مسلماً همه ما با واژه امنیت و مشتقات آن برخورد کردهایم، واژههایی همچون: امنیت روانی، امنیت شغلی، امنیت اجتماعی، امنیت جانی، امنیت ملی و... .
از دیرباز امنیت یکی از نیازهای اولیه بشر بوده است و بسیاری از جنگها و صلحها جهت بدست آوردن و حفظ امنیت رخ میدادهاند. اگر بخواهیم نقش امنیت در زندگی انسانها را بررسی کنیم میتوان آن را به دو بخش امنیت درونی و بیرونی دستهبندی نمود.
امنیت درونی یا همان امنیت روانی، مسلماً مهمترین فاکتور زندگی سالم هر انسانی ميباشد. با پیچیده شدن جوامع و پیرو آن روابط اجتماعی، متغیرهایی که بر روی امنیت روانی افراد تاثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند بسیار گسترده گردیده. شغل، طبقه اجتماعی، امید به زندگی، سیاست، عشق، اعتبار اجتماعی و بسیاری موارد دیگر ميتوانند امنیت روانی افراد را تضمین با مختل نمایند.
در عین حال امنیت اجتماعی و به عبارت دیگر امنیت بیرونی لازم و ملزوم امنیت روانی یک جامعه ميباشد. رخدادهاي مانند جنگ، سوانح طبیعی، فساد و هرج و مرجهاي اجتماعی، تهدیدکننده امنیت اجتماعی یک جامعه ميباشد و به طبع آن تاثیر مستقیمی بر روی امنیت روانی افراد یک جامعه ميگذارد.از جهت دیگر بزرگترین دستاورد ادیان الهی حفظ امنیت روحی و روانی انسانها در مقابل پلیدیها و وسوسههاي شیطانی بوده است، در مورد دیگر دستاوردهاي اجتماعی بشر نیز میتوان ردپایی از امنیت را به وضوح مشاهده کرد.
باید توجه داشت برداشت ما از واژه امنیت و عوامل تامینکننده آن با توجه به زمان و فرهنگ جوامع مختلف متغیر میباشد. ممکن است در برخی از جوامع اقتصاد و معیشت نقشی اساسی در امنیت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد و بیکاری، فقر و گرسنگی تهديد اصلی برای امنیت افراد آن جامعه تلقی گردد، در عین حال در دیگر جوامع مشکلات اقتصادی ممکن است کاهش پیدا کرده باشد و مردم از معیشت نسبتا مناسبی برخوردار باشند. در چنین جوامعی ممکن است موارد دیگری از جمله احترام به آزادیبیان، آزادیهاي فردی، اجتماعی و سیاسی به عنوان امنیت اجتماعی در جامعه به حساب آید. درجامعه امروز ایران و با توجه به ساخت اجتماعی آن مقوله امنیت روانی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است و باید توجه داشت بسیاری از مشکلات و مفاسدی که جامعه امروز ما را تهديد ميکند ریشه در موارد دیگری دارد، که حل آن به جز ریشهیابی مسائلی که مستقیما امنیت روانی و اجتماعی افراد را تهديد میکند مقدور نباشد.
امنیت نه تنها یکی از مهمترین وظایف و کارکردهای دولتها در عصر مدرن است، بلكه بزرگترین دغدغه هر نظام سیاسی است که با عناصر اقتصادی، ایدئولوژیک، فرهنگی، اجتماعی و نظامی پیوند خورده است. اهمیت این موضوع البته به نظر ميرسد که در میان کشورهای در حال توسعه دو چندان باشد؛ زیرا امنیت در این کشورها، امر پیچیدهای است و پیوندهای موجود میان ابعاد گوناگون آن، عامل پیچیدگی بیشتر آن است. یکی از موضوعاتی که از دهه ۱۹۸۰ به اینسو، در دستور کار محققان و علاقمندان امنیت پژوهی قرار گرفته است، موضوع دایره و ابعاد امنیت است. فرا گذشتن از منحصر دیدن امنیت در بعد نظامی، گرچه دستاورد بزرگی بوده و هست اما تا مشخص شدن ابعاد گوناگون و زوایا و ابهامات فراوان آن، راه طولانی باید پیموده شود. البته بايد اذعان و تصديق نمود، امنيت يكي از عناصر بنيادي بعد سياسي نظم اجتماعي محسوب ميگردد و داراي ابعاد متنوعي است كه شامل ذهني و عيني، داخلي و خارجي، فردي و جمعي ميباشد و از لحاظ گستره نيز شامل حيطههاي ملي، منطقهاي و جهاني است، از جنبه سطح به سطوح خرد و كلان تقسيم ميشود. هر يك از اين ابعاد، گستره و سطوح امنيت به نوبة خود به خرده ابعاد ديگري تقسيم ميشود، براي مثال، امنيت در سطح خرد ميتواند شامل امنيت جاني، امنيت مالي، امنيت فكري، امنيت بياني، امنيت اخلاقي، امنيت شغلي و امنيت حقوقي باشد و امنيت در سطح كلان نيز ميتواند زيرسطوح اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، نظامي و طبيعي يا زيستمحيطي را در بر بگيرد.
شناخت اندیشه اجتماعی متفکرانی که خارج از چارچوبهاي رایج در علوم اجتماعی مياندیشیدهاند، بدون علم و احاطه به تعریفی که از آنها از هستی، انسان و جامعه ارائه دادهاند، نه تنها چندان صحیح به نظر نمیآید، بلکه حتی گاه ميتواند زمینه پیدایش استنتاج گمراهکننده و انحرافی باشد. بر این اساس كتاب حاضر با بيان مباحث كليدي، به تدوین اصول و مبانی اندیشهها در باب امنیت و ابعاد آن پرداخته و بر مبنای این اصول، به توصیف جدیدی از ابعاد امنیت دست یافته است.
امنیت در مكتب اسلام و در نزد عقلا و صاحبان فكر ابزار است نه هدف. کمااینکه کل سیاست نیز ابزار است. ابزاری در خدمت سیر الیالله در دنیای فانی طبیعت. به دیگر سخن امنیت بخشی از سیاست است و سیاست خود متاثر از نگاه هستیشناسانه و انسانشناسانه اوست. اگر سیاست و حکومت را ظرفی بدانیم که ارزشهاي یک ملت در آن حفظ ميشود و از قوه به فعلیت در میآید، امنیت کارکردش ایمن ساختن و هموار کردن این شرایط است. مآلا اینکه نگاه هستی و انسانشناسانه منجر به این ميشود که نگرشی همهجانبه به امنیت و ابعاد آن داشته باشيم. در اين رویکرد علاوه بر جنبههاي نظامی، سیاسی، فرهنگی و... که بُعد مادی امنیت را تشکیل ميدهند، بُعد غیرمادی و فرا دنیوی امنیت جوامع انسانی نیز بسیار مهم و تعیینکننده است.