"در جهان رتبه اول فرسایش خاک را داریم و هرساله بالغ بر یک و نیم درصد جنگلهای کشور از بین میرود و همچنین تمام دشتها به علت خشکی آبهای زیرزمینی در حال فرونشستن است. "
"تغییرات کاربری زمین در ایران در ۵۰ سال گذشته سریع تر از هر زمان دیگری درتاریخ پیش رفته و انتظار می رود که در آینده با همین روند و یا با شتاب بیشتری ادامه یابد. ""متاسفانه از ۲۵۲ تالاب دائمی و غیردائمی کشور، همگی در حال نابودی هستند و با وجود این همه نابسامانی عملکرد خوبی را از سازمان حفاظت از محیط زیست شاهد نبودهایم."
" ایران در فرسایش خاک، مقام اول جهان، در بیابانزایی مقام دوم جهان، در جنگل زدایی مقام ششم جهان و در تخریب تنوع زیستی مقام سوم جهان را دارد و بر اساس آمار، در کمتر از چهل سال ۹۰درصد حیات وحش و ۷۰ درصد مساحت جنگلهای خود را از دست داده است."
"سازمان محیط زیست باید به جای واردات ببر و شیر به دنبال حفظ و نگهداری از گونههای در حال انقراض باشد ولی این سازمان به معرفی حیواناتی پرداخته است که هیچ ربطی به کشور ما ندارند و در نهایت به دنبال انحراف اذهان عمومی و جلب توجه است."آنچه در بالا آورده شد تنها بخشي از حال و روز طبيعت كشوري است كه به عنوان يكي از غني ترين سرزمين هاي جهان همواره مورد هجوم هاي فراوان بوده و با توجه به شرايطي كه خود پيش گرفته ايم ديگر نيازي به غارت اين سرزمين توسط ديگران باشد.
نگرش غلط مهمترين چالش براي محيط زيست كشور
یک فعال محیط زیست گفت: سازمان حفاظت از محیط زیست با روشهای هزینه بر همچون وارد کردن ببر سیبری و شیر ایرانی از هند به دنبال انحراف اذهان عمومی از عملکرد ضعیف خود در زمینه محیط زیست است.
اسماعیل کهرم در رابطه با مهمترین چالش امروز محیط زیست کشور، تاکید کرد: نگرش غلط به مقوله محیط زیست مهمترین چالش در این زمینه است و در حالیکه ما از حضور یک سازمان عریض و طویل برای حفاظت از محیط زیست کشورمان خشنود هستیم و فکر میکنیم که در این زمینه اختیارات کافی و مناسبی را به دست آوردهایم، حضور افراد ناکارآمد در این سازمان موجب شده است تا این سازمان نتواند عملکرد مناسبی در زمینه حفاظت از محیط زیست داشته باشد.
این فعال محیط زیست در رابطه با اتفاقات ناگوار ناشی از عدم حفاظت از محیط زیست تصریح کرد: چرا با وجود سازمان حفاظت محیط زیست، ایران رتبه اول فرسایش خاک در جهان را به خود اختصاص داده است و هرساله بالغ بر یک و نیم درصد جنگلهای کشور از بین میرود و همچنین تمام دشتها به علت خشکی آبهای زیرزمینی در حال فرونشست است.
وی ادامه داد: متاسفانه از ۲۵۲ تالاب دائمی و غیردائمی کشور، همگی در حال نابودی هستند و با وجود این همه نابسامانی عملکرد خوبی را از سازمان حفاظت از محیط زیست شاهد نبودهایم.
کهرم در رابطه با نوع برخورد سازمان حفاظت از محیط زیست با تهدیدهای طبیعت کشور، افزود: متاسفانه این سازمان به جای پرداختن به موضوعات اصلی و رفع مشکلات در طبیعت کشور به دنبال انتقال ببر مازندرانی و شیر ژیان به داخل کشور است در حالی که این ببر و شیر نه مازنی و نه ایرانی هستند و از نظر مشخصات ظاهری با گونههای اصلی تفاوت دارند.این فعال محیط زیست در رابطه با اقدامات لازم جهت جلوگیری از انقراض گونههای باقی مانده در کشور، گفت: سازمان محیط زیست باید به جای واردات ببر و شیر به دنبال حفظ و نگهداری از گونههای در حال انقراض باشد ولی این سازمان به معرفی حیواناتی پرداخته است که هیچ ربطی به کشور ما ندارند و در نهایت به دنبال انحراف اذهان عمومی و جلب توجه است.
وی ادامه داد: در زمینه حفظ و نگهداری از گونههای در حال انقراض میتوان از روشهای مناسب و به دور از هزینههای بالا به اهداف عالی دست پیدا کرد.کهرم ضمن اشاره به جریان کشته شدن یک پلنگ ایرانی در چند روز گذشته در دماوند خاطر نشان کرد: اگر کارشناس و مسئول حفاظت از محیط زیست آن منطقه آموزشهای لازم و دورههای محیط بانی را گذرانده بود و از تجهیزات کافی برخوردار بود به راحتی میشد پلنگ را از هلاکت نجات داد ولی متاسفانه ما حتی در آموزش نیروهای مجرب حفاظت از محیط زیست نیز موفق نبودهایم.
فقط بر اساس اقتصاد تصمیمگیری میشود
اما اين درحالي است كه دکتر ناصر کرمی ، کوشنده حوزه میراث طبیعی و محیط زیست كشور نيز معتقد است: «برهوتترین کویر ایران چاله مرکزی لوت است. اما وسط همان هم میتوان آثار شهر باستانی «خبیص» را دید. یا مثلا از نوشتههای ناصرخسرو میشود فهمید که تا ۷۰۰ سال پیش، از ۶ فرسخی کرمان، جنگل بوده است. سکونت در جایی که اکنون مطلقا غیرقابل معیشت است نشان دهنده تغییرات شرایط محیطی در طول زمان است. این کشورهای آفریقایی که نام بردم بعضا حتی تا ۲۰ سال پیش شرایط بهتری داشتند اما زمین به دلایل مختلف زادآوری طبیعیاش را از دست میدهد.»
این نویسنده با اشاره به دورههای طبیعی تغییرات اقلیمی تصریح میکند: «دورههای اقلیمی میتواند مدیریت شود، مثلا با پیشبینی وضعیت نامساعد اقلیمی برداشت به اندازه باشد تا این دوره پشت سر گذاشته شود. اما متاسفانه آنچه در خشکسالی جنوب کشور در دهه هفتاد رخ داد مثلا در استان فارس اثراتی برگشتناپذیر بر جای گذاشت.»
به گفته کرمی در چهل سال اخیر سطح جنگلهای ایران از ۲۲ میلیون هکتار به هفت میلیون هکتار رسیده و ۹۰ درصد حیات وحش نیز از بین رفته است. با درنظر داشتن رتبه نخست ایران در جهان در زمینه فرسایش خاک، روشن است که نابودی ۹۰ درصدی حیات وحش در اثر شکار نبوده است بلکه زیستگاهها دیگر آن بارآوری سابق را ندارند.
کرمی هشدار میدهد: «فراموش نکنیم که شغال و گراز از انسان جان سختترند. گرگ و شغال که شکار نمیشوند. نابودی این گونهها میتواند پیامی برای آدمها داشته باشد.» کرمی مثال دیگر را افغانستان میداند که تصاویر دهه ۷۰ میلادی آن بسیار زیباست اما الان غبار آن را فراگرفته است. به گفته او جنگ داخلی افغانستان با طالبان نیست بلکه با طبیعت بیبرگ و بار است چرا که طبیعت ناپایدار، جامعه ناپایدار و سیاست پرتنش را به دنبال میآورد.
وی مهمترین اقدام لازم برای رفع این مشکل را جلب توجه به این معضل زیستمحیطی میداند چرا که مردم نابودی جنگل و دریاچه را به چشم میبینند اما عکسی که نشانگر فرسایش خاک یک سرزمین باشد را نداریم. با این حال به گفته او فرآیند تبدیل جنگل به درختزار، آنگاه به بوتهزار، سپس به مرتع و نهایتا به بیابان روندی است که تبدیل یک موقعیت قبلی به بعدی آن را در هفتاد درصد اراضی ایران میتوان دید. کرمی از چرای بی رویه دام به عنوان یک عامل اصلی فرسایش خاک نام میبرد. به گفته او چرای دام سه برابر ظرفیت طبیعی کشور است و ۸۰ درصد مساحت ما تحت عنوان مرتع تعریف شده است. وی با طرح این پرسش که فروش نفت تا چه زمانی و چه جمعیتی را پاسخ خواهد داد تاکید میکند که در حوزه دامداری مزیت نسبی نداریم و روی کشاورزی نیز نمیتوانیم حساب کنیم چرا که بارش متوسط ۲۵۰ میلیمتری ایران تنها یک سوم متوسط ۷۵۰ میلیمتری جهان است.
سروش مدبری، رئیس انجمن علمی زمین شناسی ایران نیز با اشاره به جغرافیای خشک کشور، مهمترین عامل فرسایش خاک را نبود پوشش گیاهی میداند. به گفته او در سالهای اخیر بیش از۱۰ برابر میزان طبیعی خاک شسته میشود که چرای بی رویه دام و جنگل زدایی به ویژه در مناطق مرتفع و شیبدار مثل دامنههای البرز و زاگرس از موثرترین عوامل آن به شمار میآیند. مدیر کل پیشین دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست با ابراز تاسف از این که در کشور ما توسعه پایدار مبنا نیست و فقط بر اساس اقتصاد تصمیمگیری میشود به صرفه نبودن دامپروری را مثال میزند ومی گوید: شاید خودکفایی در همه زمینهها هم ایدهآل نباشد. شاید واقعا بهتر باشد که ما گوشت وارد کنیم تا این که به فکر تولید آن باشیم. به گفته مدبری با رخداد فرسایش خاک، سیلابها رسوبات را در دشتهای پایین دست پخش خواهد کرد و به این ترتیب تمام منافذ سفرههای آب زیرزمینی نیز بسته خواهد شد.