میز مذاکره را معمولا اصلیترین مرحله برای نقد کردن دستاوردها مینامند. تحلیلگران و آگاهان سیاسی بر این عقیدهاند که کشورها در معادلات دوجانبه و جهانی از تمام ظرفیتهای نظامی، اقتصادی، سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی بهره میگیرند تا در نهایت پای میز مذاکره اهداف خود را به طرف مقابل تحمیل کنند. نمود عینی این رفتار را در عملکردهای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران میتوان مشاهده کرد که تمام سیاستهای تحریمی و تهدیدی خود را بدان سمت سوق داده که به برجامی ختم شود که تحقق بخش اهداف آنان باشد. اینکه پای میز مذاکره تا چه میزان اهداف محقق شود به ظرفیتهای کلان و ابزارهای قدرت و نیز توان چانه زنی دیپلماتیک کشورها بستگی دارد.
آنچه در معادلات اخیر جهان شاهد هستیم تحرکاتی است که اروپا و آمریکا تلاش دارند در فضای جاری بر معادلات جهانی آن را به اجرا درآورند. غربیها در طول ۶ سال اخیر تمام امکانات خود را به کار گرفتند تا سوریه را تسلیم و ساختاری براساس خواستههای خود در آن ایجاد کنند در حالی که سوریه و متحدانش مانع از تحقق این امر شدند. یا در اقدامی دیگر آمریکا طرح تجزیه عراق با محوریت برگزاری همهپرسی تفرقهافکنانه در کردستان عراق را اجرا کرد که با یکپارچگی مردمی، دولت عراق و کشورهای منطقه این طرح ناکام ماند. در بعد دیگری این سیاستهای آمریکا به صورت یکجانبه پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی را اعلام کرد تا کشورهای اسلامی و فلسطینیها را به امتیازدادن وادار سازد.
میز بعدی که آمریکاییها چیدهاند در قبال پاکستان مشاهده میشود چنانکه طی هفتههای اخیر آمریکا همه تهدیدات سیاسی، اقتصادی و نظامی را علیه پاکستان اعمال و حتی از قطع کمکهایش به این کشور خبر داده است. آمریکا همزمان بر لزوم گفتوگوی طرفین تاکید دارد در حالی که مطالبات خود از این گفتوگو را نیز همراهی پاکستان با خواستههایش در افغانستان و منطقه بویژه علیه چین، روسیه و ایران عنوان کرده است.
در ادامه این روند که اروپاییها نیز ایفای نقش دارند منابع خبری از برگزاری نشست برجام از سوی کشورهای اروپایی و ایران خبر داده و تاکید دارند که موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستار سفر ظریف به اروپا برای بررسی برجام شده است. هر چند که برگزاری نشستهای برجام امری عادی و روتین است اما مواضع اخیر کشورهای اروپایی که دائما به موضعگیری علیه تحولات داخلی ایران پرداخته و به دنبال نمایش فضای منفی از ایران در صحنه جهانی بودهاند این را در ذهن ایجاد میکند که غرب بخواهد از این مسئله به عنوان اهرم فشار بر ایران برای برخی زیادهخواهیها در حوزه منطقهای و موشکی و هستهای بهره گیرد. رویکردی که در کنار نشان دادن دوباره بیصداقتی غرب در قبال تعهداتش بیانگر نقشآفرینی این کشورها در ایجاد و یا حداقل استمرار برخی اغتشاشهای روی داده در ایران است که نقش منفی غرب در معادلات جهانی را بیش از پیش آشکار میسازد.
نویسنده: قاسم غفوری