۶ ماه اول سال ۹۹ به پایان رسیده و با ورود به ۶ ماهه دوم، اصلاح طلبان رفته رفته میروند تا برنامهها و تاکتیکهای خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده و عرضه کنند. انتخاباتی که هیچ امیدی به پیروزی در آن ندارند و تلاش میکنند تا برای فرار از مسئولیت، کلاً زیر میز بازی بزنند.
نگاهی به ۸ سال دولت روحانی نشان میدهد که انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ آغاز ورود مجدد و تدریجی اصلاح طلبان به قدرت بود. آنها که در دهه ۸۰ با عملکرد خود در دولت اصلاحات، مجلس ششم و شورای شهر، بسیاری از حامیان خود را از دست داده بودند اما بار دیگر با استفاده از مظلوم نمایی، سوار بر موج احساسات و رقیب هراسی مجدد اً وارد قدرت شدند. آنها در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و شوراهای شهر و روستا، راهی را که آغاز کردند، ادامه دادند. اما اوضاع به وفق مراد آنها نگشت، عملکردها و تصمیمات ناکارآمد، افزایش قیمتها و تورم، کاهش ارزش پول ملی و نگاه به بیرون از مرزها و به وجود آمدن مشکلات متعدد برای مردم، اکنون سبب نارضایتی مردم از دولت و اصلاح طلبان شده و آنها میدانند که نمیتوان چندین بار مردم را از سوراخ اصلاح طلبی گزید.
از همین رو شیوه جدیدی را در پیش گرفتهاند، آنها تلاش میکنند تا با ادعای اینکه تافته جدا بافته از دولت هستند و راه خود را از دولت جدا کردهاند، از پذیرش مسئولیت آنچه که در این مدت پیش آمده خودداری کرده و از پاسخگویی فرار کنند.
چرایی سیاه نمایی
در حال حاضر «سیاهنمایی» و «ناامیدسازی» دو پروژهای است که اصلاح طلبان در دستور کار خود قرار دادهاند. اگرچه عملکرد دولت مطلوب نبوده و میتوانست بهتر باشد اما آنها تلاش میکنند تا وعدههای محقق نشده دولت را به دولت نسبت داده و خود را از این ماجرا کنار بکشند.
اما نگاهی به کابینه دولت نشان میدهد که اکثریت کابینه به افرادی از گروههای مختلف اصلاح طلب اختصاص یافته است و حتی معاون اول رئیس جمهوری نیز برای کاندیداتوری ریاست جمهوری از سوی اصلاح طلبان برگزیده شده است. بنابراین محکوم کردن و انداختن بار تمام مشکلات به گردن شخص روحانی منصفانه نیست چرا که حضور اصلاحطلبان در بخشهای مدیریتی و اجرایی نشان میدهد که آنها مسئول مستقیم مشکلات کنونی کشور هستند. بکارگیری سیاستهای اصلاح طلبان از سوی دولت سبب شد تا کشور در بخش اقتصادی بدون توجه به معیارهای اصلی اقتصادی و تأکیدات مقام معظم رهبری به اقتصاد مقاومتی و تنها با تکیه به سیاست نئو لیبراستی و برداشتن مسئولیت دولت از حوزه اقتصاد به جای برداشتن تصدی گری دولت و حمایت از توان داخلی، از یک سو و از سوی دیگر با اجرای سیاست نگاه به بیرون از مرزها، سبب انفجار نقدینگی، اغتشاش در بازار، افزایش لحظهای قیمتها و کاهش ارزش پول ملی شود.
در حوزه سیاست خارجی نیز آنها با پررنگ کردن وعدههایی مبنی بر گفتگو با امریکا و برداشته شدن تحریمها وارد میدان شدند اما، شکست عظیمی خورده و خسارت زیادی از این ناحیه به ملت ایران وارد شد. حالا همزمان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و تجربه بی اقبالی مردم در انتخابات مجلس یازدهم، تلاش میکنند که با استفاده از روشهای متعدد، به نوعی به اهداف خود دست یابند. حسین کنعانی مقدم دبیرسیاسی جبهه ایستادگی در گفتگو با سیاست روز در این باره گفت: یکی از روشهای رایج اصلاح طلبان در هر دوره، سیاه نمایی و القای وضعیت بد است تا بتوانند آرای خاکستری را به سوی خود جلب کنند. وی با اشاره به اینکه آنها اکنون به بن بست رسیدهاند و حق ندارند با نزدیک شدن به انتخابات از مسئولیت عملکرد خود فرار کنند افزود: این رفتار انتخاباتی اصلاح طلبان مسبوق به سابقه است و آنها میخواهند مانند گذشته اینطور وانمود کنند که اجازه حضور در صحنه به آنها داده نمی شود.
دیوار کوتاه شورای نگهبان
یکی از روشهای اصلاح طلبان استفاده از ایجاد هجمه علیه شورای نگهبان است. یکی از روشهای آنها بردن هزینههای رد صلاحیت برای شورای نگهبان و در کل مجموعه نظام است و بارها از آن به عنوان تهدیدات نانوشته در اظهارات خود به شکل غیر مستقیم اشاره کردهاند.
از سوی دیگر تلاش میکنند تا با ایجاد افزایش هزینههای برگزاری انتخابات و رد صلاحیتها و حتی برنده شدن رقیب، برای نظام، منافع ملی و امنیت کشور، ایجاد مشکل کنند و هم اکنون نیز با نشان دادن آدرس این رویکردها برای خود دست به زمینه سازی زدهاند.
مردم به یاد دارند که برخی از آنها چگونه با اقدامات خود منافع ملی و امنیت کشور را با چالش روبرو کردند، خود نیز به خوبی میدانند که برای فعالیت مجدد در عرصه سیاسی میبایست رویکردهای گذشته خود را تغییر دهند. اما چنین مسئلهای با مزاج آنها سازگار نیست.
کاظم انبارلویی از اعضای حزب مؤالفه اسلامی و فعال رسانهای،در این باره گفت: اصلاح طلبان اکنون در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ یک تقسیم کاری انجام دادهاند، خاتمی با پخش ویدئوهایی در خصوص بحث عدالت اجتماعی مطالبی عنوان میکند، خوئینیها با انتشار نامه مسئولیت همه این خرابکاریها را به گردن نظام میاندازد و بیانیهای که اخیراً صادر کرده است یک دعوت خاموش به تحریم انتخابات است. وی افزود: در این بیانیه عنوان میشود که انتخابات بازی بزرگان است و شرکت در انتخابات فایدهای ندارد چراکه افراد مسئول و غیرمسئول دخالت ناروا در انتخابات دارند.
ناامیدی
یکی دیگر از روشهایی که آنها در این شرایط دنبال میکنند ایجاد ناامیدی در جامعه است. اخیراً شاهد هستیم که برخی از فعالان این جریان مانند حجاریان، علویتبار، تاجزاده و عبدی با سیاهنمایی میخواهند مردم را ناامید کنند. جالب آنجاست که بسیاری از بهانهها و دستاویزهای آنان برای ناامیدسازی، بزرگنمایی مشکلات کشور است. اخیراً سعید حجاریان، از فعالان و تئوریسینهای اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه تأکید کرده است: گرسنگی و بیکاری تبدیل به بحرانی در ایران و بیاعتمادی مردم به نظام میشود که ناشی از دروغ گویی دولتمردان است.
وی افزود: نتیجه آنکه با حکومت کوچکشدهای مواجه هستیم که نه تنها همه مردم بلکه حتی بنیانگذاران و کارگزاران خود را نمایندگی نمیکند، تا جایی که مردم بهگمانم کارگری در امارات و کویت را به شهروندی در ایران ترجیح میدهند. انبارلویی در این باره اظهار داشت: اصلاحطلبان در مباحثی که مطرح میکنند نمیخواهند ذهن مردم به سمت زنگ حساب برود، آنها میخواهند مردم را در زنگ انشاء نگه دارند یعنی اصلاً دوست ندارند مردم در این حوزهها فکر کنند که وقتی دولت این کشور را تحویل گرفت دلار، نقدینگی و تورم چقدر بود و الان با چه میزان دولت را تحویل میدهد. در نتیجه اصلاحطلبان یکسری کلیات و مسائلی را مطرح میکنند تا مردم در وادی دیگری بروند و در شب انتخابات توفان سیاسی ایجاد کنند تا مردم انتخاب صحیح نداشته باشند.
خلع سلاح کردن دولت آینده
در این میان آنه روشهای دیگری هم در سر دارند. یکی از این روشها این است که از هم اکنون در این فکر هستند که چنانچه رقبا در انتخابات آتی برنده شدند بتوانند آنها را خلع سلاح کنند. اصلاح طلبان این روش را در مورد انتخابات مجلس یازدهم بکار بردند و تلاش میکنند تا آن را ادامه دهند. حسین کنعانی مقدم در ادامه گفتگو با سیاست روز در این باره گفت: آنها می خواهند اینگونه عنوان کنند که رئیس جمهوری که در سال ۱۴۰۰ روی کار میآید پایگاه مردمی ندارد و در رأی گیری ۳۰ درصدی انتخاب شده است تا بتوانند خلاء های عملکردی خود را جبران کنند. در هر صورن روشن است که اصلاح طلبان تفکر خود را بیشتر بر روی مشارکت نکردن در انتخابات متمرکر کردهاند که این سیاست، همان سیاستی است که آمریکا و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی سالهای د پی دستیابی به آن هستند.