اگر محمدحسین مهدویان «لاتاری» را قبل از دو فیلم قبلیاش و بهخصوص «ماجرای نیمروز» میساخت، میشد این فیلم را هم در خط سیر صعودی او دید. اما واقعیت این است که «لاتاری» علیرغم آنکه فیلم خوبی است و باز هم به دنبال «قهرمان»سازی است، اما نمیتواند اثرگذاری دو فیلم قبلی فیلمساز را داشته باشد.
فیلم لاتاری با اینکه یک داستان امروزی روایت میکند که در آن پسری به دنبال یافتن پاسخ سوالهای خود و حقیقت ماجراست. داستانی که از «ورداورد» شروع میشود و در «دبی» به اتمام میرسد.
اگر نگاه منصفانه داشته باشیم، فیلم مهدویان درست مثل یک بازی فوتبال دو نیمهی متفاوت دارد. نیمهی اول به شدت، محکم و هجومی بازی میکند. گرههای داستان یک به یک رو میشود و به قرص و محکمتر شدن درام کمک میکند. مخاطب را با خود همراه میکند. همینجاست که تماشاگر توقع دارد، نیمهی دوم فیلم هم توفانی باشد و اجازهی تنفس به او را ندهد. اما اینطور نیست. نیمهی دوم دچار افت میشود و آنقدر این افت را ادامه میدهد که در سکانسهای پایانی هیچ غافلگیری و حبس نفسی اتفاق نمیافتد. اتفاق تماشاگر میتواند صحنهها را پیشاپیش حدس بزند و این یعنی آنکه کارگردان نتوانسته روند نیمهی اول را ادامه دهد. نیمهی دوم فیلم به شدت یاد «قیصر» کیمیایی و «آژانس شیشهای» حاتمیکیا را زنده میکند. دو فیلمی که در زمان خود (تاکید میکنم در زمان خود) اثرگذار و جریانساز بودند، اما قرار نیست بعد از گذشت این همه سال همچنان قهرمانهای آنگونه را تجربه کنیم.
درخصوص شیوه تصویربرداری فیلم هم معتقدم کارگردان به اشتباه، تکنیک خود را تکرار کرده است (هرچند که در نشست خبری هم به مهدویان گفتم، آن شیوهی دوربین لرزان برای مستندنگاری قطعا جواب میدهد، اما برای یک درام دههی نودی خستهکننده است و او نپذیرفت) اما باز هم باید تاکید کرد، داستانِ «لاتاری» چه به لحاظ موقعیتی و چه به لحاظ زمانی شباهتی به «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» ندارد و تکانههای دوربین (حتی وقتی روی سهپایه قرار دارد) یا زومهای سریع نمیتواند کمکی به فیلم بکند، چراکه اساسا اینجا با مستند سر و کار نداریم و قرار نیست این داستان را از زاویه دید یک دانای کل یا مخاطب پیگیر پیش ببریم.
درخصوص بازیها هادی حجازیفر همچنان خوب است، هر چند که «موسی» با همهی مختصاتش همچنان «کمال» ماجرای نیمروز نمیشود. ساعد سهیلی و حمید فرخنژاد هم کارشان را نسبتا درست انجام دادهاند، اما واقعا نمیشود از بازی درخشان جواد عزتی در همان چند دقیقهی کوتاه گذشت. و البته نادر سلیمانی که بازیاش جذاب نیست و درست در اوج جدیت کار به یک شوخی بیموقع شباهت دارد.
با همهی نقدها به نظرم ساخته شدن «لاتاری» بهتر از نساختنش بود.
نویسنده: مهدی رجبی