فلسطین باردیگر به سرخط خبرهای محافل رسانهای و سیاسی جهان آمده است در حالی که محور آن را نه مذاکرات سازش بلکه قیام ملت فلسطین در حمایت از مسجدالاقصی تشکیل میدهد. طی هفتههای اخیر صهیونیستها حملات گستردهای به مسجدالاقصی داشتهاند در حالی که همزمان طرحهای متعددی نیز برای اشغال و سلطه بر این مکان مقدس تصویب کردهاند چنانکه اخیرا کنست این رژیم رسما از عدم تقسیم قدس و مالکیت تلآویو بر این سرزمین خبر داده است.
این روند زمینهساز عملیات استشهادی در مسجدالاقصی شد که سه شهید و هلاکت چند صهیونیست را به همراه داشت. اکنون مسجدالاقصی در حالی کانون تشدید جنایات صهیونیستها و مقاومت فلسطینیها شده که بسیاری آن را با حوادث سال ۲۰۰۰ و انتفاضه الاقصی پس از ورود شارون وزیر جنگ وقت صهیونیست ها به این مکان مقدس برابر میدانند. حرکت اخیر ملت فلسطین در حالی شکل گرفته که چند نکته اساسی در آن مشاهده میشود.
نخست انسجام و وحدت سراسری فلسطینی و تاکید تمام گروههای فلسطینی بر مقاومت است که نشانگر ناکامی طرح ترویج سازش و القای اموری همچون دوری حماس از مقاومت به سازشکاری است. دوم وضعیت رژیم صهیونیستی در برابر این قیام است. صهیونیستها زمانی از نیروهای امنیتی و دستههای کوچک نظامی برای سرکوب در داخل اراضی اشغالی استفاده میکردند اما اکنون حتی نیروهای ذخیره نظامی خود را فراخواندهاند. تبدیل شدن قدس به پادگان نظامی و سرکوب گسترده فلسطینیها شاید در ظاهر نشانه قدرت این رژیم باشد اما حضور گسترده نیروها را بیانگر اصل مهمی است و آن ناتوانی رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت فلسطین است که آنها را به تشدید نظامیگری سوق داده است.
ارتش صهیونیستی که زمانی خود را ارتش اول منطقه و شکست ناپذیر مینامید اکنون حتی توان مقابله با قیام مردمی بدون سلاح را نیز ندارد. این روند پس از شکستهای جنگهای ۳۳ روزه لبنان، ۲۲، ۸ و ۵۱ روزه غزه نشانگر تزلزل شدید صهیونیستها است که بیفایده بودن حمایتهای نظامی آمریکا و شرکای غربی آن از این رژیم را بیش از پیش آشکار میسازد. سوم آنکه مواضع ملت فلسطین نشان میدهد که آنها دیگر چشم داشتی به کشورهای عربی، سازمانهای بینالمللی و گروه چهار جانبه سازمان ملل در امور فلسطین نداشته و تمام توان خود را بر اصل وحدت داخلی و مقاومت قرار دادهاند. کارنامه شکست خورده و بعضا منفی این نهادها موجب شده تا فلسطینیها از رویای حمایت آنها دست برداشته و خود برای نجات سرزمینشان قیام کنند. در این میان تاثیر تحولات منطقه در قیام فلسطینیها امری قابل توجه است.
از مولفههای انتفاضه اول و دوم پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نیز آزادی لبنان در سال ۲۰۰۰ به دست مقاومت بوده است. اکنون میتوان گفت که پیروزی عراق و سوریه و متحدانشان بر تروریسم به مولفهای روحیه بخش برای فلسطینیها جهت آغاز حرکتی جدید برای آزادی فلسطین مبدل شده است چراکه آنان دریافتهاند که مقاومت همچنان تنها گزینه برای تحقق اهداف و آرمانهای آنان است و سازش هیچ دستاوردی به همراه ندارد.
فرامرز اصغری