گرانی، بیگاری، حقوقهای عقبمانده، اجناس گران و رکود شدید و بیسابقه از جمله مشکلاتی است که این روزها مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند.
مشکلاتی که همه آن برای خسته کردن یک جامعه کافی است اما درروزهای پایانی دولت یازدهم و در آستانه دولت دوازدهم شاهد شرایطی غیر متعادل در دولت هستیم که در تبلیغات انتخاباتی دولت دوازدهم از سوی دولت اوج گرفت و همچنان ادامه دارد. در حقیقت به نظر میرسد که اکنون دولت به جای پذیرش مشکلات دست به فرافکنی و نق زدن برداشته است.
پیشتر همه مردم جملاتی نظیر ” دولت به قولهایش عمل کرد؛ شرمنده مردم نیستیم”، “مردم را مأیوس نکنید و دروغ نگویید!”، “از برجام نترسید، حرف بزنید”، “تعریف از دولت حرام نیست و... شنیدهاند. جملاتی که نه تنها هیچ سنخیتی با واقعیت جامعه ایران نداشت بلکه خود باعث ایجاد بیگانگی مردم نسبت به دولت میشود.
در این میان جریان منتقد و انقلابی منتقد اصلی این عملکرد ضعیف است و تلاش دارد که با انتقادهای سازنده، واقعبینانه و منصفانه راه اصلی را به دولت نشان دهد.
اما این دلیلی برای دولتیها شده است تا فضا را تند کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند و منتقدین را عامل سدی در مقابل فعالیتهای دولت معرفی کنند.
از این رو شاهد بود که برخی از دلسوزان نظام با دعوت جناح مقابل به سکوت، خواستار هوشیاری و پرهیز از جنجال و ایجاد آتشبس یکطرفه شدند تا مردم در فضای آرامتری مطالبات خود را پیگیری کنند.
اگر چه انتقاد حق مردم است و وظیفه دولت پاسخگوئی به این انتقادات است اما باید در نظر داشت که دلایلی وجود دارد که در حال حاضر صلاح بر سکوت جناح مقابل است.
دولت روحانی حاضر به پذیرش انتقاد نیست
در درجه اول باید گفت که رئیس دولت در دوره یازدهم نشان داد که نقدپذیر نیست و به سرعت در مقابل نقد منتقدین عصبانی میشود. ادبیاتی که در ۴ سال گذشته از سوی دولتمردان بیان شد نشان داد که دولت به شدت به منتقدان خود تاخته و آنان را مستحق هر گونه اعتراضی میداند.
در واقع اگر نگاهی به مواضع و عملکرد گذشته آقای روحانی داشته باشیم، در مییابیم که انتظار آزادی بیان و تحمل صدای منتقد در دولتی که وی رئیس آن باشد، بیشتر توهم کسانی است که چنین انتظاری دارند.
دولتمردان نشان دادند که حاضر به پذیرش هیچگونه نقدی حتی از سوی برخی از همفکران خود نیستند چه رسد به جریان رقیب. در حقیقت دولت روحانی برای جریان همفکر خود هیچ راه مذاکره و تعاملی را باز نگذاشته است و به نظر میرسد که همچنان این سیاست را ادامه خواهد داد و در ۴ سال بعدی هم همین روش ادامه دارد. بنابراین باید عطای نقد را به لقایش ببخشند.
در حال حاضر دولت از سیاست فرافکنی استفاده میکند و میخواهد با دوقطبیسازی شرایط فضا را به گونهای تغییر دهد که دیگر تیری در کمان جریان انقلابی باقی نماند تا دولت را هدف قرار دهد. حالا هر روز دولت در پی دوقطبیسازیهای مختلف است تا همان خط انتخابات را ادامه دهد و این موضوع به نفع و مصلحت کشور نیست. بنابراین شایسته است که جریان انقلابی راه را برای ایجاد فضای دوقطبی و تشنج بر دولت ببندد.
ایجاد تصور غیر واقعی
از سوی دیگر یکی از نکاتی که بعد از انتخابات دولت دوازدهم در جریانهای رسانهای و تبلیغاتی دولت دیده میشود تلاش برای عصبانی نشان دادن منتقدین در انتخابات است. این موضوع تنها تلاش ندارد که منتقدین را عصبانی جلوه دهد بلکه سعی در القای این موضوع دارد که آنها و با ایجاد چالش در مقابل دولت درصدد جبران این امر برآمدهاند. آنها میگویند مخالفانی که قادر به رقابت در عرصه سیاسی بر مدار قانون نیستند، شیوهای بر میگزینند که برای جامعه و نظام سیاسی میتواند خطرآفرین باشد. از این رو منتقدین دولت لازم است با سکوت خود میتوانند مانع از بروز چنین تبلیغاتی علیه خود شوند.
بستن راه برای توجیه ناکارآمدی
یکی از نکاتی که در این باره نیز به چشم میخورد این است که دولت در سخنرانیهای انتخاباتی خود بارها تاکید کرد که نگذاشتند که دولت برخی از اقدامات را برای رفاه مردم انجام دهد . نمیگذارند، تاکتیک خوبی است تا آقای روحانی فضای کشور را تندتر کند و در برابر نیروهای رقیب تهاجمیتر رفتار نماید. آنچه در ۴سال گذشته از عملکرد دولت یازدهم شاهد بودهایم، این بود که عملکرد دولت همواره با شعارهایی که در زمان انتخابات میداده است مغایر است. مصادیق فراوانی وجود دارد که نشان میدهد آن شعارها فقط شعار بود و حرف و عمل دولت چیزی دیگری است.
از این روز سکوت در برابر دولت فرصتی است تا راه برای توجیه ناکارآمدیهای دولت بسته شود.
در واقع دولت با بیانات غیرواقعی و عملکرد ضعیف، خود را به یک باره تخریب میکند. بدیهی است که مردم به عنوان مالکان اصلی کشور رفتار مسئولین مملکتی را به دقت رصد میکنند و اعمال و کردار دولتمردان را با گفتارشان مقایسه میکنند. در این بین یک خلاء عظیم در این اعمال و گفتار وجود دارد که خود اثر مخربتری نسبت به آنچه روحانی از آن گلهمند است، دارد.
چرا وجود منتقدین ضروری است
اما همه این سخنان به این معنا نیست که مخالفان دولت سکوت محض اختیار کنند و در برابرضروریات مصالح و منافع کشور بیاعتنا باشند.
منتقدان باید با عملکرد خود نشان دهند که وظیفه آنان نه تنها عوض کردن دولت نیست بلکه در چارچوب انتقادی منصفانه میتوانند در صدد رفع ضعفهای دولت برآیند.
همانگونه که مقام معظم رهبری تاکید کردند انتقاد منتقدین باید در چارچوب "عدم اهانت به دولت"، "عدم استفاده از روشهای خشونتآمیز" در برابر دولت، "عدم تخریب" دولت، "عدم اتهامافکنی" به دولت، "نادیدهنگرفتن زحمات" دولت، "منطقی بودن" انتقادات، "انتقاد توام با برادری اسلامی"، "انتقاد توام با نگاه مهربانانه، همدلانه و همراهانه" و "انتقاد با وضع، شکل و در موقعیت مناسب" همراه باشد.
منتقدان باید نشان دهند که به منتقدان دلسوز که در تحقق اهداف دولت کمک میکنند و مانع از آن میشوند که دولتمردان حقایق جامعه را نبیند.