بیش از یک هفته از حادثه پلاسکو میگذرد؛ هدف از نگارش این سطور "مقصرتراشی" و حتی "مقصریابی" نیست؛ قبل از شروع باید به این نکته اشاره کرد که در این حادثه هیچ نوع "کمکاری"، "قصور"، "سهلانگاری"، "اشتباه" و... از سوی نیروهای فداکار آتشنشانی صورت نگرفت و اصلا و ابدا موضوع و مخاطب این چند سطر نوشته، ایشان نیستند.
در مورد حادثه پلاسکو میتوان ضربالمثل "عدو شود، سبب خیر اگر خدا خواهد" را با خیال راحت استفاده کرد چراکه نکات مهم و پندآموزی را برای ایرانیان به ارمغان آورد. در این حادثه همه دستگاهها و نهادهای کشور (قرارگاه خاتمالانبیا با جرثقیلهای غول پیکرش، ارتش با کلاه سبزهایش و...) با همدلی پای کار آمدند؛ اما نتیجه فعالیتها {بیتعارف} قابل قبول نبود؛ به عبارت دیگر در بحث نجات نتیجه دندانگیری نصیب نشد، بررسی علت نگرفتن نتیجه در سطح فهم و شعور راقم این سطور نیست و باید توسط مدیران عالی رتبه بررسی شود و اگر ایشان صلاح را بر بررسی دیدند مردم را در صورت صلاحدید در جریان گذاشتند قطعا مردم ممنون خواهند شد. اما ذکر چند نکته در مورد پلاسکو قابل توجه است:
تکذیب رسانهای: مهمترین معضل این بحران، نوع اعلام خبرها بود که در اغلب موارد ثانیهای اعلام و در صدم ثانیه "خبر تایید شده"، تکذیب میشد؛ که برخی علت برخی از این تکذیبها را مصلحتاندیشی عنوان میکردند که با توجه به تعدد رسانهها و شبکههای اجتماعی در مواقع بحرانی از جمله بحران پلاسکو مصلحتاندیشی به مصلحت نیست چون ممکن است برخی از رسانهها از مصلحتاندیشی مورد منظور مسئولین پیروی نکنند و این اتفاقات رقم بخورد.
سلفی: "ایرانیان متعددی به محل حادثه آمدند و با سلفی گرفتن و... مانع از کمک رسانی و حضور به موقع ماشینهای آتشنشانی و آمبولانس شدند." این گزاره که بارها و بارها توسط رسانههای مختلف بازنشر شده یک دروغ محض است و حتی یک گزارش هم مبنی بر گیر افتادن خودروهای امدادی در پشت سیل خروشان مردم ثبت نشده است.
به فرض محال هم اگر اینگونه باشد{که نیست} حضور پرتعداد مردم در محل حادثه پلاسکو غیرطبیعی نیست، چرا؟ بخوانید:
۶۰۰ واحد صنفی در پلاسکو فعالیت میکردند اگر به ازای هر واحد ۲ ذینفع را در نظر بگیریم این آمار به ۱۲۰۰ نفر میرسد به این آمار تعداد خانوادههای ماموران امدادی و خانواده کسبه پلاسکو و اطراف آن که به خاطر ضعف در اطلاعرسانی مجبور به حضور در محل حادثه شدند را نیز اضافه کنید؛ پس باید متهم اصلی همه اتفاقات این روزهای کشور{یعنی مردم!} را حداقل در این مورد تبرئه و برای حضور در محل حادثه ذیحق دانست.
قدیمی بودن تجهیزات: برخی از رسانهها بر قدیمی و به روز نبودن تجهیزات آتشنشانی تکیه میکردند که به نظر "قدیمی بودن تجهیزات" گزینه خوبی برای به گردن گرفتن اتفاقات اخیر نیست چراکه اغلب تجهیزات آتشنشانی تهران از معروفترین و مدرنترین شرکتهای جهان از جمله شرکت AWG، شرکت روزن باور و شرکت ماگیروس تهیه میشود.
مقصریابی: یکی از موارد قابل توجه در بحرانهای اخیر اعلام مقصر است، داغدیدگان با پیداشدن مقصر تا حدودی التیام پیدا میکنند، شاید در این مورد بهتر بود که در همان ساعتهای آغازین با جلسهای مقصر اصلی پیدا میشد و بعد از اعلام مقصر همه نهادها دست به دست هم میدادند تا بهتر این بحران جمع شود.
مدیریت صحنه: ایرانیان به نوع دوستی مشهورند اما نوع دوستی زیاد هم در سطوح بالا ممکن است دردسر ساز شود، در ساعتهای اولیه از همه ارگانها به سمت پلاسکو نیرو اعزام شد، این نیروها با وجود مهارت و تخصص کامل برای نیروهای امدادی دست و پا گیر شدند، به نظر میرسد در بحرانهای بعدی (خدایی نکرده) اعزام نیرو صرفا با درخواست فرمانده میدانی باشد.
نتیجه: بحران پلاسکو در مساحت حداکثر ۲۹ هزارمترمربع اتفاق افتاد و هنوز که هنوز است بعد از چندین روز از گذشت زمان وقوع، پیدا شدن جسد سوخته همه حادثهدیدگان{اعم از مردم و نیروهای امدادی} در هالهای از ابهام است، این موضوع نشان میدهد که ایران آماده مقابله با بحران نیست و هماکنون حتی نمیتوان با خیال راحت گفت بعد از وقوع بحران {در مساحتی به اندازه مساحت تهران} پیکرها پیدا میشوند چه برسد که انتظار داشت که حادثهدیدگان صحیح و سالم از زیر آوار بیرون بیایند! بهتر است مسئولین ریشهیابی کنند که چه شد این شد!
احسان گل محمدی - نسیم آنلاین