«یکی از چیزهایی که حرکت کشور را کُند میکند، تفرقه، اختلاف و دست به گریبان شدن است؛ این ایجاد اختلاف یا دامن زدن به اختلاف، جزو گناهان مخصوص طبقهی ماها مجموعهی مسئولان و سیاستمدارها – است» این یکی از سخنان مقام معظم رهبری درباره فریاد زدن اختلاف مسئولان در ملا عام است که در مهر سال ۱۳۸۵ بیان شده است. اما علیرغم وجود چندین توصیه در این زمینه باز هم شاهد هستیم که مسئولان به جای حل مسایل در درون خانواده با سخنرانیهای هیجانی به جدال لفظی عمومی مشغولند!
درست است که بهانه امروز این گزارش جملات حجتالاسلام روحانی خطاب به آیتالله آملیلاریجانی و پاسخ اوست اما متاسفانه جدال مسئولان خصوصا روسای قوا در مقابل چشمان مردم، نخستینباری نیست که رخ داده است. بر همین اساس با مروری بر سخنان مقام معظم رهبری در این زمینه به قربانیان این جدل پرداخته و لزومک برخورد با جدالکنندگان را بررسی میکنیم.
کُند کردن حرکت کشور
شاید نخستین و مهمترین دلیل که باید از جدال مسئولان در حوزه مرزهای کشور جلوگیری به عمل آید این باشد که پرداختن به اختلافات آن هم در سطح رسانهای همانطور که رهبر معظم انقلاب بیان فرمودهاند باعث کندی حرکت کشور میشود و مانعی برای پیشبرد اهداف و مشکلات کشور ایجاد خواهد کرد. بر همین اساس است که ایشان تاکید دارند مسئولان «سرگرم اختلافات داخل کشور نشود» و در همین زمینه در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی در ۱۴ خرداد سال ۹۳ بیان میکنند: «چالشهاى درونى ما اینها است: سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور؛ اختلافات فرعى و اختلافات سطحى، ما را سرگرم بکند، در مقابل هم قرار بدهد، تعارض بهوجود بیاورد، ما را از مسائل اصلى و از خطوط اصلى غافل بکند؛ این یکى از مصادیق آن چالش اصلى است که عرض شد. از دست دادن انسجام ملت از چالشهاى ما است. دچار شدن به تنبلى و بىروحیگى، دچار شدن به کمکارى، دچار شدن به یأس و ناامیدى، تصور اینکه ما نمیتوانیم، تصور اینکه تا حالا نتوانستیم؛ نخیر، همانطور که امام فرمودند ما میتوانیم، باید عزم داشته باشیم.»
و در ادامه میگویند که «منافقین یکى از راهها ایجاد اختلاف در رأس حاکمیتها است؛ یکى از کارهایى که اینها میکنند این است: آن دستگاهى، آن نظامى که با آنها همراه نیست، سعى میکنند در رأس آن اختلاف و شکاف بهوجود بیاورند، حاکمیت دوگانه درست کنند؛ خیلىجاها موفق نمیشوند، بعضىجاها هم متأسفانه موفق میشوند؛ یکى از راهها این است.» و اختلافافکنی را به منافقان نسبت داده و از مسئولان میخواهند در برابر این حربه هوشیار عمل کنند.
پایبندی به امنیت ملی
یکی دیگر از تبعات بیان اختلاف مسئولان در ملا عام یا رسانهها این است که امنیت ملی را دچار خدشه میکند و قطعا تبعات امنیتی را به وجود میآورد در همین زمینه نیز رهبر معظم انقلاب در ۲۶ فروردین سال ۱۳۷۹ اینطور بیان میدارند: «تقوای خدا به این است که فریب دشمن را نخوریم و تسلیم تحمیل دشمن نشویم. دشمن میخواهد بین ما اختلاف بیندازد. دشمن آرزو میکند که بین مسؤولان اختلاف باشد. دشمن آرزو میکند که در ایران جنگ داخلی باشد. دشمن نمیتواند ببیند که جمهوری اسلامی توانسته است این کشور را امن و آرام نگه دارد. در هرجایی و به هر بهانهای، چه جهالت کسی یا کسانی، چه غرضورزی کسی یا کسانی، اگر ماجرایی درست کند که امنیت را به هم بزند، دشمن خوشحال میشود.» اینطور از سخنان رهبری بر میآید که رعایت این مساله و پرهیز از علنی کردن اختلافات میتواند به امنیت ملی کشور کمک کند.
وجهه کشور را تخریب نکنید
رهبری یکی دیگر از تبعات برخورد مسئولان در رسانهها را تخریب وجه کشور دانشته و در ۱۵ فروردین سال ۱۳۷۱ اینطور بیان کردند که: «گروههای مختلف، جناحهای مختلف، سیاستها و جهتگیریهای مختلف، در مقابله با دشمن، باید با هم باشند و کاری نکنند که دشمن سوء استفاده کند. اختلاف سیاسی مانعی ندارد؛ اختلاف نظر مانعی ندارد؛ مبارزات انتخاباتی به شکل سالم، مانعی ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهرهی کشور اشکال دارد.» بر همین اساس میتوانیم اینطور برداشت کنیم که جدل مسئولان آسیب زننده به وجه کشور است.
راه بازگشت از اشتباه مسئولان: توبه کنید
اما مسئولانی که خطایی در این زمینه رخ دادهاند و اختلافات را فریاد زدهاند باید چه کنند، در این زمینه نیز رهبر معظم انقلاب اینطور بیان میدارند: «از اختلافات باید توبه و استغفار کنیم. اختلاف به ما ضربه میزند. اختلاف گاهی با برانگیختن احساسات قومی و مذهبی و محلی و سیاسی است؛ گاهی با به کشمکش رساندن اختلافات فکری است. اختلاف فکری ممکن است وجود داشته باشد، ایرادی هم ندارد؛ اما نباید به کشمکش برسد. اینکه ما به بعضی از کسانی که بر ضد اعتقادات مردم، بر ضد حقایق موجود جامعه و بر ضد تاریخِ صحیح قلمفرساییهای اغواگر میکنند، اعتراض میکنیم، به خاطر همین است؛ والّا ما با بیان آزاد، مسأله و مشکلی نداریم. بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه معتقد به آزادی بیانم؛ منتها برخی از حرفها جایش در منبرهای عمومی نیست؛ جایش در مباحث تخصصی است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعهشناس بنشینند دربارهی اساسیترین مسائل و دربارهی اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکی رد کند، یکی قبول کند، یکی استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوی چشم مردم قرار بگیرد؛ اما در محافل تخصصی این کار باید انجام بگیرد. دربارهی بینات انقلاب هم همینطور است؛ دربارهی مسائل اساسی نظام جمهوری اسلامی هم همینطور است؛ در مجالسِ تخصصی بحث انجام بگیرد. این نهضت آزادفکری که ما مطرح کردیم، برای همین است. البته دانشگاهها و حوزهها اول حرکت خوبی از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزی مشاهده نمیکنم. محافل علمی راه بیندازند و بحث کنند؛ اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبی را که در حوزهی تخصصی باید به بحث و جدل و استدلال طرفینی گذاشته شود، برای عامهی مردم بیان کند، این آزادی بیان نیست. البته اینها اختلافات فکری و سیاسی و اختلاف و شکاف بین ارکان حاکمیت نظام است که میتواند به کشمکش نرسد. چند سال تلاش داشتند این کار را بکنند؛ یعنی بین ارکان حاکمیت اختلاف بیندازند. پیداست که وقتی بین مسؤولان اصلی کشور کشمکش و دعوا و اختلاف بود و همدیگر را قبول نداشتند و دائم به فکر ضربهزدن به هم بودند، کارها پیش نمیرود. خوشبختانه برخی از مسؤولان هوشیارانه زیر بار نرفتند و اجازه ندادند؛ و الّا دشمن برنامهاش خیلی وسیع بود.»
رهبری در ادامه سخنانی که در سال ۸۴ بیان کردند فرمودند: «امروز، همجهتىِ سه قوه برای ملت ایران یک فرصت است. البته عدهیی این را محکوم میکنند، که این محکوم کردن غلط است. اینکه کسانی در قوای مختلف با انتخاب و خواست مردم در جهت واحدی از لحاظ مشی سیاسی حرکت کنند، هیچ چیز مضری نیست؛ برای کشور مفید است. البته عرصه باز است، کارها شفاف است و مردم میبینند. منتقد، انتقاد منصفانه میکند؛ قدر و ظرفیت اشخاص، همتها و انگیزهها مشخص میشود؛ این ایرادی ندارد. الان فرصتی پیش آمده است. نگذارید این فضای هماهنگی، با طرح بیمورد برخی از اشکالات یا با بزرگ کردن چیزهای کوچک، از بین برود. توجه داشته باشید چشم و گوشهای بدخواه و بددلی وجود دارند که میخواهند بین عناصرِ همجهت اختلاف به وجود بیاورند و نگذارند کار کنند. خیلی مراقب باشید؛ هم در دولت مراقب باشید، هم در مجلس مراقب باشید، هم در قوهی قضاییه مراقب باشید، هم در عرصههای گوناگون سیاسی و مطبوعاتی و غیره. انتقاد، طلب اصلاح و مطالبهی مطالبات مردم، خوب است؛ عیبجویىِ بیمنطق، بزرگنمایی، تهمتزنی و افترا و شایعهپراکنىِ بیاساس بد است؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد.»
رهبری علت برخی اختلافات را خودخواهی دانسته و معتقدند که «از خودخواهیها باید استغفار کنیم. خودخواهی نقطهی مقابل خداخواهی است. دل خودخواه به همان اندازه که خودخواه و خودپرست است، از خداخواهی و خداپرستی دور است. این خودخواهی به معنای وسیع کلمه است؛ یعنی شامل حمایت بیاستدلال و متعصبانه و حمایتآمیز از خود، از حزب خود، از جناح خود، از خویشاوند و وابستهی خود و از دوست و رفیق صمیمی خود است؛ این غلط است. بسیاری از اختلافاتی که در جامعهی سیاسی کشور ما وجود داشت، ناشی از همین بود. بنده سالها پیش - شاید بیست سال پیش - گفتم اختلافاتی که به عنوان چپ و راست بروز میکند، مثل اختلافات قبیلهیىِ زمان قدیم است. نگذاریم این حالت ادامه پیدا کند؛ نگذاریم این خودخواهیها در ما رسوخ کند و منشأ اثر شود.»
عاقبت اختلافافکنی دشمنان
رهبری برای اینکه مسئولان متوجه عاقبت اختلافافکنی که به وسیله دشمن در دل مسئولان نفوذ میکند بشوند مثالی بیان کرده و در دیدار با مردم قم در دیماه ۹۵ اینطور بیان میکنند: «مشروطیّت؛ مشروطیّت حرکتی بود که با پیشآهنگی علما که مظهر دینداری مردم بودند، توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر، فلان نویسنده، فلان محفلِ پنهانی در کشور بود، نهاینکه نبود امّا پیش نمیرفت، کاری نمیتوانستند بکنند، نفوذی در مردم نداشتند. آنچه در مشروطه مردم را به میدان آورد، عبارت بود از حضور علمای تراز اوّلی مثل مرحوم شیخ فضلالله نوری، مثل مرحوم سیّدمحمّد طباطبائی، مثل مرحوم سیّدعبدالله بهبهانی؛ اینها علمای بزرگ بودند؛ در تهران و در تبریز علمای بزرگ، در اصفهان علمای بزرگ، در بعضی از شهرهای دیگر هم همینجور، در فارس همینجور، علمای بزرگ جلو افتادند و مردم دنبال اینها آمدند؛ منتها خب انگلیسها اینجا زرنگتر از ما بودند؛ هم بین علما اختلاف ایجاد کردند [هم بین مردم]. در تهران بین آن دو بزرگوار و شهید بزرگوار شیخ فضلالله نوری اختلاف ایجاد کردند. شیخ فضلالله نوری که پیشقدمترین عالم برای برقراری مشروطه بود، به اتّهام ضدّیّت با مشروطه به دار کشیده شد! این کاری بود که آنها کردند. مردم را کشاندند به سفارت و یک عدّهای دودستی مشروطه را تقدیم انگلیسها کردند؛ و مشروطه آن شد که دنبالش رضاخان بود و پنجاه سال، شصت سال عقبماندگی این کشور، امّا شروع حرکت با دین بود.»
رهبری و پاسخ به اختلافنظرها
رهبر معظم انقلاب در همین زمینه مدل عملیاتی را در ۵ مهر ۱۳۹۵ برای مسئولان بیان کردند و در پاسخ به اختلاف نظرهایی که درباره توصیهای که ایشان به یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری داشتند، صراحتا مطلب را عنوان کرده و فرمودند: «بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اینها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. بخصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف بوجود نیاورند.»
جایی برای حل اختلاف
اما شاید سوال اساسی دیگر در ذهن خواننده این باشد که اختلاف نظرهای بین مسئولان و در این مورد خاص بین سران قوا کجا و چگونه باید پیگیری و رفع شود؟! در پاسخ باید گفت شورای هماهنگی سه قوه با برگزاری جلسات در فواصل مختلف دقیقا جایی برای طرح اختلافات و حل و فصل آنهاست. جلساتی که حتی رهبری هم هماهنگکنندهای برای آن تعیین کردهاند.
اینجا روی سخن به روحانی و آملیلاریجانی به عنوان دو رئیس قوه است، که چرا با وجودی که در خبرها از برگزاری جلسه بین سه قوه در ماه آتی آن هم با حضور احتمالی رهبری آمده بود یک ماه تحمل نکردند که در آن جلسه اختلاف نظرها را رفع و پاسخ یکدیگر را مستدل بدهید و بحث را به دل مردم و رسانهها کشاندید تا افکار مردم را متشنج از بحثهای مطرح شده کرده و آنها را به فکر بیندازید تا بین صدق گفتار شما دو رئیس انتخاب کرده و قضاوت کنند؟!
قربانیان اختلافات مسئولان
به نظر میرسد براساس جمیع شرایط قربانی این اختلافات مردم، منافع ملی و رسانهها هستند.
مردم به خاطر مشغول شدن ذهنشان به این سخنان و قضاوت و انتخاب بین مسئولان دلسوز نظام، رسانهها از این جهت که چندی بعد از حل اختلافات محکوم به اختلافافکنی بیشتر میشوند بدون آنکه در اختلاف ایجاد شده و تبعات آن نقشی داشته باشند! منافع ملی از این جهت که مشغول شدن به این مسائل و جدلهای مسئولان فرصت حل مسایل داخلی چون بیکاری و تورم و... و مسایل خارجی چون فرصت پیگیری مطالبات بینالمللی را از دست میدهند.
تعریف قانونی تشویش اذهان عمومی
تشویش اذهان عمومی جرمی است که طبق بیان اساتید روزنامه نگاری در نشست زمینههای توقیف مطبوعات در ایران و پیامدهای آن که با حضور مهدی فضائلی مدیرعامل اسبق خبرگزاری فارس، مجید رضاییان سردبیر اسبق روزنامه ایران، علیاکبر قاضیزاده روزنامهنگار و مدرس ارتباطات، باقر انصاری استاد حقوق رسانه و حقوق ارتباطات و قدرتالله رحمانی عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی در محل دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی دو سال گذشته برگزار شد نیمی از علتهای توقف انتشار روزنامهها را باعث شده است. اما این سوال هنوز به قوت خود باقی است که تشویشی که مسئولان به وسیله اظهارات خلاف واقع و یا تهمت و افترا بر یکدیگر وارد میکنند نیز مشمول برخورد قضایی میشود و اگر جواب مثبت است چه کسی یا چه کسانی توان برخورد با این اقدامات مسئولان را دارند؟!
این را هم باید بگویم که در ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی درباره این جرم آمده است: «هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله ی نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از این که از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه ضربه محکوم شود».
حال سوالمان را تکرار میکنیم مسئولان اگر توبه نکنند چه کسی با آنها برخورد میکند؟!
نویسنده: مائده شیرپور