سالهاست که توافقات اعضای اوپک بیش ازآنکه اقتصادی و در راستای منافع اقتصادی کشورها باشد، سیاسی است. توافقات سیاسی که در بیشتر موارد با منافع تعداد قابل توجهی از کشورهای اعضای اوپک همخوانی ندارد اما با فشار کشورهایی همچون آمریکا اتخاذ میشود.
طی روزهای اخیر در حالی شاهد برگزاری ۱۷۵ امین نشست اوپک بودیم که به گفته زنگنه وزیر نفت ایران؛ این تصمیمات همراستا با خواست و منافع ایران بوده است. در این نشست اعضای اوپک تصمیم گرفتند تا در سال جدید میلادی میزان تولید و صادرات نفت خود را کاهش دهند و با توجه به توافق حاصل شده میزان تولید نفت اوپک دست کم روزنامه یک میلیون بشکه کاهش خواهد یافت.
پیش از برگزاری این اجلاس دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا صراحتا در سخنرانی و توئیتهای خود به مردم آمریکایی اعلام کرده بود که از نفت ارزان اذت ببرید و حتی درتوئیتهای خود از متحدانش خواسته بود تا تولید خود را کاهش دهند و در این راستا نیز برخی از متحدانش چراغ سبزهای متعددی را به وی برای جبران کمبود نفت ناشی از تحریمهای ایران داده بودند اما آنچه از تصمیمات آخرین اجلاس اوپک به دست آمد این بود که رایزنیهای کشورهایی امثال ایران به مراتب قویتر همپیمانان آمریکایی بودند که تولید نفت اوپک کاهش یافت و درپی آن این تصمیم به هیچوجه به مذاق آمریکاییها خوش نیامد و منجر به آن شد تا رئیسجمهوری آمریکا برای نشان دادن این نارضایتی دوباره دست به توییت شده و بنویسد: «امیدوارم اوپک تولید نفت را کاهش ندهد و در همین سطح حفظ کند زیرا جهان نیاز بیشتری ندارد و راضی به افزایش بهای نفت نیست.»
درخواست ترامپ از اعضای اوپک برای خودداری از کاهش تولید در حالی مطرح میشود که اوپک در ماه نوامبر حدود ششصد هزار بشکه بیشتر از ماه اوت نفت تولید کرده بود. بهای کنونی نفت اوپک در بازار جهانی نیز در حال حاضر با افتی کمتر از بیست دلار نسبت به ماه اکتبر به ۶۱ دلار رسیده است.
ساز مخالف قطریها
اما در این بین نباید از ساز مخالف برخی از اعضا اوپک همچون قطر غافل شد که با وجود آنکه سهم قابل توجهی مانند ایران و عربستان از بازار نفت ندارد اما با اعلام ناگهانی برای خروج از اوپک تلاش کرد تا تصمیمات ۱۷۵امین جلسه اوپک را متلاطمتر از قبل کند.
اعلام وزیر انرژی قطر اعلام کرد مبنی براینکه قطر تصمیم گرفته تا از ژانویه ۲۰۱۹ از عضویت اوپک بیرون بیاید چراکه این کشور ظرفیت نفتی زیادی نداشته و در ظرفیت آن در واقع گاز است؛ خبری بود که به گفته کارشناسان این صنعت میتوانست تلاشها برای کاهش تولید نفت اوپک و رساندن قیمت نفت به تعادل را با اما و اگر روبهرو کند؛ اما رایزنی و تدابیر صورت گرفته از سوی سایر اعضا منجر به آن شد تا این اخبار سم جدی برای تصمیمگیری لحاظ نشود.
البته این نکته را نباید فراموش کرد که قطر بیش از آنکه صادرکننده نفتی باشد بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع در جهان است و میزان تولید نفت روزانه آن معادل ۰.۸ هزار بشکه در روز است و قطعا حذف چنین سهمیهای در مقایسه با تولیدکنندگانی مانند عراق و عربستان و ایران نمیتواند این بازار را دچار چالش کند اما از آنجایی که این روزها شرایط اوپک و تصمیمات آن سیاسی است تا اقتصادی پس کاملا طبیعی است که انتشار این قبیل اخبار و تبعات آن به نوعی اقدامی برنامهریزی شده باشد.
تضاد منافع
آنچه از برآیند تمام اتفاقات روزهای اخیر اعضای اوپک و حواشی جلسات آنها بر میآید مدتهای مدیدی است که حضور در اوپک بیش از آنکه اقتصادی باشد سیاسی است و دلیل این مدعا را میتوان در نگاه عربستان برای حذف سهم ایران از بازار جهانی نفت و همچنین خواست ترامپ برای کاهش قیمت نفت دید که هر کدام از این موارد ایران را با بحران مواجه میکرد.
در مقابل این دو هدف آمریکا و عربستان مبنی بر کاهش درآمد نفتی ایران و همچنین کاهش میزان فروش نفت ایران اما زنگنه به عنوان وزیر نفت ایران ۲ هدف قابل توجه را پیگیری میکرد به این ترتیب که ایران در نظر داشت تا علاوه بر جلوگیری از کاهش قیمت نفت شرایط را به گونهای مدیریت کند که سهمیه ایران در اوپک نیز کم نشود.
دیپلماسی ممتاز
به اعتقاد کارشناسان و تحلیلگران حوزه نفتی این اقدام زنگنه به نوعی اقدام قابل توجهی بود به این معنا که بسیاری از رسانههای خارجی دیپلماسیهای او را یک دیپلماسی ممتاز برشمرده و میگویند؛ ممتاز بودن دیپلماسی نفتی ایران از سوی وزیر نفت این کشور نکتهای است که تمام رسانههای خارجی به آن اذعان دارند و شاید در کلام بتوان گفت رفتار زنگنه به عنوان نماینده مردم ایران رفتاری متناسب با منافع ملی کشور بود.
از سوی دیگر رویارویی ایران با تحریم و کاهش تولید مسالهای نیست که براساس آن بتوان روند دیپلماسی نفتی کشور را زیر سوال برد چراکه رسیدن میزان تولید نفت ایران در شرایط بعداز برجام به حدود ۴ میلیون بشکه در روز و همچنین رساندن میزان صادرات نفت کشور به حدود ۳ میلیون تومان ماحصل توان فنی وزارت نفت و متولیان آن بود و باز هم میتوان تاکید کرد که وزنه سیاسی چالشهای این روزهای اوپک از وزن اقتصادی آن بالاتر است و آنچه از شواهد امر بر میآید این روند ادامه خواهد داشت و نمیتوان پیشبینی کرد تا فشارها و چالشهای مربوط به این حوزه به این زودیها رفع شود.
در این بین اما نکته قابل تامل همان مساله کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی است که تنها در صورتی محقق خواهد شد که اقتصاد کشور به سمت رونق و رشد حرکت کند. به سخن دیگر هر زمان که رشد اقتصادی کشور ببه مرز بالای ۸ درصد رسید و این رقم برای حداقل ۱۰ سال پیدرپی مثبت بود میتوان مدعی شد که این قبیل مشکلات مانند وابستگی بیش از حد به نفت به زودی زود رفع خواهند شد.