کم کم به ۲۶ دی ماه میرسیم روزی که در تقویم انقلاب اسلامی با نام روز پیروزی ملت ایران بر رژیم پهلوی و خروج سران این رژیم از ایران شناخته میشود حال آنکه در طول۳ سال اخیر با عنوان سرآغاز روندی معرفی میشود که از آن با عنوان شروع توافق ایران گروه ۱+۵ به نام برجام یاد میکنند.
اکنون در حالی سه سال از برجام میگذرد که آمریکا از آن خارج شده و اروپا هم که ادعای استقلال داشت از اجرای طرح کانال مالی خودداری کرده است.
این روند چنان بود که مقامات ارشد دیپلماسی کشور اعلام کرده اند که برجام به پایان راه رسیده و فرصت اروپا را تمام شده عنوان میکنند. هر چند اروپاییها ادعا دارند که روی کانال مالی کار میکنند اما شواهد امر نشان میدهد که چیزی به نام اجرای تعهدات برجامی اروپا وجود ندارد و حتی اگر کانال مالی اروپا راهاندازی شود باز هم اروپا هیچ کار مهمی صورت نداده و یک گام از صدگام هم برنداشته است. براین اساس عملا برجام را باید پایان یافته دانست.
حال این سوال مطرح است که با توجه به چالشهای اقتصادی کشور، راهکار ایران برای مقابله با چالشها چیست ونبود برجام را چگونه میتوان به فرصت تبدیل کرد؟ پاسخ به این پرسش را در مولفههای متعددی توان جستجو کرد.
یکی از مهمترین داشتههای انقلاب اسلامی، حضور مردم در صحنه مقابله با تهدیدات است دیروز مصادف بود با ۱۹ دی روزی که مردم قم در برابر وابستگی نظام پهلوی به آمریکا خروش کرده و بر لزوم استقلال و ایستادگی کشور تاکید داشته اند. حفظ ظرفیتهای مردمی اصلی مهم در برابر تهدیدات است که راهکار تحقق آن نیز تلاش یکپارچه دولتمردان برای حل مشکلات مردم است. این اصلی است که اگر مسئولان متعهد به اجرای آن باشند قطعا مردم همچون گذشته در صحنه مقابله با تهدیدات خارجی خواهد بود.
نکته دیگر آنکه جمهوری اسلامی ایران را میتوان بزرگترین کشور در برخوردار از نیروی جوان دانست. واگذاری امور کشور به جوانان اصلی است که شاید بتوان گفت تا به امروز کمتر مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است در حالی که این امر ظرفیتی بزرگ است که میتواند نقشی مهم در حل مشکلات کشور ایفا نماید.
نکته دیگر آنکه در طول دورانی که مذاکرات برای نگارش برجام صورت داده و سه سالی که از برجام گذشته است یک نکته مشاهده میشود و آن هزینههایی است که به خاطر دلبستن به وعدههای ۱+۵ به کشور تحمیل شده است. در این میان پایبندی به برجام و نیز تلاش برای محقق ساختن وعدههای طرف مقابل موجب شده تا در برابر برخی رفتارهای غیر دیپلماتیک و ضدایرانی غرب سکوت کرده و واکنشی نداشته باشند.
این رویه از آن زمانی که آمریکا از پذیرش ابوطالبی نماینده ایران برای سازمان ملل خودداری کرد آغاز شد و رویهای شد که نمود آن را در بازداشت دیپلماتهای ایرانی در کشورهای اروپایی، حمایت آشکار اروپا از گروهک تروریستی منافقین، دخالت کشوری مانند انگلیس در امور قضایی ایران و بیان درخواستهای خلاف عرف جهانی و... میتوان مشاهده کرد. عدم موضعگیری قاطع در برابر رفتارهای تهدیدآمیز و مداخله جویانه غربیها موجب شد تا این توهم برای غرب ایجاد شود که با تشر زدن و تهدید کردن میتوانند زیادهخواهیهای خود را به ایران تحمیل کنند و محور این تصور نیز تصور نیاز ایران به برجام است.
این نوع تحمیل رفتاری در حالی صورت میگیرد که اگر مروری بر تاریخ چند دهه انقلاب داشته باشیم میتوان راهکارهای مناسب برای مقابله با غرب را یافت. در طول دفاع مقدس، آنها حتی حاضر به دادن سیم خاردار به ایران نبودند اما جوانان ایران زمین با تکیه بر داشتههای درونی ضمن تامین نیازهای دفاعی کشور توانستند کشور را به اولین قدرت دفاعی منطقه مبدل سازد. در کنار این مولفههای درونی مولفههای منطقه ای و جهانی نیز برای کشور وجود دارد که از آن جمله ظرفیتهای کشورهای شرق آسیا نظیر هند و آمریکال لاتین است.
فعال سازی دیپلماسی اقتصادی در عرصه منطقهای و جهانی با محوریت کشورهای مستقل و آزادی خواه میتواند مولفهای برای مقابله با تهدیدات و تحقق اهداف کشور باشد. بر این اساس میتوان گفت که مروری بر عرصه داخلی و خارجی کشور نشان میدهد که جمهوری اسلامی داشتههای بسیاری برای رسیدن به منافع واهداف خویش در مقابله با تهدیدات دشمنان دارد لذا نیازی به استمرار دلبستن به وعدههای توخالی اروپا نیست و صرفا با اراده و رویکرد به داشتهها میتوان درسی فراموش ناشدنی به غرب داد. و در این راه شجاعت و عقلانیت در دستگاه دیپلماسی میتواند زمینهساز تحقق این مهم و تحمیل شکستی دیگر بر دشمنان باشد.
نویسنده: قاسم غفوری