آیا تعامل با دنیا، تنها در مفهوم پیوستن به کنوانسیونهای زیرمجموعه سازمان اف.ای.تی.اف تعریف میشود؟
دولتمردان و هواداران اصلاح طلب آن، در یک حرکت سیاسی سعی دارند تا فشار تحمیل پذیرفتن نظام اسلامی به کنوانسیونهای پالرمو و سی.اف.تی را افزایش دهند، شدت این فشارها زمانی بیشتر شد که آقای اسحاق جهانگیری درباره این دو کنوانسیون نقل قولی اشتباه و غلط را مطرح کرد و مدعی شد که رهبری با پیوستن به این دو کنوانسیون موافق هستند، او حتی از تصویب پیوستن ایران به پالرمو و سی.اف.تی در جلسه سران سه قوه خبر داده بود که البته هر دو ادعا تکذیب شد. پس از آن بود که برخی دیگر از مسئولین دولتی و شخصیتهای سیاسی اصلاح طلب وارد موضوع شده و با قوت بیشتری بر روی فشار برای پیوستن ایران به اف.ای.تی.اف متمرکز شدند.
سیاستی که موافقان اف.ای.تی.اف در پیش گرفتهاند، شعار تعامل با دنیا است، از نظر آنها تعامل با دنیا، به معنای پیوستن ایران به اف.ای.تی.اف و اجرای کنوانسیونهای زیرمجموعه آن است، در حالی که کشورهای غربی به ویژه آمریکا و اروپاییها از ناقضان اصلی قوانین بین المللی هستند و نمونه بارز آن توافقی است که با جمهوری اسلامی ایران بر سر موضوع هسته ای امضا کردند، اما هیچ یک از تعهدات خود را اجرا نکردند، بلکه همراه با بدعهدیهای همیشگی، فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران را افزایش دادند.
با توجه به شرایط موجود که از سوی دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود، حتی با پیوستن ایران به اف.ای.تی.اف و اجرای کنوانسیونهای تحمیلی پالرمو و سی.اف.تی، نه تنها اتفاق مثبتی برای ایران نخواهد افتاد، بلکه شرایط را بر جمهوری اسلامی سخت تر خواهد کرد.
برجام نیز که قرار بر آن داشت تا همه مشکلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور را حل کند، با وعدههای بزرگ به توافق رسید، اما با وجود همه آن وعدههایی که برای همراه کردن افکار عمومی داده شده بود، نتیجهای حاصل نشد، نتیجه برجام بر خلاف آنچه که تبلیغ میشد، به بار آمد، برجام خسارت بار بود چرا که برای دست یافتن به آن هزینههای مالی و سیاسی سنگینی به کشور تحمیل کرد.
اگر توافق هسته ای بر اساس آنچه که در برجام وجود دارد، پیش میرفت، احتمال آن که ایران درباره پیوستن به اف.ای.تی.اف، نرم تر رفتار کند و سخت گیری کمتری از خود نشان دهد وجود داشت، مولوی در شعری چنین سروده «آفتاب آمد دلیل آفتاب ـ گر دلیلت باید از وی رو متاب» برجام آفتابی است که نمایانگر بدعهدی همه طرفهای غربی آن است و به خاطر همین آفتاب که دلیل است، نباید از آن روی برگرداند، بلکه عبرتی باید باشد در برابر آنهایی که بار دیگر سعی دارند ایران با پیوستن به اف.ای.تی.اف، گرفتاری دیگری برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورند.
غربگرایان همچنان بر سیاست خود اصرر دارند و اعتقاد دارند که باید با آمریکا کنار آمد تا مشکلات حل شود، اما برای این هدف دلیل منطقی ارائه نمیدهند، حتی پس از ناکامی کامل در توافق هستهای که با قولها و وعدههای بزرگی از سوی دولتمردان و غربگرایان همراه بود، اینبار برای هدف خود نه تنها تضمین نمیدهند که پیوستن به اف.ای.تی.اف میتواند مشکلات پیش آمده را برطرف کند، بلکه تهدید میکنند، تبعات نپیوستن به آن برعهده مخالفان است!
آیا چنین استدلال و منطقی، قابل قبول است؟ آیا موافقان برجام اکنون تبعات این قرارداد زیر پا گذاشته شده را برعهده میگیرند؟ تبعاتی که هزینههای زیادی را به کشور تحمیل کرده است؟
حتی موافقان توافق هستهای تلاش کردند تا مسئولیت پذیرفتن برجام را بر عهده رهبری بیندازند و اعلام کنند که ایشان موافق مذاکره با آمریکا و برجام بوده اند، اما واقعیت چیز دیگری است و سخنان و مواضع حضرت آیت الله خامنه ای درباره مذاکره و توافق با آمریکا موجود است و ثابت میکند که رهبر انقلاب برخلاف ادعای برخی، موافق نبودند و هشدارها و شروط لازم را به دولت داده بودند.
در ماجرای اف.ای.تی.اف نیز سعی بر این است تا از رهبری نظام هزینه کنند و بگویند ایشان موافق پیوستن ایران به اف.ای.تی.اف و اجرای کنوانسیونهای پالرمو و سی.اف.تی هستند، در حالی که سخنان و مواضع ایشان درباره این موضوع نیز روشن است.
موافقان برجام تبعات لغو این پیمان بین المللی! را تاکنون بر عهده نگرفته اند و تبعات پیوستن به اف.ای.تی.اف را هم نخواهند پذیرفت. آیا عقل و منطق اجازه میدهد که نظام اسلامی ایران تن به قوانینی بدهد که به زیان جمهوری اسلامی و خود تحریمی واضح است؟
نویسنده: محمد صفری