انتخابات ریاست جمهوری سال آینده که تنها دو ماه به برگزاری آن زمان باقی مانده است، رقابتی میان روحانی و دستاوردهایی است که او از خود بجا گذاشته است. در واقع رقابت روحانی با روحانی است.
انتخابات سال ۹۲ با پیروزی فردی به پایان رسید که سابقه اصولگرایی او بر کسی پوشیده نیست، اما گرایشهایی به سوی کارگزاران و اصلاحطلبان هم از او دیده میشد و اکنون هم میشود.
آقای روحانی که اکنون در کسوت رئیسجمهوری ماههای پایانی دور اول ریاست جمهوری را سپری میکند با شعارهای پرزرق و برقی وارد میدان شد و شعار اعتدال را پیشه خود ساخت و بر فرق افراط کوبید، که البته این شعار در ذات خود بسیار مناسب و بجا است اگر به واقع اجرا شود و باعث افراطگریهای بعدی نشود.
مهمترین شعارهای آقای روحانی یعنی حل مشکلات اقتصادی و پایان دادن به موضوع هستهای که سالها بر سر آن مذاکرات جدی انجام شده بود، افکار عمومی را به سوی خود کشاند. هنگامی که گفت باید هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم سانتریفیوژها، همگان گمان کردند که با حل موضوع هستهای که از سوی آمریکا و اسرائیل و بر اساس یک دروغ علیه ایران پرونده سازی شده است، مشکلات اقتصادی برطرف شده و تحریمهای اقتصادی هم برچیده خواهد شد. این موضوعی بود که آقای روحانی در زمان رقابتها و تبلیغات انتخاباتی بر روی آن تأکید میکرد و پس از روی کار آمدن اولویت دولت شد.
اما علیرغم همه آن وعدههایی که از سوی رئیسجمهور و دیگر دولتمردان داده شد، که میتوان به آرشیو سخنان ایشان مراجعه و همه آنها را استخراج کرد، توافق هستهای نتوانست گره مشکلات اقتصادی ایران را باز کند، آن آفتاب تابان، پیروزی عظیم سیاسی، شکستن همه زنجیرها اکنون پس از گذشت ۲ سال از امضای توافق نامه هستهای، بیفروغ و کمفروغ گشته و نمیتوان تمام قد از آن دفاع کرد چراکه از سوی ایران تعهدات همچنان یکجانبه اجرا میشود و طرف مقابل که محور آن آمریکا است، دست روی دست گذاشته و نظارهگر آن است که ایران به تعهد خود پایبند است.
همه این مباحث به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ باز میگردد و مرتبط است چراکه در این میان انتخاباتی قرار است برگزار شود که پس از توافق هستهای بهتر و روشنتر درقبال برجام سخن گفت و تصمیم گرفت.
دولت ترامپ از همان ابتدای آغاز به کار خود سعی داشت برجام را به ضرر آمریکا معرفی کند در حالی که بهترین قرارداد ممکن بر سرفعالیتهای هستهای ایران به امضا رسیده است.
آمریکا همچنان توافق را نقض میکند و ما همچنان پایبندی خود را به توافق هستهای نشان میدهیم.
اما دولت همچنان خود را امیدوار به نتایج برجام نشان میدهد، آقای روحانی هم منتظر فرا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است، تا اقبال عمومی را به خود بسنجد و ببیند. این اقبال میتواند نقطه امیدی برای دولت تدبیر و امید باشد اما با توجه به شرایط موجود توقع رأیآوری بیشتر از دور گذشته بجا به نظر نمیرسد!
حتی آمریکاییها هم نوع رفتار خود در قبال ایران و توافق هستهای را به انتخابات ریاستجمهوری سال آینده سنجاق کردهاند، گرچه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده تغییری در رفتار آمریکا ایجاد نخواهد کرد. توقع نرمش از آمریکا یک انتظار اشتباه است.
آیا میتوان تصور کرد که اگر روحانی برای بار دوم رئیس جمهور شود، تغییری در سیاستهای رفتاری آمریکا نسبت به ایران ایجاد خواهد شد؟
یا اگر فردی غیر از آقای روحانی به ریاست جمهوری برسد، رفتارهای آمریکا در قبال ایران تندتر و خصمانهتر خواهد شد؟
تفاوتی را نمیتوان قائل شد، چراکه سیاستی که آمریکا علیه ایران در پیش دارد، غیرقابل تغییر است. دشمنی با ایران در ردیف اول فهرست سیاستهای آمریکا قرار دارد. اگر غیر از این بود، شفافسازیهای ایران در توافق هستهای و اثبات اینکه جمهوری اسلامی ایران در پی ساخت سلاح هستهای نیست، میتوانست حداقل باعث لغو تحریمهای اقتصادی شود، اما اینگونه نشد.
اما اصلاحطلبان که از توافق هستهای و نتایج آن قاطعانه دفاع میکردند، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ از آقای روحانی حمایت کردند و خود را عامل پیروزی او میدانند، امروز نیز حمایت خود را همراه با انتقاد از روحانی اعلام کردهاند، حمایتی متزلزل که حتی احتمال رفیق نیمه راه بودن آنها هم میرود. البته قوت این حمایت به نوع تعامل و گفتوگوهای دوجانبه بستگی دارد.
به این نکته هم باید توجه داشت که مقابل آقای روحانی رقیب قدرتمندی وجود نخواهد داشت که تصور یک انتخابات ریاست جمهوری رقابتی شکل بگیرد، اصولگرایان اگر چه برای انتخابات ریاستجمهوری برنامهریزی کردهاند اما همانطور که دولت کنونی زمانی که ریاست جمهوری را تحویل گرفت، اعتقاد داشت ویرانهای را به عاریت برده است! رئیسجمهور بعدی هم چنین اعتقادی خواهد داشت و برای تحویل گرفتن آن تنها پس از ۴ سال دست و پا نمیزند. اگر دیده میشود که اصولگرایان از خود اشتیاق نشان میدهند برای رونق انتخابات ریاست جمهوری است.
دولت احتمالی آینده آقای روحانی در چهار سال بعدی باید چابکتر، کارآمدتر و علمیتر از دولت کنونی باشد، چراکه درصد قابل توجهی از انتظارات و مطالبات مردم در چهار سال بعدی باید برآورده شود، حداقل تحقق بخشی از شعارهای انتخاباتی توقع و انتظار بجا اما کوچکی است که مردم از دولت تدبیر و امید دارند.