ملت ایران طی روزهای اخیر داغدار جنایتی است که گروهک تروریستی علیه فرزندان ایران زمین رقم زده و ۲۷ پاسدار که برای حراست از مرزهای کشور پیمان بسته بودند را به شهادت رساندند. این جنایت ضدبشری در حالی صورت گرفته که در باب عاملان آن تمام شواهد و مدارک به خوبی ماهیت آنها را مشخص سازد. گروهکی تروریستی به نام جندالشیطان که جز کشتار مردم و ایجاد فضای وحشت برای آنان کارکرد و برنامهای ندارد گروهکی که البته اختیاری از خود نداشته و تحت حمایت مالی و تسلیحاتی و فکری امارات و عربستان هستند.
البته نباید فراموش کرد که سران این کشورها نیز ارادهای مستقل ندارند و مهرههایی هستند در دستان آمریکا. این عدم استقلال و مهره بودن را در رفتارهای آنان در نشست ورشو میتوان مشاهده کرد که تحت القاهای آمریکایی تحت عنوان ادعای پوشالی و فریبکارانه مقابله با ایران، در کنار نتانیاهو سرکرده صهیونیستها قرار گرفته و به آرمان و ارزشهای عربی - اسلامی ملتهای خود در قبال فلسطین خیانت کرده و کمر به امنیت منطقه بستند.
آنها با تحقیرسازی ملتهای عربی - اسلامی دست سازش به صهیونیستهایی دادند که چند دهه اشغال فلسطین به عنوان بخشی از جهان عرب و حتی سرزمینهای کشورهای عربی منطقه را در کارنامه دارد، دراز کردند. اما در کنار آنچه در باب عوامل این جنایت تروریستی ذکر شد یک اصل بسیار مهم وجود دارد و آن توجه کشورهای منطقه به اصل تبدیل نشدن به محلی برای تحرکات این تروریستها و حامیانشان است.
شواهد نشان میدهد که گروهک تروریستی از خاک پاکستان به ایران وارد شده و این جنایت را رقم زدهاند. اقدامی که البته دارای سابقه است و در گذشته نیز مواردی از آن مشاهده شده است. آنچه در این زمینه میتواند مورد توجه باشد اصل همسایگی و تکیه بر این مهم است که در نهایت این کشورهای همسایه هستند که باید برای تامین امنیت و منافع در کنار یکدیگر قرار گیرند.
دو کشور ایران و پاکستان همسایگانی با اشتراکات دینی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... بسیاری هستند که براساس آن نیز همواره بر توسعه مناسباتی تاکید داشته اند. روابطی که البته مورد خشم و حسادت برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای نیز بوده و برای برهم زدن آن از هیچ اقدامی فروگذار نبودهاند که عدم اجرایی شدن طرح خط لوله صلح میان دو کشور از آن جمله است.
در حالی که جمهوری اسلامی همواره بر روابط دوستانه با اسلامآباد و در اختیار قرار دادن تجربیات و دانشهای فنی و مهندسیاش برای حل چالشهای پاکستان اعلام آمادگی کرده است اما در نقطه مقابل مشاهده میشود که برخی از کشورهایی که ادعای دوستی با پاکستان سر میدهند در عمل خلاف امنیت و منافع آن رفتار میکنند.
به عنوان مثال عربستان و امارات براساس گزارشهای نهادهای حقوق بشر وحشیانه ترین و ضدانسانیترین رفتارها را با کارگران پاکستانی صورت داده و به نوعی در قالب برده از آنها استفاده میکنند. همزمان این کشورها از گروههای تروریستی در پاکستان نیز حمایت میکنند که وضعیت بحرانی در منطقه پاراچنار نمودی از آن است. گرفتارسازی پاکستان در لوای ارتش واحد اسلامی در جنگ یمن برای شریکسازی این کشور در جنایات و اقدامات ضدبشریشان از دیگر رفتارهای منفی این کشورها علیه پاکستان است.
هر چند این کشورها در ماههای اخیر از اعطای کمکهای اقتصادی به پاکستان سخن گفتهاند اما رفتار عملی آنها نشان میدهد که خسارتهای آنها برای اسلامآباد بسیار بیشتر از فواید ادعایی آنهاست. ملت پاکستان نیز همزمان با سفر بنسلمان ولیعهد سعودی به کشورشان با برپایی تظاهرات ضد سعودی این پیام را به دولتمردانشان دادند که اعتمادی به وعدههای این رژیم ندارند.
براین اساس به خوبی میتوان دریافت که دوست پاکستان کیست و دشمنان آن چه کسانی هستند. آنهایی که از خاک پاکستان برای تهدید تروریستی علیه کشوری دیگر بهره میگیرند و به دنبال تخریب روابط اسلامآباد با همسایهاش هستند قطعا نمیتوانند دوستی برای این کشور باشند و در اصل همزمان با دست دوستی از پشت به خنجر میزنند.
نکته مهم آنکه جمهوری اسلامی همواره بر کمک به همسایگان برای تامین امنیتشان و منطقه تاکید داشته که نمود آن را در سوریه و عراق میتوان مشاهده کرد. پاکستان به خوبی میتواند از این ظرفیت برای مقابله با تروریسم برخوردار شود. این حق مسلم ایران است که انتقام فرزندان شهیدش را در هر نقطهای که باشد بگیرد و پاکستان با رویکرد صادقانه در مقابله با تروریستها و حامیانشان میتواند بیش از گذشته از حمایتهای ایران برخوردار شود.
نویسنده: قاسم غفوری