?>?> سیاست روز - اشتغال نخبگان؛ رویکردها و موانع - نسخه قابل چاپ

کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اشتغال نخبگان؛ رویکردها و موانع

28 مهر 1396 ساعت 23:04


با توجه به محدود بودن نخبگان سطح یک در میان جمعیت کثیر کشور، بایستی در سیاست‌های کلی و کلان ملی از افکار گرانبهای این قشر استفاده کرد و از به هدر رفتن این نخبگی در مسیر‌های غیرمرتبط و پراکنده جلوگیری نمود. در بسیاری از موارد ملاحظه می‌شود که جلسات و همایش‌های گسترده در راستای تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی تشکیل می‌شود و پس از بررسی‌های مکرر از میان تعداد زیادی از طرح‌های ارائه شده، صرفا تعداد انگشت شماری از آنها که هیچ ارتباطی به تحقق سیاست‌های کلان اقتصاد مقاومتی هم ندارد برگزیده شده و در نهایت کار با تقدیر و تشکر به پایان می‌رسد. که به عبارت دیگر جز برگزاری یک نمایش علمی، خروجی دیگری از آن حاصل نمی‌گردد و صرفا انگیزه نخبگان را کاهش می‌دهد و بنابر فرموده‌ ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی که نخبگان در کشور باید احساس مفید بودن کنند. (مقام معظم رهبری، ۱۳۹۵) این احساس نه تنها محقق نمی‌گردد بلکه بر یاس و ناامیدی آنها نیز افزوده می‌شود. علی‌رغم شعار سال ۱۳۹۵ که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند که سال۹۵ سال تحقق اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل باشد هیچگونه اقدام و عملی ملاحظه نمی‌شود و نه تنها در موضوع اقتصاد مقاومتی بلکه در تمامی موضوعات و زمینه‌ها بایستی اقدام و عمل را سرلوحه ی کار خود قرار داد چراکه متاسفانه به هزاران دلیل، برگزاری نمایش‌هایی ظاهری و پوچ در بسیاری از زمینه‌ها از سوی برخی مسئولین رواج یافته و جز خود آنها کسی متوجه نمایشی بودن این اعمال نمی‌گردد. هرچند که در برخی موارد هم انصافا حق مطلب ادا شده و بسیاری از مسئولین کشور بطور واقعی و جهادی به دنبال پیشرفت هرچه سریع‌تر کشور هستند.

نخبگان، مناسب و مشاغل مدیریتی و سیاسی کشور
تمام نخبگان نمی‌توانند مدیر باشند ولی تمام مدیران باید نخبه باشند. بستر لازم برای اثرگذاری نخبگان در کشور همین است و با مشارکت نخبگان در عرصه‌های صرفا علمی و مسائل جزئی، تحولی ایجاد نمی‌گردد. چراکه شاید تعداد نخبگان سطح یک کشور کم نباشند منتها در مقابل جمعیت ۸۰ میلیونی حال حاضر کشور و وجود سازمان‌ها و ادارات متعدد دولتی جزو اقلیت هستند و اشتغال آنها در این مناسب و مشاغل کار سختی نیست. اگر به سال‌های ابتداعی انقلاب اسلامی بازگردیم می‌بینیم که اکثریت افراد که بزرگترین و مقدس‌ترین انقلاب جهان را پدید آوردند قشر جوان و نخبگان کشور بودند و حتی بسیاری از مسئولین در اوایل انقلاب اسلامی جزو قشر جوان جامعه بودند که با رهبری امام امت حضرت امام خمینی(ره) در برابر بسیاری از مشکلات و موانع قد خم نکردند و با اراده‌ای پولادین به ادامه راه پرداختند و طبق فرموده مقام معظم رهبری در دیدار با نخبگان جوان در مهرماه نودوپنج، که فرمودند: «در انقلاب، خودباوری و اعتماد به نفس، به جنگ وابستگی رفت.»
تجارب و دانش‌های سیاسی و انقلابی پیشکسوتان و رهبران در کنار تفکرات، ایده‌ها و انرژی‌های معجزه آسای نخبگان جوان در سطح مسئولین وجود داشت. یا اگر به دوره ۸ سال جنگ دفاع‌مقدس نگاه کنید می‌بینید که بسیاری از فرماندهان آن جنگ از جوانان نخبه این مرز و بوم بودند. اسطوره‌هایی همچون شهید همت، شهید بابایی و... و به دلیل وجود همین افکار نخبه و جوان بود که کشور عزیزمان در برابر بسیاری از قدرت‌های جهانی به پیروزی رسید یا به عبارت دیگر در مقابل جهان پیروز شد.
چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نخبگان جوان در دهمین همایش ملی نخبگان مهرماه سال ۹۵ چنین فرمودندکه: «جنگ چیز تلخی است، جنگ هشت‌ساله واقعاً تلخ بود، خسارت‌بار بود، برای ما خیلی زحمات درست کرد؛ امّا با همه‌ی این سختی‌ها این حُسن بزرگ را داشت که به جوان ایرانی نشان داد که قادر است، که میتواند، اگر اراده بکند و در یک میدانی وارد بشود، خواهد توانست بر رقیب و حریف خودش فائق بیاید؛ کمااینکه ما فائق آمدیم. جوان ایرانی وارد میدان جنگ شد استعدادها بُروز کرد، نشان داده شد که جوان ایرانی میتواند؛ این حضور در جنگ و حضور جوانها و غلبه‌ی بر دشمن، آن هم نه دشمنی که فقط یک کشور باشد [بلکه‌] دشمنی که پشتش همه‌ی قدرتهای جهانی حضور داشتند، موجب رشد خودباوری شد.» (مقام معظم رهبری، دهمین همایش ملی نخبگان، دیدار معنوی، ۱۳۹۵)
پس بکارگیری نخبگان جوان در مشاغل و سمت‌های مدیریتی و سیاسی کشور در گذشته سابقه داشته و نتایج معجزه‌آسای آن هم دیده شده است. پس چرا رویکرد دولت‌ها در دهه‌های اخیر به کل تغییر کرده و اعتماد آنها به نخبگان جوان از بین رفته است. این موضوع تضادی با وجود بزرگان و افراد با تجربه ندارد و ترکیب هر دو نیروی نخبگی و جوانی در کنار افراد با تجربه مورد نظر است. منتها معمولا این ترکیب و تعادل وجود ندارد و تمامی سمت‌ها و مشاغل مهم و تاثیرگذار کشور برعهده قشر مسن جامعه است که در بسیاری از موارد با افکار نخبگی مقابله و به قشر جوان اعتماد ندارند. لازمه ارتباط مستقیم و موثر نخبگان با مسئولین و تاثیر آنها در مسیر پیشرفت کشور، بکارگیری آنها در سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها است. این موضوع در برخی از کشور‌های پیشرفته هم مشاهده می‌شود. شناسایی و پرورش نخبگان باید در مرحله‌ای قطع شود و از نخبگان پرورش یافته استفاده شود.

تقسیم‌بندی نخبگان
تقسیم‌بندی در میان نخبگان پرورش یافته که در واقع همان جوانانی هستند که مقاطع تحصیلی را بطور کامل سپری کرده (دکتری تخصصی) و سوابق علمی و اجرایی درخشانی دارند در سه سطح می‌تواند باشد که عبارتند از:
سطح عملیاتی یا متوسط
که در واقع همان نخبگانی هستند که به تازگی از مسیر پرورش خارج شده و آماده برای ورود به محیط کار و اشتغال هستند که بایستی این دسته از افراد را بطور پاره وقت براساس تخصص در سازمان‌ها و موسسات دولتی استخدام نمود و آنها را در راستای نیازهای اساسی کشور هدایت کرد تا علاوه بر اشتغال و درآمدزایی بتوانند تجارب مورد نیاز برای سطوح بالاتر را کسب کنند و در کنار آن به فعالیت‌های علمی خود نیز بپردازند.
سطح میانی
که در واقع همان نخبگان پرورش یافته با داشتن سوابق اجرایی و اداری می‌باشند که پتانسیل داشتن سمت‌های مدیریتی را در سازمان‌ها و موسسات دولتی دارا هستند و با سپری کردن دوران پرورش و پژوهش، به تکامل نسبی رسیده‌اند که بایستی با داشتن اعتماد بر آنها از نیروی تفکر و نخبگی آنها در پست‌های مدیریتی بهره برد.
سطح عالی
که در واقع همان نخبگان سطح یک کشور هستند که در کنار داشتن افتخارات ملی و رتبه‌های برتر، تجارب مدیریتی و اجرایی لازم را هم دارا هستند که این دسته از افراد باید بطور مستقیم و بدون موانع، وارد پست‌های تاثیرگذار دولتی شوند چراکه این دسته از نخبگان محدود و ارزشمند هستند و بایستی نهایت استفاده را از آنها برای پیشرفت کشور نمود. این دسته از نخبگان نبایستی درگیر تشریفات و آیین‌نامه‌ها و موانع باشند بلکه بایستی خود این موارد را وضع و تعیین تکلیف کنند.
منتها مشکل و معضل اشتغال نخبگان این موضوع نیست بلکه فرایند بکارگیری آنها در مسیر نیاز‌های کشور و الزامات قانونی، حاکمیتی و حمایتی برای آنهاست. ما نیازمند مکانیزمی قانونی و لازم الاجرا در این زمینه هستیم تا همه سازمانها، موسسات و دانشگاهها موظف و مکلف به استخدام نخبگان معرفی شده از سوی مرجعی ذی‌صلاح و بی‌طرف در سطوح مختلف باشند. منتها شناسایی و طبقه بندی این افراد از اهم موارد است. منتها نکته‌ای که در این زمینه وجود دارد این است که اگر یک شخص نخبه، تمامی معیارهای علمی و سوابق اجرایی لازم برای یک پست مدیریتی یا دولتی را داشت نباید به دلیل کمبود سن و جوان بودن او را مناسب آن سمت ندانست و به آنها اعتماد نکرد و با اشتغال آنها مخالفت کرد یا شغلی ابتداعی و ساده را به آنها پیشنهاد نمود.
چراکه بهترین شخص برای به اجرا در آوردن افکار و ایده‌های نوظهور و سرنوشت ساز خود متفکرین آن افکار هستند و بایستی قدرت اداری لازم برای برخی تصمیم گیری‌ها را به آنها داد تا از برخی تشریفات اداری، مخالفت‌ها و موانع رها گردند. در بسیاری از موارد دیده می‌شود که مدیران مسن برخی از سازمان‌ها و موسسات به دلیل داشتن رویکردهای سنتی و کهن با افکار نوظهور و سازنده این افراد مخالفت می‌کنند که با انتصاب همین افراد شایسته و لایق بجای مدیران زحمتکش سابق نتیجه برد - برد حاصل خواهد داشت و این موضوع تضادی با حضور افراد شایسته و با تجربه مسن که از افتخارات کشور هستند ندارد بلکه آنها بایستی به عنوان مدیران عالی‌رتبه صرفا به انتقال تجارب خود به جوانان و هدایت و رهنمودهای ضروری را بپردازند.

نخبگان اجرایی و ایجاد فرسایش
فرسایش فکری و علمی نخبگان زمانی ایجاد می‌شود که درگیر کارهای اجرایی ساده و پیش پا افتاده شوند و چیزی که در حال حاضر اتفاق می‌افتد همین است. نمی‌توانیم لزوم داشتن شغل مناسب برای نخبگان را انکار کنیم مگر تمامی امکانات رفاهی و نیازهای زندگی را برای آنها فراهم کنیم که این امر میسر نیست. اشتغال به کارهای اجرایی ساده که در توان هر فردی هست و نیاز به نخبگی ندارد زمینه ایجاد یاس در نخبگان را فراهم می‌سازد که مقام معظم رهبری هم بطور جدی به موضوع یاس در آخرین دیدار با نخبگان پرداختند و اثرات تخریب‌کننده و زیانبار آن را برشمردند. منتها اشتغال به مشاغل موثر و سرنوشت‌ساز علاوه بر ایجاد درآمدهای مکفی برای آنها این فرصت را فراهم می‌سازد که تفکرات و ایده‌های خود را در عمل بسازند و پیاده نمایند که این موضوع نتیجه برد - برد را برای کشور و خود نخبگان خواهد داشت.
فرسایش زمانی رخ می‌دهد که نخبگان مدت‌ها وقت خود را صرف یک طرح اقتصادی کنند، هزینه‌های شخصی و مالی را متحمل شوند، طرحی را فراهم سازند و در نهایت با بن بست مدیران و مسئولین مواجه شوند یا با شرکت در همایش‌ها و ارائه مقالات، تمامی تلاش‌های آنها به یک لوح تقدیر ختم شود یا با تاسیس شرکت‌های دانش‌بنیان با موضوع رکود و رقابت‌های ناعادلانه روبه‌رو شوند. این نکات به معنی نبود شرکت‌های دانش‌بنیان موفق و طرح‌های بکارگرفته نیست منتها کمیت آنها برای شرایط حال حاضر کشور قابل قبول نیست و باید به شدت گسترش یابد. منتها در قالب یک طرح هدفمند و ساز و کاری مشخص تا نخبگان را از سردرگمی و ابهام خارج کند.
موضوع دیگری که در این رابطه مطرح است موضوع تخصص نخبگان و ارتباط آن با مشاغل اجرایی و مدیریتی مورد بحث است. اگر نخبگان را در مشاغل مرتبط با تخصصهایشان بکار گیریم، نه تنها فرسایشی درپیش نخواهد بود بلکه تفکرات و ایده‌های آنها در مسیر اقدام و عمل هدایت خواهد شد یا به عبارت دیگر جنبه کاربردی بودن پژوهش‌های آنها به شدت افزایش می‌یابد. همچنین روبه‌رو شدن با نیازهای واقعی کشور و داشتن آمار و اطلاعات عملیاتی، آنها را از تفکرات دور از واقع یا غیرمفید دور می‌سازد. بطور کلی ترکیبی از عناصری همچون انگیزه، امکانات رفاهی، تخصص، پژوهش، کاربرد، اجرا و مدیریت بهترین فرمول برای نخبگان برتر کشور است. ضمنا نبوغ نخبگان محدود به رشته‌های تحصیلی و تخصصشان نیست. بلکه این نبوغ در تمامی زمینه‌ها قابل اعمال است چراکه مغز متفکر نخبگی محدود و بسته نیست و قابل تسری به تمام موضوعات است. در واقع تحصیلات و پژوهش این مغز متفکر را پرورش می‌دهد تا در مقابل بسیاری از موضوعات و چالش‌ها به فعالیت ذهنی و استنتاج بپردازد و مشکل را حل کند که مصداق عینی آن همایش «تبیین نقش نخبگان فردا در تحقق اقتصاد مقاومتی»، بود که در استان مازندران برگزار گردید و تعداد زیادی از نخبگان کشور، طرح‌های علمی و اقتصادی خود را برای شرکت در این همایش ارائه کردند و در نهایت ۷۱ طرح اقتصادی به مرحله نهایی راه پیدا کرد.
منتها پس از بررسی تخصص‌ها و رشته‌های تحصیلی ارائه‌دهندگان، با مجموعه‌ای از رشته‌ها و تخصص‌های متفاوت روبه‌رو شدیم که بعضا ارتباطی به موضوع اقتصاد یا طرح‌های ارائه شده نداشتند. به همین دلیل حتی در صورت اشتغال نخبگان در پست‌های کلان، خللی به مغز متفکر آنها وارد نشده و نه تنها دچار فرسایش نمی‌شوند بلکه قدرت استنتاج و تحلیل آنها در کنار کسب تجارب ارزشمند برای ادامه راه تقویت می‌گردد و در نهایت و با گذر زمان نخبگانی تربیت می‌شوند که همچون دکتر مطهری، دکتر بهشتی، دکتر چمران و سایرین تبدیل به یک اسطوره برای ملت شده و حسرت از دست دادن آنها تا ابد برای ایران باقی خواهد ماند. یکی دیگر از موضوعات در این زمینه تعدد مشاغل پنهانی و آشکار بسیاری از مدیران کنونی در سازمان‌ها و ادارات دولتی است. پس نخبگان هم می‌توانند در کنار مشاغل اداری و دولتی خود به فعالیت‌های علمی و پژوهشی نیز بپردازند. نبود شغل مناسب، درآمد مکفی، ایجاد یاس و ناامیدی و روبه‌رو شدن با موانع و معضلات زندگی به طور قطع، تاثیرات مخرب‌تر و زیانبارتری از داشتن دو حوزه ی فعالیت برای نخبگان خواهد داشت.

نتیجه گیری
رویکرد سازمان‌ها و ادارات از جمله رویکرد بنیاد ملی نخبگان نسبت به قشر نخبه، رویکردی ناقص و در مواردی اشتباه است و بایستی جنبه کاربردی این رویکرد تقویت گردد. تفکیک و تقسیم‌بندی نخبگان به سطوح مختلف و بکارگیری نخبگان سطح یک کشور در مشاغل مدیریتی و سیاسی علاوه بر تحقق آرمان‌ها و پیشرفت‌های علمی - عملیاتی کشور، مانع از خروج نخبگان از کشور خواهد شد. 

محمدرضا حسین پور - دانشجوي دکتري تخصصی رشته حقوق خصوصی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران


کد مطلب: 101485

آدرس مطلب :
https://www.siasatrooz.ir/fa/report/101485/اشتغال-نخبگان-رویکردها-موانع

سیاست روز
  https://www.siasatrooz.ir