چند سالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر انقلابی بودن و انقلابی ماندن تأکید دارند و این موضوع یکی از دغدغههای ایشان است. تعاریف و تعابیری که حضرت آیتالله خامنهای از انقلابی بودن ارائه دادهاند با آنچه که برخی آن را تعبیر میکنند و حتی به آن عمل میکنند، تفاوت دارد.
برخی انقلابیگری را با شعار همخوان میدانند و اعتقاد دارند که دوران شعارگرایی و شعار زدگی گذشته است، این قشر انقلابیگری را به شعارزدگی تعریف میکنند، گروهی دیگر انقلابیگری را به افراطیگری تعبیر میکنند و آن را به خاطر چنین تعریفی نفی مینمایند.
هر دو تعریف و تعبیر با عمق و اصول انقلابیگری مغایرت زیادی دارد، به همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب اسلامی پنج ویژگی مهم انقلابیگری را چنین بیان میکنند؛
۱ـ پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی
۲ـ هدفگیری مستمر آرمانها و همت بلند برای رسیدن به آنها
۳ـ پایبندی به استقلال همه جانبه کشور
۴ـ حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او
۵ـ تقوای دینی و سیاسی
همه این شاخصهها اگر در یک مسئول جمع شود، میتواند در بسیاری از زمینهها کارگشا باشد، چنین انقلابیگری اگر در مسئولان کشور وجود داشته باشد به دیگر مراتب نهادها و سازمانهای حاکمیتی هم تسری مییابد و برای اقشار مردم نیز به عنوان یک الگوی سازمان یافته که موفقیت را در پی خواهد داشت درمیآید.
اگر به اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن دوران دفاعمقدس نگاهی کوتاه بیندازیم، این انقلابیگری را میتوان به خوبی دید و درک کرد. در آن سالها مسئولین، اگر نگوییم همه آنها اما اکثریت این قشر از جامعه ایران اسلامی، با فرهنگ انقلابیگری عجین بودند و به همین خاطر بود که قاطبه مردم کشور هم با حاکمیت همراهی بینظیری داشتند.
همراهی بی نظیر مردم و مسئولین که یک همکاری و درک متقابل در آن زمان بود، توانست جمهوری اسلامی ایران را از گردنههای بسیار دشوار آن دوران عبور دهد و رمز ماندگاری و گذر از آن شرایط سخت، انقلابیگری مردم و مسئولین بود.
در آن دوران هم بودند افراد و گروههایی که هم افراطگرایی میکردند و هم شعار سر میدادند اما هیچ همخوانی و تناسبی با اصل واقعی انقلاب و آرمانهای آن نداشتند. آنچه که باعث پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه آن شد همان فرهنگ ناب انقلابیگری اصولی بود.
از آن دوران درخشان سالها گذشته است و اکنون برخی اعتقادی به فضای آن زمان ندارند، بلکه انقلابیگری را مترادف با افراطگرایی میپندارند، هر چند چنین تعبیری براساس تراوشات ذهنی، فکری و اعتقادی آنها است، چرا که اعتقاد دارند، انقلابیگری برای ایران اسلامی هزینه دارد.
در دیدار روز گذشته اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی، بار دیگر حضرت آیتالله خامنهای انقلابیگری و انقلابی ماندن را مطرح کردند، هر چند توصیه ایشان به مجمع و اعضای آن بود، اما ابعاد انقلابیگری آنچنان گسترده است که فراگیری آن همه نهادها، سازمان و ارگانهای حاکمیتی را در بر میگیرد.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از این و در مناسبتهای گوناگون به دولت، مجلس، وزارت خارجه درباره انقلابیگری، مطالبی را یادآور شدهاند، هشداری است بر این مسئله که رنگ و بوی فرهنگ انقلابی کمرنگ نشود.
شاید فضای انقلابیگری در جامعه دستخوش تغییرات و تحولاتی شده است و به نظر میرسد، چنین است که ایشان، با طرح این موضوع بر ضرورت و اهمیت آن تأکید میکنند.
دوری برخی مسئولین در برخی ارکان حاکمیتی از فضای انقلابیگری، دیده میشود و این اتفاق را نباید به راحتی از کنار آن گذشت و یا جدی نگرفت.
ایشان به عنوان ولی فقیه و رهبر انقلاب اسلامی به موضوع انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن، انقلابی وارد شدهاند و برای احیای آن تفکر ناب و تأثیرگذار در ابعاد داخلی و خارجی نیازمند نیروهایی در تراز انقلاب اسلامی هستیم. آنجا که ایشان میفرمایند من انقلابیام، برای این است که راه پیشرفت ایران اسلامی انقلابی گری است.
تجزیه و تحلیل هر یک از پنج شاخصی که حضرت آیت الله خامنه ای درباره انقلابیگری تبیین کردهاند، میتواند بار دیگر باعث بازخوانی انقلابیگری در جامعه شود و با ارائه یک تعریف دقیق و درست از این فرهنگ، ادامه راه انقلاب را برای کشور و مردم ایران اسلامیآسانتر سازد.
نسل کنونی انقلاب با چنین فرهنگی به طور آشکار در تماس مداوم و محسوس نبوده است. باید از ریشه آن چنین فرهنگی را به بدنه جامعه تزریق کرد که اگر همت مضاعف صورت گیرد میتواند گرههای ایجاد شده برای انقلاب اسلامی را باز کند.
میتوان به جرأت و با شجاعت گفت که جوانانی از ایران زمین همچنان پا به رکاب هستند و این انقلابیگری را درک کرده و امن و آسایش خود را رها کرده و برای ایجاد شرایط امنیت برای هموطنان خود راهی میدان جنگ در سوریه و عراق میشوند و این نمونه بارز و شاهدی زنده برای انقلابیگری است. چنین روحیهای باید در همه زمینهها به ویژه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی گسترش یابد.
نویسنده: محمد صفری