به دنبال داشت؟ تحلیل و گمانه‌زنی درخصوص این فرضِ محال است که می‌تواند مورخ یا مخاطب رویدادهای تاریخی را در تبیین و تحلیلِ عمیق‌تر ریشه‌های تاریخی یک واقعه کمک کند.
در مطالعات تاریخی، از رهیافت‌های گوناگونی برای فهم بهتر روندهای تاریخی استفاده می‌شود. یکی از آن‌ها، مدد گرفتن از منطق «شرطی‌های خلاف واقع» است. شاید یکی از روش‌های رایج جهت عملیاتی کردن هرچه‌بهترِ این منطق نیز این باشد که «وضعیت فرضیِ امروز پهلوی، با یک نظام سیاسیِ فعلی که از جنبه‌هایی قابل مقایسه با رژیم پهلوی در گذشته است، مدل‌سازی شود». به نظر می‌رسد شبیه‌سازی پهلوی دوم با کشوری چون عربستان سعودی، از جهاتی، مفید باشد.
در منطق «شرطی‌های خلاف واقع»، موضوع این نیست که مقدّمِ شرط اتفاق نیفتاده؛ بلکه صحبت بر سر این است که اگر «فرضاً» اتفاق می‌افتاد، آنگاه چه نتایجی را در تالیِ شرط به دنبال داشت؟ تحلیل و گمانه‌زنی درخصوص این فرضِ محال است که می‌تواند مورخ یا مخاطب رویدادهای تاریخی را در تبیین عمیق‌تر ریشه‌های تاریخی یک واقعه کمک کند.

چرا عربستان سعودی؟
سؤالی که اکنون پیش می‌آید این است که در میان نظام‌های سیاسیِ فعلی، چرا عربستان سعودی گزینه بهتری جهت مقایسه است؟
پاسخ این است که عربستان سعودی، کشوری ا‌ست که علی‌رغم داشتن تفاوت‌هایی با ایرانِ زمان پهلوی، از جنبه‌هایی نیز بدان شبیه بوده و می‌تواند تصویری از امروزِ رژیم پهلوی را - با فرض درپیش گرفتن همان روندِ وابسته‌ی گذشته - به ذهن متبادر کند. برخی از مهم‌ترین وجوه تشابه عبارتند از:
۱- عربستان، به همراه ایران، یکی از دو ستونِ دکترین نیکسون شمرده می‌شد و لذا از جهات نظامی، می‌توانست محل مقایسه باشد.
۲- عربستان کماکان دارای نظام سیاسی پادشاهی است و به ایرانِ آن روز شباهت دارد.
۳- عربستان از حیث خرید تسلیحات از ایالات متحده، شرایطی بسیار شبیه به آن روزِ ایران را دارد؛ به‌نحوی که در حال حاضر، عربستان سعودی، بزرگترین خریدار تسلیحاتی ایالات متحده به شمار می‌رود، جایگاهی که آن روز، در اختیار رژیم پهلوی دوم بود.
توضیح آنکه براساس گزارش سُوکمیسیون (کمیته فرعی) خارجی وابسته به کمیته‌ی روابط خارجی سنای آمریکا، در جولای ۱۹۷۶ (تابستان ۱۳۵۵)، ایران بزرگترین خریدار سلاح و تجهیزات نظامی ایالات متحده آمریکا بود. میزان فروش جنگ‌افزار به ایران، پیوسته سیر صعودی داشته، به طوری که از مبلغ ۵۲۴ میلیون دلار در سال مالی ۱۹۷۲، به ۳.۹۱ میلیارد دلار در سال ۱۹۷۴ یعنی به بیش از ۷ برابر رسید. به بیان دیگر، شاه طی ۴ سال (۱۹۷۲ تا ۱۹۷۶) مبلغ ۱۰.۴ میلیارد دلار و در ده سال آخر سلطنت‌اش بیش از ۱۷ میلیارد دلار جنگ‌افزار و تجهیزات از آمریکا خریداری کرد.
امروزه، براساس گزارش مؤسسه بین‌المللی تحقیقات صلح استکهلم در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷، عربستان با دارا بودن سهم ۱۸درصدی از کل فروش تسلیحاتیِ ایالات متحده، حائز رتبه اول در دنیا است. این موضوع، در تصویر شماره ۱ به خوبی نمایان است.
از این حیث، اوضاع تسلیحاتی فعلیِ عربستان، به خوبی می‌تواند شرایط محتملِ امروز ایران را - در صورت استمرار حاکمیت وابسته‌ی پهلوی - برای مخاطب تصویر کند.
عربستان سعودی، در حال حاضر بزرگترین خریدار تسلیحاتی ایالات متحده به شمار می‌رود؛ جایگاهی که آن روز، در اختیار رژیم پهلوی دوم بود.

گذری بر چند نمونه از تحقیرهای عربستان توسط آمریکا
اگر امروز، رژیم پهلوی کماکان در قدرت بود و می‌خواست همان مسیر گذشته را ادامه دهد و ایالات متحده، نقش حامیِ بی‌بدیل او را در حوزه‌های نظامی و... بازی کند، اکنون مشابه همان روندی که منجر به «تحقیر» عربستان در مقابل ایالات متحده می‌شود، برای پهلوی تکرار می‌شد. در این مجال، تنها به چند نمونه از این مصادیق تحقیرشوندگی اشاره خواهد شد:
۱- دونالد ترامپ، چندی پیش در دوم اکتبر ۲۰۱۸، در جمع حامیانش در شهر ساوتِیوِن در ایالت میسیسیپی، تأکید کرد: «ما از عربستان سعودی محافظت می‌کنیم. شاید شما بگویید که آن‌ها ثروتمندند و من عاشق پادشاه، ملک سلمان هستم. اما گفتم: پادشاه! ما از شما حفاظت می‌کنیم. شما بدون ما دو هفته هم دوام نخواهید آورد. باید هزینه‌های ارتش خودتان را بپردازید.»
این اظهاراتِ توهین‌آمیز، شدت تحقیرشوندگیِ عربستان را در قبال ایالات متحده به تصویر می‌کشید؛ اما تأسف‌آورتر آنجایی بود که فردای همان روز، یعنی سوم اکتبر، در خلال مصاحبه‌ای که پایگاه خبری بلومبرگ با محمدبن‌سلمان، ولیعهد سعودی ترتیب داد، یکی از خبرنگاران با درک اهانت‌پذیریِ آل‌سعود، از بن‌سلمان پرسید: «ترامپ اخیراً گفته شما بدون حمایت ایالات متحده، فقط دو هفته دوام خواهید آورد... آیا اهمیت نمی‌دهید که او (ترامپ) این چیزهای واقعاً گستاخانه را درباره‌ی پدر شما می‌گوید؟!» و ولیعهد سعودی نیز پاسخ داد: «خُب، می‌دانید، باید قبول کرد که دوستان چیزهای خوب و بد درباره‌ی ما می‌گویند. شما نمی‌توانید دوستانی داشته باشید که ۱۰۰ درصد چیزهای خوبی درباره‌ی شما می‌گویند. این ماجرا حتی درون خانواده‌ها هم صادق است. همیشه سوءتفاهم‌هایی وجود دارد و ما این [سخنان ترامپ] را هم در همین دسته طبقه‌بندی می‌کنیم.»
جالب است که وی، چنین سخنانِ توهین‌آمیزی را در چارچوب اختلافات درون‌خانوادگی تفسیر کرده، خاندان خود را با سردمداران آمریکایی، همچون اعضای یک خانواده می‌داند و اینچنین، هویت به‌ظاهر اسلامیِ خود را با آمریکای جنایتکار یکپارچه می‌کند؛ امری که با نصّ صریح آیات قرآن کریم (همچون: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات/ ۱۰) و یا «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ» (نساء/ ۱۴۴)) در تضاد است!
۲- در اظهارنظری دیگر و در خلال تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، ترامپ خطاب به عربستان سعودی اظهار داشت: «آل‌سعود برای ما همچون گاوی شیرده است که هروقت دیگر نتوانیم آن را بدوشیم، آنگاه دستور ذبح آن را صادر می‌کنیم...»
چندی بعد، این اظهارات توهین‌آمیزِ ترامپ و البته انفعال جدیِ آل‌سعود در پاسخ‌دهی به آن، بهانه‌ای شد تا مقام معظم رهبری، خفتِ سران سعودی در مقابل آمریکا را به آنان گوشزد کرده، زشتی و بدنامیِ آن را به آل‌سعود تذکر دهد: «... شما نگاه کنید ببینید در دنیای اسلام چه خبر است. در دنیای اسلام یک عدّه انسان‌های بی‌ارزش و نالایق و پست، سرنوشت برخی از جوامع اسلامی را در دست گرفته‌اند؛ مثل همین دولت‌هایی که مشاهده می‌کنید؛ سعودی و امثال این‌ها…. قرآن می‌گوید «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم‌» («...بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر مهربانند...»؛ فتح/ ۲۹) این‌ها «اشدّاء علی المؤمنین، رحماء مع‌الکفّار» هستند! شما ملاحظه کنید ببینید وضع این‌ها چه‌جوری است؛ با کفّار مأنوسند، [به آن‌ها] علاقه‌مندند، برای آن‌ها از اموال ملّت‌شان [خرج می‌کنند]؛ چون خودشان که مالی ندارند؛ این پول‌هایی که این‌ها دارند و در حساب‌های بانکی‌شان متراکم شده و این ثروت‌های افسانه‌ای، این‌ها مال کیست، این‌ها از کجا آمده؟ این‌ها ارث پدری که نیست؛ این‌ها پول نفت است، پول معادن زیرزمینی است، پول ثروت‌های ملّی است؛ به جای اینکه صرف بهبود زندگی مردم بشود، می‌رود در حساب‌های این‌ها متراکم می‌شود، از آن استفاده‌ی شخصی و خصوصی می‌کنند؛ این پول‌های مردم را تقدیم می‌کنند به کفّار، به دشمنان مردم. «وَ اتَّخَذوا مِن دونِ اللهِ ءالِهَهً لِیَکونوا لَهُم عِزًّا * کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدًّا؛ (مریم/ ۸۱ و ۸۲) احمق‌ها خیال می‌کنند که با دادن پول و با کمک کردن و با این چیزها می‌توانند صمیمیّت دشمنان اسلام را جلب کنند، [درحالی‌که] صمیمیّتی وجود ندارد؛ همان‌طور که خودشان هم گفتند، مثل گاو شیرده [هستند]؛ شیرشان را می‌دوشند، وقتی‌که دیگر شیر نداشتند، ذبحشان می‌کنند. این وضع امروز دنیای اسلام است...»
۳- یکی دیگر از مصادیق وابستگی و حقارت عربستان در مقابل ایالات متحده (از حیث نظامی و تسلیحاتی) این است که وقتی جنگنده‌های هوایی اف-۱۵ سعودی برای بمباران یمن به پرواز در می‌آیند، حتی تکنسین‌های آن نیز آمریکایی هستند و هیچ نظامیِ سعودی، حق دست زدن به آن‌ها را ندارد! درست مشابه وضعیتِ نظامی ایران در دوران پهلوی که هیچ مهندس ایرانی حق نداشت قطعاتِ مربوط به جنگنده‌های آمریکایی را - که توسط ارتش ایران خریداری شده بود - باز کرده و تعمیر نماید؛ نکته‌ای که مقام معظم رهبری نیز خود به عنوان یک ناظر آگاه به روندهای آن دوره، بر آن صحه می‌گذارند: «رؤسای رژیم طاغوتی پهلوی، ثروت‌های این ملت... را صرف خرید هواپیمای جنگی از آمریکا می‌کردند. وقتی هم قطعه‌ای از قطعات یک هواپیما عیب و ایرادی پیدا می‌کرد، مهندس یا مکانیسین ایرانی حق نداشت آن قطعه را باز کند و در رفع عیب و ایرادش بکوشد... . چرا مهندسین ایرانی حق نداشتند به قطعه معیوب هواپیما دست بزنند؟ برای این‌که به آن‌ها می‌گفتند: «شما را چه به این کارها؟! این مسائل مربوط به متخصصین خارجی است. اصلاً شما دخالت نکنید و به چنین مواردی نزدیک هم نشوید!» تحقیر یک ملت همین است دیگر!»
این سه مورد و نمونه‌هایی از این دست، از یک طرف، خویِ استکباری دولت ایالات متحده را نشان می‌دهد و از طرف دیگر، نشانگر آن است که کشوری با دارا بودن عنوان مجللِ خادمی حرمین شریفین، تا چه حد باید سیادت و ولایت طاغوت را قبول نماید!
وقتی جنگنده‌های اف-۱۵ سعودی برای بمباران یمن به پرواز در می‌آیند، حتی تکنسین‌های آن نیز آمریکایی هستند و هیچ نظامیِ سعودی، حق دست زدن به آن‌ها را ندارد! درست مشابه وضعیتِ نظامی ایران در دوران پهلوی که هیچ مهندس ایرانی حق نداشت قطعاتِ مربوط به جنگنده‌های آمریکایی را - که توسط ارتش ایران خریداری شده بود - باز کرده و تعمیر نماید.

نتیجه
مبتنی بر منطق شرطی‌های خلاف واقع، می‌توان روندِ وابستگی و حقارت رژیم پهلوی را به فرض بقایش تا به امروز، با کشوری همچون عربستان سعودی، شبیه‌سازی نمود.
تلاش نوشتار حاضر، واکاوی برخی مصادیق این مدل‌سازی بود تا از این رهگذر، روشن شود که شرایط امروز عربستان، فارغ از تفاوت‌های موجود، تابلویی‌ست که در مقابل چشمان ناظران داخلی و خارجی قرار گرفته تا این ناظران، با نگاه به این تابلو، نظاره‌گر روندهای تحقیرآمیز یک نظام سیاسیِ مرتجع در مقابل غرب باشند؛ حتی اگر این نظام سیاسی، استمرار پهلویِ گذشته باشد. به واقع، رژیمی که در سال‌های گذشته، حقارتی چون «کاپیتولاسیون» را ذیل پذیرشِ سیادت غرب به جان می‌خرید، محتمل بود که در این روزگار نیز خفتی مشابه آنچه بزرگان آل‌سعود تجربه می‌کنند را تجربه کند و شاهد چنین تحقیرهایی برای ملّت و کشورش باشد! برهان


کد مطلب: 107900

آدرس مطلب :
https://www.siasatrooz.ir/fa/article/107900/تحقیرشوندگی-سرنوشت-محتوم-پذیرش-سیادت-غرب

سیاست روز
  https://www.siasatrooz.ir