#سلفی_حقارت. این عنوانی بود که مردم در شبکههای اجتماعی برای نمایندگان ...ای درنظر گرفتند که نه تنها شأن خود، که از همه مهمتر شأن موکلان خود و #مجلس_در_رأس_امور را نگه نداشتند.
تقارن این فاجعه با سالروز فرمان مشروطیت، سالروز شهادت دکتر حسن آیت و روز تحلیف دوازدهمین ریاست جمهوری ایران، درد را بیشتر میکند. وقتی میبینیم که وارثان مشروطه و کسانی که روی صندلی «آدم»هایی مثل شهید آیت نشستهاند اینچنین با آبروی ملی ما بازی میکنند.
البته که این اتفاق زشت و تلخ و به دور از اولیات فرهنگی، مقدمات و موخراتی دارد که شاید لازم باشد با دقت بیشتری آنها را رصد کرد.
سکانس اول؛ تَکرار میکنم
وقتی کسب قدرت و به دست آوردن کرسیهای مجلس میشود هدف برخیها و برای بهدست آوردن آن به هر ابزار ناصوابی دست میاندازند، نتیجه همین میشود.
وقتی فهرست «امید»وارها نه براساس شایستگیها که براساس بدهبستانها بسته میشود، وقتی شوراهای عالی با آن نگاه به اصطلاح نخبگانی خود، فرق دوغ و دوشاب را نمیفهمد و وقتی افرادی که از کمترین صلاحیتها برخوردارند، اجازه نشستن روی صندلی وکالت ملت را مییابند، نتیجه بهتر از این نخواهد بود.
حالا باید همه این تصمیمگیران بیایند و پاسخ بگویند. فرقی نمیکند #ژن_خوب داشته باشند یا نه. آنها به عنوان دستچینکنندگان این چهرههای فاخر! باید پاسخگو باشند.
حالا آن کسانی که مدام «تکرار» میکردند، باید جواب توهین به شعور مردم را بدهند. همانهایی که برای بازگشت به حاکمیت، در مورد «تمدن» هم با کاندیداهای خود چند کلمهای «گفتگو» نکردند.
حالا آقای رئیسجمهور که پس از انتخابات مجلس دهم، از مردم تهران بابت تمام کردن کار تشکر کرد هم باید بگوید، اینها چه کسانی بودند که با لیست #بنفش _و_سبز به مجلس رفتند و اتفاقا در روز #تحلیف آبروی دولت و ملت و مجلس را بردند.
سکانس دوم، اینها نماینده چه کسانی بودند؟
در کنار همه این تقصیرها، آن دسته از #سلبریتی_ها و مردم #رعیت هم باید بگویند براساس کدام شایستگی به اینها رای دادند؟
چه شد که در مجلس ما فلان دختر #ذخیره از تریبون مجلس برای دفاع از چاپیدن از جیب ملت سوءاستفاده کرد؟ چه شد که نمایندگان آنها حتی حال امضا پای نامه تشکر از کسانی که در ماجرای تروریستی ۱۷ خرداد از جان گذشتند را هم نداشتند؟ چه شد که همین منتخبان آنها برای عکس سلفی گرفتن با #موگرینی به خودشان و اموال بیتالمال هم رحم نکردند؟ چه شد که «امید»ها مردم را از داشتن وکیلهای باشخصیت ناامید کردند؟
مردم ما هم در قبال رایهایی که دادند مسئولند. مجلس دهم را اغلب کسانی ساختند که چشمهایشان را بستند و گوششان هم فقط برای شنیدن واژه #تَکرار_می_کنم باز بود. آنهایی که فهرست منتخبشان را از بی.بی.سی گرفتند.
سکانس سوم؛ بیچاره ما. بیچاره دولت. بیچاره مملکت
یک دقیقه پیش خودتان فکر کنید، این حضرات همانهایی هستند که قرار است از حقوق ما دفاع کنند. همانهایی هستند که باید به وزرا رای اعتماد بدهند و بازوی نظارتی بر عملکرد دستگاه اجرایی باشند. اینها همانهایی هستند که باید برای این مملکت قانون بنویسند و تصویب کنند.
با این آدمهایی که بدیهیترین موارد اخلاقی و فرهنگی و سیاسی و دیپلماتیک را نمیدانند، چه باید کرد؟ میشود به اینها دل خوش بود؟ ما چشممان آب نمیخورد.
سکانس چهارم؛ ما یادمان نمیرود
ما یادمان نمیرود که توی همین مجلس مدرسها، دیالمهها، آیتها و... نشستهاند. یادمان نمیرود توی همین مجلس آدمهایی بودند که باور داشتند #وکیل_مردم هستند. نمایندگانی که همه وقت خود را صرف خدمت به مردم کرده بودند و مجلس را نه جایی برای درآمدهای مادی و بستن بارشان میدانستند، نه مکانی برای بازیهای کثیف سیاسی و سهمخواهیهای تمام ناشدنی. ما نمایندگانی داشتهایم که نه خود را طلبکار ملت که #بدهکار_تا_همیشه مردم و نظام جمهوری اسلامی میدانستند. یادمان نمیرود در همین مجلس هم نمایندگانی هستند که نه وکیلالدولهاند و نه وکیلالفتنه. آدمهایی که برای مردم «وقف» شدهاند.
ما این را هم یادمان نمیرود که حالا مسئولان و مدیرانی داریم که برای نشان دادن حقارت خود از هواپیما گرفته تا موگرینی سلفی میگیرند، آدمهایی که صندلی مدیریت را محملی برای کاسبی میدانند و علاقهای هم به کار برای کشور ندارند. فراموش نخواهیم کرد این روزها را که برخیها چگونه برای یک #زن_خارجی چه کردند و چه لگدی به حرمت و آبروی #مجلس زدند.
سکانس پنجم؛ «کاش»هایی که بر دلمان ماند
کاش میشد همه این نمایندگان را عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی کرد و ماهی یکبار به سفر خارجی فرستاد.
کاش میشد، موگرینی ماهی یکبار از مجلس ما بازدید کند یا دستکم به صورت ویدئو کنفرانس با این مشتاقان جان برکفش ارتباط برقرار کند. یا حداقل آقایان را «فالو» کند.
کاش فلان کاندیدای خانم رد صلاحیت نمیشد که برخی نمایندگان سوژه سلفی داشته باشند و اینقدر ندید بدید بازی درنیاورند.
کاش میشد قبل از جلسات مجلس موبایلها را از نمایندگان گرفت.
کاش میشد همین حالا این به اصطلاح نمایندهها را از مجلس اخراج کرد و اعتبارنامهشان را ملغی تلقی کرد.
کاش میشد در روز تحلیف، به جای آنکه شهر را #تعطیل کنند، نمایندگان مجلس را به مرخصی اجباری یا حوزه انتخابیهشان فرستاد.
کاش معاون کنسولی وزارت خارجه را به عنوان سفیر به یکی از همین کشورهای بزرگ! و مهمی که در روز تحلیف حضور داشتند فرستاد که اینقدر جلوی چشممان نباشد.
سکانس پایانی؛ پاسخگویی
برای پیگیری رفتار نمایندگان در سلفی گرفتن با موگرینی با آنهایی که در عکسهای سلفی حاضر بودند تماس گرفتیم. البته خیلیها هم ترجیح دادند پاسخ ندهند و تنها با آهنگ پیشوازشان نظر خود را اعلام کنند!
فرجالله رجبي نماينده شيراز عضو فراکسیون امید با اشاره به اینکه تمام صحبتهایش را در آن متن عذرخواهی که در شبکه اجتماعی منتشر کرده است گفته در پاسخ به اینکه این رفتار چه توجیهی دارد به سیاست روز میگوید: «همان حد حرف داشتم که در قالب عذرخواهی عنوان کردم و حرف جدیدی ندارم و فکر میکنم اعتقاد دارم که عدهای دارند با این رفتار کار رسانهای میکنند که تاکنون چنین کارهایی با این شدت سابقه نداشته است در نهایت باید بگویم که من آنچه لازم بود را گفتهام.» او بدون توجه به سوال ما درباره اینکه مگر قبلا چنین رفتارهایی سابقه داشته که کار رسانهای با آن صورت نگرفته درباره سوال بعدیمان که در رابطه با هدفمند بودن این سلفی مطرح میشود و آن را راهبرد فراکسیون امید در قبال اتحادیه اروپا و ارسال پیام نمایندگان به اتحادیه میداند، گفت:« نه این حرکت اصلا حساب شده نبود و کاملا اتفاقی بود، شاید اگر ۵ ثانیه این روند در دید عکاس نمیبود چنین صحنهای ثبت نمیشد.» هر چند که با تعدد عکسها و تغییر حالتهای صورت گرفته در عکس نمیتوان آن را حاصل ۵ ثانیه دانست اما این صحبتی بود که نماینده فراکسیون امید سعی داشت به ما بقبولاند.
حسين رضازاده نماينده كازرون هم اصلاحطلب است. با او دوبار تماس گرفتیم نخستینبار بعد از استقبال گرمی که از ما داشت وقتی فهمید خبرنگاریم تغییر حالت داد و بعد از مطرح کردن سوال ماجرا از آن هم عجیبتر شد و خیلی من...من. کنان گفت: «من مشاور ایشان هستم و خود آقای رضازاده جلسه هستند...» در ادامه وقتی درباره نامش توضیح خواستیم چیزی نگفت و تلفن را قطع کرد.
اما بار دوم هم تماس با این عضو کمیسیون حقوقی و قضایی از جذابیتهای خاص خودش برخوردار بود، او باز هم ما را تحویل گرفت... وقتی فهمید خبرنگاریم تغییر کرد و گفت: «من جزو مشاورین هستم و نمیدانم ایشان کی جلسهشان تمام میشود...» اینبار گفت که فامیلیاش نریمانی است و تلفن را قطع کرد تا سوال ما درباره مشاوره او در زمان سلفی نماینده هیچ گاه طرح نشود.
ناگفته نماند که موسیقی پیشواز خط این نماینده آهنگ وطنم از سالار عقیلی بود!
احمد مازني نماينده تهران است و اصلاحطلب، عضو کمیسیون فرهنگی است و نقش محوریای در همه سلفیها با موگرینی ایفا کرده و دربارهاش واکنشهای متفاوتی رخ داد از ساخت لطیفه تا تقبیح عملکرد اما مدام در مقابل تماسهای مکرر ما شاهد «بوق اشغال» بودیم.
رسول خضري نماينده سردشت و پيرانشهر، عضو کمیسیون بهداشت و درمان، عضو حزب اعتدال و توسعه هر چند بار که با او تماس گرفتیم با رد تماس و یک پیام مواجه میشدیم که «لطفا پیامک کنید» در قبال پیامک سوال اما پاسخی نیامد که نیامد...
اقبال محمديان نماينده رامهرمز است و اصولگرا، او عضو کمیسیون عمران است وقتی تلفن را برداشت خیلی خوشحال پاسخمان را داد اما وقتی سوال را شنید... سوال را که درباره سلفی دیروز بدون توجه به حضور خودش پرسیدیم گفت: «من جایی هستم و نمیتوانم صحبت کنم، یک ساعت دیگر تماس بگیرید تا درباره موضوع مطالبی بخوانم...»
اما وقتی به این اشاره کردیم که در عکس سلفی چهرهاش را دیدم و نظرش را درباره این حرکت بگوید و برایمان توضیح دهد که حرکت برنامهریزی شده و استراتژیک بود یا حرکتی خودجوش گفت:«گفتم جایی هستم یک ساعت دیگر تماس بگیرید در خدمتان هستم و توضیح میدهد.»
اما چشمتان روز بد نبیند از ساعت ۱۳:۳۰ دقیقه دیروز هیچگاه نوبت یک ساعت دیگر نرسید که نرسید و همیشه با این جمله بعد از شمارهگیری تلفن همراهش مواجه میشدیم: «مخاطب در دسترس نمیباشد تماس شما از طریق پیامک به ایشان اعلام میگردد....»
بادامچی هم عضو فراکسیون امید است اما هر بار که شمارهاش را گرفتیم در دسترس نبود... «مشترک مورد نظر در دسترس نیست...»
بهرام پارسایی اما بعد از کلی صحبت درباره اینکه در سلفی نبوده بالاخره بعد از اشاره به عکسی که او را ثبت کرده بود گفت: « صندلی من چندین ردیف کنارتر بود داشتم از پشت نمایندگان رد میشدم و از آقای قشقاوی خواهش کردم از من عکس نگیرد.»
او وقتی با این سوال مواجه میشود که اغلب سلفیبگیران از فراکسیون امید است و بر همین اساس میشود این کار را به یک کار حزبی و توسط فراکسیون مربوط دانست گفت: «چون اغلب مجلس عضو فراکسیون امید هستند تعجبی ندارد که در سلفی هم اکثرا افراد عضو این فراکسیون هستند اما این اقدام اصلا کار فراکسیونی نبوده است.»
او درباره تقبیح یا تقدیراز این نمایندگان گفت: «از آنهایی که نزدیکتر بودند بپرسید انگیزهشان چه بوده بعد من درباره آنها صحبت میکنم» و وقتی متوجه شد که اغلب پاسخگو نیستند توصیه کرد: «بیایید در صحن و یقهشان را بگیرید و بپرسید. انگیزهتان چه چیزی بوده است...»
عبدالغفور ايراننژاد نماينده چابهار و نيكشهراست و عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی، او هیچگاه تلفن همراهش را بر نداشت و مدام یکی از سخنرانیهای مقام معظم رهبری درباره احتیاج کشور به اتحاد و احساس تحرک و کار در بین مسئولین تکرار میشد... .
مسعود رضايي نماينده شيراز و عضو کارگزاران فارس میگوید: «آنجا نبودم و نمیدانم چه چیزی شد فقط میدانم کار حزبی نبود و خودجوش بود.»
علیرضا رحیمی عضو بنیاد باران را هر چه گرفتیم گوشی برداشته نشد که نشد... .
و اما معاون کنسولی وزیر خارجه جناب آقای قشقاوی ابتدا گفت: «درجلسه اربعین هستم یکی دو ساعت دیگر...» یکی دو ساعت دیگر هم بعد از اینکه فهمید که هستیم و چه چیزی میخواهیم با گفتن این جمله که ... «جلسم تموم شد... دارم میرم پیش آقای دکتر...» تلفن را قطع کرد.
اما روایت یک نماینده از سلفی حاشیهساز با موگرینی هم جالب بود او به تسنیم گفته بود که «طبیعی بود؛ نباید بزرگنمایی کرد.»
یوسفی نماینده مردم اهواز و عضو فراکسیون امید در پاسخ به این سؤال که آیا عکس سلفی شما با خانم موگرینی متناسب با شان ملی و عرف دیپلماتیک بود، گفت: این عکس، کاملاً طبیعی بود و در حاشیه جلسات رسمی چنین عکسهای گرفته میشود و نباید این مسئله را اینقدر بزرگ کرد. طبق عرف دیپلماتیک خانم موگرینی جلو ایستادند و همه پشت سر ایشان و آقای قشقاوی هم عکس گرفتند.
نویسنده: مهدی رجبی