روز شنبه حسن روحانی نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در جمع هواداران و حامیان خود در سالن دوازده هزار نفری استادیوم آزادی حضور یافته بودند، سخنانی گفت که تعجب بسیاری از صاحبنظران را برانگیخت.
وی گفت: تلاش ما در طول دولت یازدهم بر این بوده که راهی را که با هم انتخاب کردیم با صداقت ادامه دهیم. اگرچه در بسیاری از موارد مشکلاتی بود که نتوانستیم آنها را به خاطر آرامش و امنیت جامعه بیان کنیم اما اعلام میکنم که به آنچه که در خرداد ۹۲ به مردم قول دادم یا عمل کردهام یا نگذاشتهاند که آن اراده عملی شود.
این گروه میگویند چنین صحبتهایی خلاف اخلاق اسلامی است و بسیاری از اقدامات اساسی و بنیادی که باعث تقویت و بالا رفتن توان ملت میشود را زیر سوال میبرد و باعث یاس و ناامیدی مردم و سوء استفاده دشمنان میشود.
این گروه میگویند که دولت روحانی از موانعی برای عدم اجرای وعدههایش سخن میگوید که وجود ندارند و این خود بیصداقتی با هواداران و کسانی است که میخواهند ۴ سال دیگر به او اعتماد کنند.
در این میان سوال اینجاست در درجه اول اینکه اگر گروهی نگذاشتند که شما به وعدههایتان عمل کنید چرا دوباره وارد انتخابات شدید و به مردم وعده میدهید؟ چرا گروهی که مانع از عمل به وعدههای شما شدند را مستقیما به مردم معرفی نمیکنید؟
آیا در این نظام قدرتی فراتر از قانون وجود دارد که اجازه نمیدهد شما در چارچوب قانون به وعدههای خود عمل کنید یا اصولا وعدههایی دادهاید که قانونی نیست و قادر عمل به آنها نیستید؟
نظام به کدامیک از مواردی که روحانی به مردم قول داده است اجازه نداده است که عمل شود؟
وعدههای بیسرانجام اقتصادی و برجام
یکی از مهمترین وعدههای دولت روحانی بهبود شرایط اقتصادی پیشروی مردم بود و وی حتی در این زمینه برنامهای ۱۰۰ روزه ارائه کرده و قولهای بسیاری به مردم داد. در این میان نگاهی به شرایط دولت روحانی نشان میدهد که پیش پای دولت یازدهم بیش از هر دولت دیگر وعده، برنامه، طرح، راهکار و... وجود داشت. از همه مهمتر برنامه اقتصاد مقاومتی بود که اگر دولت روحانی در همین زمینه به وعدههایی که داده بود عمل میکرد میتوانست کارنامه موفقی را در زمینه اقتصادی در ۴ سال گذشته به مردم ارائه دهد.
در این زمینه روحانی باید پاسخ دهد که چه کسانی در کشور نگذاشتند تا عمل به برنامههای اقتصاد مقاومتی و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و چشمانداز بیست ساله در طول چهار سال گذشته اجرا شود. اما آنچه که از شواهد موجود بر میآید این است که دلایل عدم موفقیت دولت یازدهم در این زمینه را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
دولت بیشترین توان خود را صرف مسائل دیگر از جمله مذاکرات هستهای کرد و توقع داشت که از این مذاکرات آبی برای او گرم شود که متاسفانه نشد. از سوی دیگر در بحث مذاکرات هستهای و موضوع برجام علیرغم منتقدین و مخالفانی که روحانی داشت رهبری بیشترین حمایت را از تیم هستهای برای پیشبرد مذاکرات در چارچوب سیاستهای تعریف شده نظام داشتند و کاری کردند که تیم مذاکرهکننده بتوانند بیشترین قدرت چانهزنی و پیگیری حقوق ملت ایران را در مذاکرات داشته باشند.
مذاکرات هستهای علیرغم منتقدین و مخالفانی که داشت، انجام شد و نتیجه آن هم به توافق هستهای رسید، بنابراین انتقاد را نمیتواند به عنوان مانع و نگذاشتنهایی که آقای روحانی از آن نام میبرد، دانست، اگر این موانع جدی بود، توافق هستهای به دست نمیآمد.
بنابراین به نظر میرسد که دولت روحانی تلاش میکند تا با طرح این موضوعات شکست اقتصادی خود را در بهبود وضعیت اقتصادی، رفع بیکاری و حل اشتغال و بطور کل معیشت مردم را به گردن نگذاشتندها بیندازد و خود را در این زمینه بیتقصیر جلوه دهد و به قولی با فرافکنی مقصر را کسی دیگری معرفی کند که مردم به سراغ وی بروند.
آقای روحانی روشن نکرده است که چه چیزهایی را نگذاشتند انجام شود که مطالبات مردم محقق نشد و چه کسانی هستند که اجازه ندادند این مطالبات محقق شود؟
اگر رئیس جمهور در این زمینه شفاف سخن میگفت شاید میشد در این زمینه و اینگونه ادعاها دقیقتر شد و به حقیقت رسید اما در لفافه سخن گفتن باعث ایجاد شائبه هم میشود که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اتفاق خوبی نیست.
وعدههای غیرعملی
اما شاید منظور از این وعدهها، وعدههایی غیرعملی بود که رئیسجمهور در سال ۹۲ به طرفداران خود داده بود و به حساب این وعدهها گروه بسیاری از اصلاحطلبان را نیز به خود همراه ساخته بود.
یکی از این وعدهها وعده رفع حصر و تعیین تکلیف سران فتنه بود. موضوعی که بارها در جلسات پرسش و پاسخ از سوی رسانههای تندرو از دولت روحانی مورد پرسش قرار گرفت و حتی در همایش اخیر نیز به آن اشاره شد.
اکنون همانهایی که بر اساس این وعده به آقای روحانی رأی دادهاند، این موضوع را مطالبه میکنند، و این حق را برای خود قائل هستند که در این دوره پاسخی قانع کننده از وعده رئیس جمهور بشنوند.
با این حال همه میدانند که این وعده از آن وعدههایی است که نامزدهای انتخاباتی در تبلیغات خود میدهند و خود نیز میدانند که غیر قابل اجرا است . آقای روحانی نیز در باره این وعده میداند که نه این وعده در توان اوست و نه در حوزه اختیاراتش قرار دارد. این موضوع یکی از همان مسائلی است که از اختیارات رئیس جمهور خارج است و او به تنهایی نمیتواند درباره چنین موضوعی تصمیم بگیرد. عجیب است که بازهم به آن استناد میکند و از آن ابزاری میسازد تا بگوید دیگران نگذاشتند که وعدهها انجام شود.
آقای روحانی که خود پیش از این، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بوده به خوبی میداند که تصمیمگیری درباره موضوع مهمی که به امنیت ملی مرتبط است، در اختیار دولت و یا شخص او نیست بلکه کلیت نظام به ویژه رهبری و شورای عالی امنیت ملی در این زمینه تصمیم میگیرند.
در نهایت
در نهایت باید گفت وعده رفع حصر که این روزها روحانی راجع به آن سخن میگوید وعدهای نیست که عده زیادی از افکار عمومی پیگیر آن باشند و در حقیقت این مشکلات و معضلات اقتصادی است که دغدغه عموم مردم را تشکیل میدهد. اما به نظر میرسد که دولت توجیه" نگذاشتند" را علم کرده است تا با خرج کردن از کیسه دیگران اینگونه به اصلاحطلبان وانمود سازد که دولت به دنبال رفع حصر بود اما برخی از نهادها و یا مقامات اجازه آن را به دولت ندادهاند و به این ترتیب حمایت اصلاحطلبان از سبد رای روحانی باقی بماند.
از سوی دیگر دولت با طرح اینگونه موضوعات سیاسی در نزدیکی انتخابات میخواهد توجه افکار عمومی از وعده اصلی خود یعنی اقتصاد و معیشت را که محقق نشده است را دور کند و بهانهای برای مصون ماندن از انتقاداتی که به عملکرد دولت یازدهم میشود بیاورد.