سالها لطیفه ای سر زبانها افتاده بود با این مضمون: ملتی هستیم که نماز جمعه را در دانشگاه برگزار میکنیم و نمایشگاه کتابمان را در مصلی...
آنقدر گفتند و گفتیم و خندیدیم و نالیدیم تا مصلی را پس گرفتند و رفتیم به شهر آفتاب و بالأخره دارای یک نمایشگاه استاندارد شدیم. مصلی وسط شهر بود و دسترسی اش برای همه آسان بود ولی در مرکز بودن و در دسترس بودنش به ترافیک سنگین مرکز شهر دامن میزد. شهر آفتاب در دورترین منطقه و در جنوبی ترین مکان ممکن ساخته شد تا هیاهوی شهر را هم به همانجا منتقل کند. مصلی دارای ایستگاه مترو بود، شهر آفتاب هم ایستگاه مترو دارد. پس، از شلوغی و ازدحام مترو کم نشده فقط مسیر ازدحام طولانیتر شده. مکان مصلی طوری بود که ازدحام جمعیت بین شمال و جنوب تقسیم میشد، اما شهر آفتاب همه جمعیت را به سمت خود میکشاند.
مسیر طولانی و ازدحام جمعیت
بخشی از دلزدگی بازدیدکنندگان سال قبل نمایشگاه کتاب مربوط میشود به مسیر طولانی، ترافیک اتوبان منتهی به نمایشگاه و ازدحام جمعیت در مترو. به علاوه مسیر پیاده روی طولانی که خصوصاً در بازگشت از نمایشگاه که بازدیدکنندگان با دستان پر باید این مسیر طولانی را طی کنند خسته کنندهتر است. البته برای جابجایی مسافران تا مترو وسایل ایاب و ذهاب در نظر گرفته شده که استفاده از این وسایل هم خالی از مشکل نیستند. اول اینکه فاصله غرفهها تا همین وسایل هم به اندازه کافی طولانی هست. دوم صفهای طولانی و آزاردهنده که گاهی باعث میشود پیاده رفتن راحتتر از در صف ایستادن باشد. و مسئله سوم رفتار بد متصدیان آن که با رفتار نامناسب به افراد تذکر میدهند که این وسایل مخصوص افراد سالمند هستند، بدون اینکه این نکته را در نظر داشته باشند که یک جوان هم بعد از ساعتها گشت و گذار در غرفهها و با حجم زیاد کتاب همراه خود، احتمالاً توان یک قدم اضافه برداشتن را هم ندارد.
بن کارتهای مسئلهدار
بخش دیگری از دلزدگی مخاطب مربوط میشود به سوء مدیریت در روند اداره نمایشگاه. یکی از مشکلات عمده بازدیدکنندگان سال قبل، استفاده از بنهای خرید کتاب بود. افرادی که از بن استفاده میکردند میتوانستند به جای کارت از بن مجازی استفاده کنند و فقط با یک کد، خرید خود را انجام دهند. اما متأسفانه اکثر غرفهها دچار مشکل شده بودند و امکان استفاده از این کدها را نداشتند؛ بنابراین بازدیدکنندگان به دستگاههای صدور کارت هجوم آورده بودند که خود این مسئله یک مشکل جدی به وجود آورده بود. در صف ایستادن به مدت طولانی که هم باعث خستگی میشد و هم از دست رفتن زمان. اما خوشبختانه رفتار و برخورد متصدیان این دستگاهها محترمانه بود و باعث آزردگی مضاعف نمیشد.
سرگردانی مخاطب و عدم اطلاعرسانی
بعد از تحویل کارت نوبت بازدید از نمایشگاه بود و خرید کتاب. و این تازه اول مشکلات بود. زمانی که نمایشگاه در مصلی بررگزار میشد، غرفهها همه به ترتیب حروف الفبا کنار هم چیده میشدند و پیدا کردن ناشر مورد نظر راحت بود. اما نحوه چیدمان غرفهها در شهر آفتاب کاملاً متفاوت و سرگردان کننده بود. سالنهای A,B,C بیشتر باعث گمراه کردن افراد میشد تا هدایت آنها.
در مصلی علاوه بر اینکه چیدمان غرفهها بر اساس حروف الفبا بود، اسامی ناشران حاضر در هر راهرو هم در ابتدای راهرو نصب شده بود. اما در شهر آفتاب حداقل در چند روز اول خبری از این نوع اطلاع رسانی ابتدایی هم نبود.
حتی افراد مستقر در جایگاههای اطلاعرسانی هم بیخبر از اسامی و جایگاههای ناشران بودند، چون هیچ سیستمی در این جایگاهها نصب نشده بود و افراد فقط فضا اشغال کرده بودند بدون اینکه حتی برخورد مناسبی هم داشته باشند.البته باید رعایت انصاف را هم در نظر داشت. افرادی که از خروجی متر تا محل نمایشگاه در محوطه افراد را به سمت مسیرهای درست راهنمایی میکردند در انتخاب مسیر درست بسیار موثر بودند. استفاده از بلندگو ابتکار جالبی بود تا افراد بیشتری از این اطلاعات برخوردار بشوند.
گرمای هوا و تهویه نامناسب هم عامل مهمی برای خستگی مضاعف بوده و هست. در هر دو مکان فضایی برای استراحت بازدیدکنندگان در نظر گرفته شده که به دلیل وسعت شهر آفتاب، استفاده از این فضاها سخت و دور از دسترس شده است.
سود سرشار برندهای موادغذایی
جالب ترین پدیده هر دو نمایشگاه حضور برندهای صنایع غذایی در محوطه نمایشگاه است. از انواع نوشیدنی گرفته تا تنقلات و فستفودهای زنجیرهای. با یک حساب سرانگشتی به نظر میرسد دکههای مواد غذایی سود بیشتری کسب میکنند تا ناشرانی که یک سال در انتظار نمایشگاه بودند تا رو در رو با مخاطب ارتباط برقرار کنند و کتابهای خاک گرفته را به مشتریهایشان عرضه کنند.
گروههای بازدیدکننده
مشتریانی که به دستههای مختلف تقسیم میشوند. گروه اول آنهایی هستند که با هوای کتاب نفس میکشند. کتاببازها، نویسندگان و آنهایی که به نحوی سر و کارشان با کتاب است. اینها مشتریهای دائم نمایشگاه کتاب هستند. حتی اگر پول خرید کتاب نداشته باشند و فقط قصد دیدن کتابها را داشته باشند. گروه بعدی آنهایی هستند که به کتاب نیاز دارند. مثل دانشجویان و دانشآموزان سالهای آخر دبیرستان که بیشتر دنبال کتابهای آموزشی و کمک آموزشی هستند. این گروه مشتریان دورهای هستند، ولی به نحوی مشتری دائم هم به حساب میآیند. چون وقتی یک گروه از چرخه خارج شود گروه دیگری وارد این چرخه خواهند شد. اما نسبتشان با توجه به تعداد دانشآموزان و دانشجویان کم و زیاد میشود.
گروه بعدی کتابخوانها هستند. افرادی که اهل کتاب و کتابخوانی هستند ولی کتاب رگ حیاتی آنها نیست. در طول سال اگر قصد و پول خرید کتاب، داشته باشند از تخفیفهای پائیزه و بهاره و... استفاده میکنند و کتاب میخرند. اینها یکی از همان دسته هایی هستند که اگر شرایط رفتن به نمایشگاه سخت باشد، قید نمایشگاه را میزنند. گروه آخر هم گروه نمایشگاه برو هستند. اصلا تفاوتی ندارد که نمایشگاه گل و گیاه باشد یا نمایشگاه لباس یا کتاب. و افراد نمایشگاه برو هم شاید به اندازه کتاب بازها و کتابخوانها کتاب نخرند ولی در هر صورت بخشی از خرید کتاب توسط آنها صورت میگیرد. اینها هم از آنهایی هستند که اگر رفتن به نمایشگاه برایشان سخت باشد عطای نمایشگاه را به لقایش
میبخشند.
چند توصیه برای بازدید از نمایشگاه
اگر جزو هرکدام از گروههای بالا هستید و قصد بازدید از بزرگترین رویداد فرهنگی کشور را دارید به توصیههای زیر عمل کنید.
با توجه به اینکه اگر در خردادماه هوا برفی شود اما در اردیبهشت و ایام نمایشگاه از زمین و آسمان آتش میبارد، برای پوشیدن خنکترین لباس خود را انتخاب کنید.
با توجه به مسیر طولانی پیادهروی داشتن کفش راحت هم از مهمترین مسائل است.
اگر قصد خرید زیاد دارید یک ساک و یا کیف بزرگ همراه خودتان داشته باشید چون به استحکام کیسههای پلاستیک امید زیادی نیست.
از زمان بیرون رفتن از منزل تا برگشتن زمان زیادی طی خواهد شد، پس حتماً گوشی همراه خودتان را شارژ کنید.
پول به اندازه کافی همراه داشته باشید، چون ممکن است به دلیل شلوغی خطوط دستگاههای کارتخوان مجبور باشید دست در جیب خودتان کنید.
اگر قصد خرید کتابهای خاص با عنوانهای از پیش تعیین شده دارید حتماً لیستی از اسم کتابها و ناشرین تهیه کنید.
با توجه به اینکه پیدا کردن غرفه ناشران، بزرگترین مشکل نمایشگاه سال گذشته بود از قبل به وبسایت ناشران مراجعه کرده و نشانی غرفه آنها را یادداشت کنید.
با امید اینکه از مشتریان دائمی نمایشگاه و کتاب باشید و مشکلات و موانع باعث دلسردی نشده باشد و نشود. گرچه با کمال تأسف اتفاقی که سال گذشته در شهر آفتاب رخ داد باعث شد عدهای از مشتریهای ثابت نمایشگاه اعلام کنند که آنها هم عطای نمایشگاه را به لقایش بخشیدند.
البته باید امیدوارانه برخورد کرد و امید داشت که امسال مشکلات حل خواهد شد و حق داد که سال گذشته سال اول بوده و سال آزمون و خطا. (فردا)