محمد کهندل درخصوص تاثیرات سفر حسن روحانی به عراق بر مناسبات اقتصادی دو کشور، به خصوص در تقابل با تحریمهای متحده آمریکا بر این نکته تاکید دارد: سفر حسن روحانی بعد از ۶ سال به کشور عراق که میتوان گفت مهمترین شریک تجاری ایران در میان همسایگان است، میتواند یک گام بلند و مهم در افزایش تعاملات اقتصادی دو کشور را شکل دهد. برای درک اهمیت این موضوع تنها کافی است که اشاره کنم مجموعه معاملات ایران با کل قاره سبز چیزی در حدود ۱.۸ میلیارد دلار است، در حالی که مناسبات اقتصادی ایران تنها با کشور عراق نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار است که میتواند تا سقف ۲۰ میلیارد دلار هم افزایش پیدا کند. پس میبینید که یک کشور مانند عراق میتواند ظرفیت نزدیک به ۴ تا ۵ برابر کل قاره اروپا را از نظر اقتصادی در اختیار ایران قرار دهد.
با توجه به امضای قراردادها و معاهدات اقتصادی و تجاری در اولین سفر روحانی به کشور عراق، به نظر میرسد که یکی از دستورکارهای مهم حضور رئیسجمهور در بغداد به افزایش مناسبات اقتصادی دو کشور باز میگردد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی تاثیر سفر روحانی بر مناسبات اقتصادی ایران و عراق، گفتوگویی را با محمد کهندل، کارشناس حوزه اقتصاد بینالملل صورت داده است که در ادامه میخوانید.
از نگاه شما تاثیرات سفر حسن روحانی، آن هم بعد از ۶ سال به عراق از ابعاد اقتصادی چیست؟ آیا این سفر میتواند تقابلی جدی را در برابر تحریمهای کاخ سفید درپی داشته باشد؟
قبل از پاسخ به سوال مهم شما باید این نکته را عنوان کنم که اگرچه سفر حسن روحانی به عراق بسیار دیر هنگام بوده است، اما به واسطه فشارهای تحریمی ایالات متحده آمریکا بر اقتصاد ایران و نیز مشکلات معیشتی کشور باید این سفر انجام میشد، چراکه یقیناً یگانه راه برون رفت از مشکلات اقتصادی، نه نگاه به غرب و کشورهای اروپایی که افزایش مناسبات و تعاملات تجاری و اقتصادی با همسایگان است. در این راستا ایران با پانزده کشور دیگر سایه است که میتواند پتانسیلهای بسیار زیادی را از نظر تجاری و اقتصادی در اختیار تهران قرار دهد. اگر دولت در طول سالهای گذشته در حوزه سیاست خارجی و نیز وزارتخانههای اقتصادی، برنامه جدی، مداوم و دقیقی را برای افزایش تعاملات خود با این پانزده کشور که پانزده فرصت بسیار طلایی ایران است، طراحی میکرد شاید دیگر نیازی به گفت و گو و مذاکره با کشورهای اروپایی و اعضای ۱+۴ بود. لذا سفر حسن روحانی بعد از ۶ سال به کشور عراق که میتوان گفت مهمترین شریک تجاری ایران در میان همسایگان است، میتواند یک گام بلند و مهم در افزایش تعاملات اقتصادی دو کشور را شکل دهد.
برای درک اهمیت این موضوع تنها کافی است که اشاره کنم مجموعه معاملات ایران با کل قاره سبز چیزی در حدود ۱.۸ میلیارد دلار است، در حالی که مناسبات اقتصادی ایران تنها با کشور عراق نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار است که میتواند تا سقف ۲۰ میلیارد دلار هم افزایش پیدا کند. پس میبینید که یک کشور مانند عراق میتواند ظرفیت نزدیک به ۴ تا ۵ برابر کل قاره اروپا را از نظر اقتصادی در اختیار ایران قرار دهد. اما سوال اینجاست که با چنین ظرفیتی چرا جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای گذشته نگاه استراتژیک خود را معطوف به قاره سبز کرد که بعد از سالها مذاکره و رسیدن به برجام اکنون عائدی مهمی از آن برای ایران وجود ندارد و کل تلاشها معطوف به اینستکس شده است که هنوز هم اجرایی شدنش با اما واگر روبهرو است.
اهمیت سفر روحانی در حوزه اقتصادی با توجه به مجموعه قراردادهایی که با عراق بسته شد، در چه پارامترهایی خلاصه میشود؟
من بر این نکته تاکید دارم که کانون تلاشهای جمهوری اسلامی ایران، نه در حوزه دولت بلکه تمام ارگانها و نهادها باید به حمایت از بخش خصوصی و تجار و بازرگانان ایران و عراق تاکید داشته باشد و تنها دخالت دولت و نهادهای دولتی دو کشور به حمایت و تسهیل مناسبات دو طرف باشد. چون اگر ما بتوانیم بخش خصوصی را به شکل جدی در تجارت ایران و عراق دخالت بدهیم، یقیناً بستر برای افزایش چشمگیر مناسبات اقتصادی تهران و بغداد پررنگتر خواهد شد. اما درخصوص سوال مهم شما باید بگویم که با توجه به تلاشهای ایران برای راه اندازی خط ریلی مشترک با عراق میتوان گفت که این تلاشها به عنوان یک کاتالیزور در افزایش مناسبات اقتصادی عمل خواهد کرد، چراکه ایجاد خط ریلی راهآهن مشترک با عراق، هم میزان و حجم صادرات کالا به عراق را افزایش میدهد، هم مدت زمان آن را کاهش داده و هم سبب افزایش تردد توریسم در دو کشور خواهد شد که میتواند یک مولد برای اقتصاد غیرنفتی باشد. امضای ۵ سند همکاری میان تهران و بغداد هم از دیگر تلاشهای تهران در این سفر بود که گام جدی برای افزایش تعاملات اقتصادی است. عملیات اجرایی راه آهن شلمچه - بصره با توجه به اتصال شبکه راهآهن ایران به خطوط آهن پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان و ترکیه یک ظرفیت عظیم تبادل کالا را در اختیار ما قرار میدهد.
مضافاً اینکه لغو روادید میان دو کشور میتواند یک فضای بسیار خوبی برای افزایش سطح توریسم در اختیار دو طرف قرار دهد. به خصوص اینکه توریسم دینی و مذهبی در برخی از ایام مانند محرم و صفر تا نزدیک به ۴ میلیون نفر خواهد رسید و این یک ظرفیت مناسب اقتصادی را درپی خواهد داشت. از آن سو مجموعه قراردادهایی که میان دو کشور، به خصوص میان بانکهای مرکزی ایران و عراق به امضا رسید، سبب تسهیل مناسبات ارزی دو کشور با ریال ایران و دینار عراق خواهد شد که میتواند بستر را برای افزایش جولان تجار و بازرگانان دو کشور فراهم کند.
با توجه به مناسبات بانکی که شما به آن اشاره داشتید آیا میتوان گفت که عدم تصویب لوایح چهارگانه اف.ای.تی.اف از جانب ایران میتواند مانع بزرگی بر سر این راه باشد؟
خیر من چنین تصوری ندارم. به هرحال سطح مناسبات اقتصادی دو کشور در حوزه غیر رسمی چنان زیاد است که حتی در صورت نبود مناسبات بانکی نیز میتوان آن را ادامه داد. از آن گذشته فعلا مناسبات بانکی دو کشور در حوزه غیر دلاری ادامه دارد، اگرچه مشکلات جدی در این راه وجود دارد که نیاز به مرتفع شدن آن حس میشود. مضافا این که به نظر من تصویب لوایح اف.ای.تی.اف نوع خودتحریمی جدیدی را درپی خواهد داشت و اتفاقا در آن صورت است که ایران با پذیرفتن این لوایح خود را دچار یک محدودیت جدی و ویژه در انجام مناسبات اقتصادی با همسایگان خود مانند عراق خواهد کرد.
در سایه افزایش اهمیت مناسبات اقتصادی برای ایران در تقابل با مشکلات معیشتی حال حاضر کشور، تهران در تقابل با تحریمهای ایالات متحده آمریکا تا چه اندازه میتواند بر ظرفیت همسایگان خود تکیه کند، چراکه بخشی از این همسایگان شامل عربستان سعودی، امارات متحده و بحرین مشکلات جدی با ایران دارند و از آن صورت کشوری مانند افغانستان و پاکستان نیز مناسبات خیلی پررنگ اقتصادی با ایران ندارند و سایر کشورها مانند ترکیه و آذربایجان نزدیکی جدی با ایالات متحده دارد؟
به نکته بسیار مهم و خوبی اشاره داشتید. من در این رابطه معتقدم که اکنون مناسبات اقتصادی، نه برای ایران که برای جامعه جهانی از اهمیت بیشتری برخوردار است. با روی کار آمدن ترامپ این مسئله دیگر برای همگان روشن است که ایالات متحده آمریکا در هر اقدام و رفتار خود در حوزه سیاست خارجی تنها به سود و زیان خود میاندیشد. دیگر کشورهای جهان نیز اکنون چنین میاندیشند. از اینرو ما هم به جای نگاه سیاسی و دیپلماتیک باید مناسبات اقتصادی را سرلوحه اقدامات دیپلماتیک قرار دهیم. اگر دولت در طول این سالها برنامهریزی جدی را با همه همسایگان حتی عربستان سعودی، امارات متحده و بحرین انجام میداد اکنون به جای پرداختن به چند کشور محدود در همسایگیمان مانند عراق و ترکیه میتوانستیم ۱۵ فرصت طلایی را برای خود شکل دهیم، به خصوص کشورهای حاشیه خلیجفارس که بسیار ثروتمند هستند و میتوانند بازار بسیار مناسبی برای کالاهای ایرانی باشند و سود سرشاری را برای اقتصاد ایران فراهم کنند.
در همین رابطه زمانی که وزیر امور خارجه افغانستان به ایران وارد میشود و با سردی از وی استقبال میشود یقیناً نشان از این دارد که وزارت امور خارجه ایران و دولت به جای پرداختن تعمیق مناسبات با همسایگان خود، درهای امید را تنها در قاره اروپا میبیند. شما از غیر قابل اعتماد بودن برخی از بازیگران و همسایگان گفتید. در این راستا من معتقدم که دوست و دشمن دائمی برای هیچ کشوری وجود ندارد و آنچه که دائمی است تنها سود و منفعت کشورهاست. اگر ما میتوانستیم به ۱۵ همسایه خود این باور را القا کنیم که افزایش مناسبات با ایران، منفعت آنها را درپی دارد، اکنون همه این ۱۵ همسایه با ما یک روابط اقتصادی بسیار پررنگی را شکل میدادند. هر چند که اکنون هم به نظر من چندان دیر نیست و باید در فرصت باقی مانده به فکر تحقق این راهبرد باشیم.