معاون محترم سیما در آیین معارفه مدیران جدید شبکههای تلویزیونی از مدیران شبکهها خواسته تا تحولات و تغییرات اساسی در برنامهها را حداکثر تا ۳ ماه آینده اجرایی کنند.
چنین نگاهی یعنی میشود به آینده تلویزیون امیدوار بود. یعنی بالاخره آقایان به این فکر افتادهاند که دستکم یک تکان نصفه و نیمهای به سازمان عریض و طویل و حجیم صدا و سیما بدهند.
اما راستش هرچقدر فکر میکنیم نمیتوانیم خوشبین باشیم که اتفاقی «اساسی» در صداوسیمایی که سعی میکند خودش را رسانهی «ملی» جا بزند ببینیم. صداوسیمایی که مدام یا در لبهی جلویی پشتبام ایستاده است و یا آنقدر عقب میرود که نگران افتادنش از «پس» میشویم.
در همین مراسم سلام و خداحافظی مدیران شبکهها، یکی از مدیران جمله درستی را نقل کرده است «کار در تلویزیون جهاد است». جمله کاملا درست است، اما نقص جدی دارد. اگر کار در تلویزیون به معنای «جهاد» است که هست، پس لازمهی آن فرماندهان و مدیرانی هستند که «جهادی» عمل کنند. مدیرانی که جز با خدا، وجدان و مردم با هیچکس دیگری رودربایستی نداشته باشند. آنهایی که به این باور رسیده باشند که صداوسیمای ما در شرایط کنونی کارکرد گذشته خود را از دست داده و نمیتوان در زمانه بمباران ۲۴ ساعتهی ماهوارهها و شبکههای مجازی، باز هم برای ندیدن و نشنیدن مردم، دست به قیچی «سانسور» برد.
منظور از سانسور، لوگوی فلان تیم باشگاهی، تماشاگران احیانا با ظاهر نامناسب و مکشوفه و از این دست موضوعات نیست. منظور بریدن و قیچی کردن مردمی است که قرار است هم ولینعمت مدیران باشند و هم مخاطب آنها. آیا در یک ارتباط دوسویه، مخاطب حق اظهارنظر ندارد؟ نمیتواند از دردهایش بگوید؟ نمیتواند منتقد مدیران و مسئولان و تصمیمگیرانش باشد؟ نمیتواند حتی نظر مخالفش را اعلام و اعلان کند؟
اگر میتواند پس صداوسیمای ما جز آن تریبونهای آزاد دمِ انتخابات، جز پخش صدای مخاطب و درخواست پخش فلان سریال و تشکر از عوامل بهمان شبکه، جز در زمانی که به نشان دادن مردم (با هر پوشش و قومیتی) نیاز داریم، چه زمانی دقیقا «رسانهی مردم» بوده است.
آقای میرباقری عزیز. اگر قرار است تغییر و تحولات اساسی شبکهها به تغییر رنگ دکور و لوگو و ادبیات مجریان و گویندگان ختم شود، همان بهتر که چنین نشود که تجربه کپیکاری دست چندم شبکه خبر از شبکههای خبری آنطرف آبی را هنوز از ذهن نبردهایم. ولی اگر قرار است صداوسیما خودش را به آنچه تراز جمهوری اسلامی است نزدیک کند، باید از خودتان شروع کنید. از مدیران و اتاقفکرها و برنامهسازانی که مدتهاست به این شیوهی کار خو کردهاند.
نویسنده: مهدی رجبی