عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی روزهای اخیر با تحولات قابل توجهی همراه است که بخش عمده ای از آن را رفتارهای آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی تشکیل میدهد. در حوزه اروپایی، بورل مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر لزوم قانع کردن ایران برای آنچه بازگشت به برجام نامیده، صحبت کرده است. لودریان وزیر خارجه فرانسه که پیشتر از مکانیزم ماشه یا همان احیای تحریمهای شورای امنیت علیه ایران گفته بود، ادعای تلاش برای حفظ برجام را مطرح کرده است. اما ماکرون رئیس جمهور فرانسه خواستار آزادی جاسوسان فرانسوی زندانی در ایران شده است. جالب توجه آنکه اخیرا وزیر دفاع فرانسه در اجلاس منامه و سپس در افتتاح مرکز به اصطلاح امنیت دریانوردهای در امارات، ایران را تهدید منطقه دانسته و رفتار آمریکا در قبال سرنگونی پهپادش توسط ایران را از روی ضعف دانسته و ادعای توان فرانسه برای پاسخ قوی نظامی بر ایران را مطرح کرد. ادعایی که البته بیشتر ریشه در توهمات فرانسوی دارد که سعی در معرفی خود به عنوان قدرت برتر اروپا و حتی جایگزینی ناتو داشته و میخواهد با ادعای ناجی امنیت بودن به سرکیسه کردن کشورهای عربی بپردازد. اما در حوزه آمریکایی برایان هوک مدیر اجرایی تحریمهای ضدایرانی در حالی خواستار همراهی اروپا علیه توان موشکی ایران شده که آزادی جاسوسی آمیکایی در ازای آزادی دکتر سلیمانی دانشمند ایرانی را مثبت و خواستار گفتگو کنسولی میان ایران و آمریکا شده است. این ادعای به ظاهر مثبت در حالی است که دیروز خزانه داری آمریکا چند فرد و شرکت ایرانی را تحریم کرده است.
این مواضع از سوی اروپا و آمریکا در حالی مطرح شده که آنها به این مساله اشاره نکردند که سازمان ملل متحد دیروز در گزارشی ادعای سعودی و کشورهای غربی مبنی بر نقش ایران در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان را مردود دانسته است. گزارشی که رسوایی کشورهای مذکور که با ادعای حمله به آرامکو به تحریم ایران پرداختند را رقم زد.
در کنار این مباحث این سوال مطرح میشود که چرا غربیها و به ویژه آمریکاییها بار دیگر ادعای به اصطلاح مذاکره را مطرح کرده اند چنانکه هوک مدعی درخواست برای مذاکره کنسولی میان تهران ـ واشنگتن شده است؟ پیش از هر مساله باید به این نکته توجه داشت که رفتار اروپا و آمریکا همچنان براساس همان اصل فشار حداکثری و مذاکره است چنانکه همزمان با ادعای هوک در باب گفتگوی کنسولی، وی خواستار همراهی اروپا علیه توان موشکی ایران شده است و خزانه داری آمریکا نیز چند فرد و شرکت ایرانی را تحریم کرده است. فرانسه نیز سیاست «ماشه» را مطرح کرده در حالی که خواستار آزادی زندانیان فرانسوی در ایران نیز شده است.
براین اساس به صراحت میتوان گفت که هیچ تغییری در سیاست ریشه ای و اصلی آنها ایجاد نشده و غرب همچنان توهمات قدیمی مبنی بر سیاست فشار ومذاکره را اجرا میسازد. در پاسخ به اینکه چرا این توهمات دوباره رشد کرده است را میتوان در چند محور خلاصه کرده. نخست آنکه کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس و فرانسه در عرصه داخلی با بحرانهای بسیاری مواجه شده اند. در آمریکا ترامپ برای انتخابات و البته فرار از استیضاح به دنبال راه فرار میگردد که باج دادن به صهیونیستها نظیر اقدام اخیرش که یهودیت را مساوی ملیت نامیده و نیز برجسته سازی ادعای رویکرد ایران به مذاکره تحت فشار آمریکا -با بهره گیری از تبادل زندانی آمریکا با دانشمند ایرانی «دکتر سلیمانی» - که ادامه آن ادعاهای هوک در باب آمادگی برای مذاکره کنسولی با تهران است، به دنبال تحقق این فرار است.
در فرانسه نیز ماکرون رئیس جمهور به شدت گرفتار اعتراضها و اعتصابهای مردمی است و با جوسازی، بیرونی نظیر ادعای مرگ مغزی ناتو و نیز ادعاهای ضدایرانی از جمله لزوم آزادسازی زندانیان فرانسوی در ایران به دنبال انحراف افکار عمومیاز بحرانهای داخلی فرانسه است.
دوم آنکه غرب تلاش دارد تا با برجسته سازی برخی تحولات درونی ایران و جوسازیهای ساختگی، ملت و مسئولان را دچار اشتباه محاسباتی کرده و آنان را گرفتاربازی مذاکره نماید؛ مذاکره ای که نتیجه آن خرید زمان برای غرب با محوریت عقب گرد فعالیتهای هسته ای و کند کردن آهنگ اقتصادی کشور است. برجسته سازی ذوق زدگی برخی روشنفکرنماها و مسئولان از تبادل زندانیان ایرانی و آمریکایی به عنوان راه احیای مذاکرات بخشی از این سیاست است. در همین حال غرب جنگ روانی گسترده ای علیه اقتصاد ایران به راه انداخته است که ادعاهایی همچون عدم امنیت شبکههای بانکی و عابر بانکهای ایران و نیز نسبت دادن نوسانات اخیر قیمت دلار به سیاستهای تحریمی آمریکا در حالی که نه شبکه ایمنی بانکی کشور دچار اخلاس شده و نه افزایش بهای دلار به خاطر تحریمهاست بلکه ناشی از تحولات اخیر بوده که اکنون نیز روندی نزولی یافته است، از ابعاد این طراحی هستند.
در مجموع آمریکاییها با زنجیرههای از تحرکات به دنبال آنند تا بار دیگر راه نجات ایرانیان را رویکرد به غرب عنوان نمایند حال آنکه نگاه منطقی نشان میدهد که چشم داشت به غرب ریشه اصلی تمام مشکلات است. براین اساس راهکار مقابله با سرطان توهم که هر از گاهی در سران غرب رشد میکند. انسجام درونی در تکیه بر داشتههای درونی به جای بیرون و نیز استمرار راه دستگاه قضایی در مبارزه با مفاسد و فساد است؛ روندی که تجلی نهایی آن را حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه به عنوان نشانههای بر اعتماد مردم بر نظام و انقلاب و تجلی مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی تشکیل میدهد.
نویسنده: قاسم غفوری