مرور تاریخ نکات بسیاری در خود دارد که توجه و درس گرفتن از آنها میتواند چراغ راهی برای آینده و انتخاب راهی درست برای رسیدن به اهداف و مقابله با چالشها باشد. به عنوان نمونه این درسها را میتوان از ۸ سال دفاع مقدس آموخت. در آن دوران در حالی اکثر جامعه ایران جان برکف در میدان دفاع از میهن حاضر شده و در جبههها با دشمن در نبرد بودند که عده ای از شرایط جنگ برای کسب منافع اقتصادی بهره گرفتند و با احتکار و گران فروشی به دنبال ثروت اندوزی بوده اند. در دوران کنونی نیز همانا جوانانی که در دفاع مقدس جانشان را سپر بلای مردم کرده بودند بدون هیچ چشم داشتی به این راه ادامه داده و برای دفاع از میهن و ملت از مرزها نیز گذشته و در سرزمینهای دیگر با تروریسم میجنگند و جان خویش را فدا میکنند تا جان مردم را حفظ کنند که حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم نمودی از این افراد هستند.
نکته قابل توجه آنکه در همین دوران حاضر عده ای همچنان به دنبال گرفتن جان مردم برای جان گرفتن خود و ثروت اندوزی هستند. آنانی که با احتکار و نایاب کردن ساده ترین ابزار پیشگیری از کورانا، سعی در مال اندونزی دارند. آنانی که به راحتی جان مردم را بازیچه امیال و نیات اقتصادی خود میکنند تا به زعم خود از آب گل آلود ماهی بزرگ صید کنند؛ رفتاری که مشابه کشورها و دولتهایی است که در طول ۸ سال دفاع مقدس با اعمال تحریم و حمایت از رژیم صدام کمر به قتل مردم ایران بستند. آنانی که حتی از دادن سیم خاردار به ایران ممانعت میکردند و همزمان سلاح شیمیایی برای کشتار مردم ایران به صدام میدادند. همانها اکنون نیز با سیاست تحریم و فشار به دنبال قتل عام دسته جمعی ملت ایران هستند که ممانعت آمریکا و اروپا از مبادلات دارویی ایران نمودی از این رفتار است.
حال این سوال مطرح میشود که این دو تفکر از کجا نشات میگیرد و ریشه آنها از کجاست؟ حاج قاسم و امثال حاج قاسم که جان را در راه میهن و مردم میدهند، سربازان مکتب ولایت هستند. افرادی که پرورش یافته انقلاب اسلامی بوده و براساس مکتب خویش آموخته اند که باید سپر بلای مردم بود و جان داد تا دیگران جان بگیرند و در امنیت زندگی کنند. طیف دوم یعنی آنانی که گرفتن جان مردم را زمینه ساز جان گرفتن خود می دانند، پرورش یافتگان فرهنگ لیبرال سرمایه داری هستند. مکتبی که در آن فردیت و منافع فردی تنها حرف اول و آخر را میزند و در این راه هر اقدامی را مجاز میداند، حتی به قیمت جان میلیونها انسان. آنانی که در دوران جنگ تحمیلی تا عصر حاضر مال اندوزی را در حالی که مردم در شرایط سخت به سر میبرند، سرلوحه تفکرات خود دارند فرزندان شیطانند و مکتبی که پول و ثروت تنها تفکر آن است.
آری تفکری به نام لیبرال سرمایه داری چالشی است که مشکلات و چالشهای بسیاری را برای کشور و ملت رقم زده است که نمونه آن رفتارهای حامیان این تفکر طی روزهای اخیر است که با احتکار ساده ترین وسایل مقابله با کرونا، شیره جان مردم را میمکند. حال این سوال مطرح است که راهکار خروج از این وضعیت چیست؟ پاسخ را در یک جمله میتوان یافت و آن نهادینه ساختن مکتب سلیمانی و سلیمانیها است. مکتبی که ریشه در ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی دارد که جان تک تک افراد جهان برایشان اهمیت دارد و جان خود را میدهند تا به دیگران جان دهند. مکتبی که برخلاف لیبرال سرمایه داری که ساخت کاخها بر پیکر مردم را ترویج میکند، ویران سازی کاخها برای زندگی دادن به مردم را پیگیری میکند. اکنون زمان آن است که میلیونها انسانی که در ایران و سراسر جهان پیکر پاک حاج قاسم سلیمانی و سایر شهدای مقاومت را تشییع کرده اند، برای تقویت و جهانی سازی مکتب سلیمانیها گام بردارند که تنها راه نجات، جهانی سازی این مکتب و پایان دادن به لیبرال سرمایه داری است که خون بشریت را در شیشه کرده اند و از نابودی تمام بشریت برای حیات خود ابایی ندارند.
نویسنده: قاسم غفوری