فلسفه امام راحل از ابلاغ تشکیل نهادی بهمنظور یاری مستضعفان بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی همانا ایجاد تحرک و تزریق روحی تازه در سازمان اوقاف کشور بود که تا آن روز از اختیار متولی آن یعنی ولی امر مسلمین خارج و توسط بنیادهای هزار فامیل پهلوی اموال و داراییهای آن به تاراج میرفت و پسازآن بنیاد مستضعفان و کمیته امداد امام خمینی «ره» میتوانستند نقش اجرایی را برای سازمان اوقاف داشته باشند تا به نحوی از انحاء حق به حقدار برسد. اگرچه در تمامی این سالها هنوز هم سازمان اوقاف و امور خیریه نتوانسته است آنگونه که باید خود را با نیازهای جامعه فقیر وفق دهد اما در بهمنماه ۹۵ درست چهار سال پیش بود که در مراسمی بین دو متولی بنیاد مستضعفان و سازمان اوقاف و امور خیریه سند همکاری ۵ سالهای تدوین و به امضاء رسید.
درحالیکه جای رئیس کمیته امداد امام خمینی «ره» که در حقیقت رأس رفع محرومیت مستحقان و نیازمندان جامعه بود، خالی مینمود. پس از ردوبدل کردن این سند فیمابین دو نهاد توانا و غنی و فارغ از نهاد سوم نیازمند یعنی کمیته امداد نهتنها آحاد جامعه بلکه اصحاب رسانه هم از نتایج این توافق اطلاع تازهای پیدا نکردهاند درحالیکه امسال وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفتصد و چهل و یکمین جلسه شورای فرهنگ عمومی کشور از تهیه سند پیشنویس وقف خبر میدهد و میگوید: «در حال حاضر سندی درباره وقف از سوی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور تنظیم شده که اهداف، راهبردها، اقدامات، تقسیم وظایف دستگاهی و ساختارها در آن دیده شده است. در این سند سازمان اوقاف و امور خیریه رئیس این گروه ملی خواهد بود تا در حوزههای مختلف پل ارتباطی بین سازمانها باشد. وقف موضوع مهم اجتماعی است که از دو منظر آگاهی و مسئولیتپذیری اجتماعی باید به آن پرداخت. در زمان کرونا مردم در هر دو بخش خوب عمل کردند، پس ظرفیت اجتماعی ما اگر با آگاهی و مسئولیتپذیری همراه شود، اتفاقات خوبی رقم میخورد.
بنابراین باید مسیر درست در این راه را پیدا و پیوند بین آگاهی و عمل را ایجاد کنیم. زیرا وقتی آگاهی ارتقاء پیدا کند در ذیل آن مسئولیتپذیری هم بیشتر خواهد شد». اگر قرار است نتایج این سند هم به سرگذشت سند همکاری با بنیاد مستضعفان در سال ۹۵ ختم شود که انگار در هیچیک از آنها نباید جای پایی از دو نهاد مطرح کمیته امداد امام خمینی «ره» و انجمن قدیمی مددکاری امام زمان «عج» نباشد، ختم شود پس چهبهتر که اوقات ارزشمند مدیران کلان به بطالت سپری نگردد زیرا نهتنها آبی از سوی اوقاف برای نیازمندان واقعی گرم نخواهد شد بلکه هماکنون هزاران حسینیه، مدرسه، باغستان، مسجد، آبانبار و دیگر اماکن ارزشمند و ضروری برای جامعه که وقف هستند، براثر بیتوجهی مسئولان آن در حال انحطاط میباشند که شاید مدیریت آنها در توان این نهاد نیست و حالا نوبت قله دماوند شده تا زیر چتر آن برود و در آینده به دلیل وقفی بودن اجازه بارش برف و باران بر بام آن هم داده نشود تا دامها از مراتع آن بهرهمند و آحاد جامعه در فضای سبز خدادادی دمی نیاسایند! دهها حسینیه در تهران و اصفهان و دیگر شهرها ازجمله تکیه تاریخی و شجرهنامه دار گرک یراق در اصفهان ربع قرن است به دلیل ناامن بودن بناهای آن تعطیل شده درحالیکه واحدهای تجاری وقفی و بخصوص در جوار یکی از ادارات کل آن در استانها که هرکدام سالها پیش به ثمن بخس بهصورت اجاره در اختیار بعضی ازمابهتران است دستبهدست میگردد و بهعنوان اجاره روی کاغذ در اختیار افراد غیر گذاشته میشود تا تفاوت رقمی که از مستأجر دست چندمی دریافت میشود با مبلغی که بهحساب اوقاف واریز میگردد نجومی باشد!
اگرچه این اواخر نهتنها قله دماوند بلکه قسمت اعظمی از جنگلهای هیرکانی که درختان قبل از ایجاد فلسفه وقف روییدهاند نیز مورد ادعای متولیان وقف است تا همچون واحدهای مسکونی و تجاری به دست کسانی برسد که نیازمند نیستند اما میتوانند به تخریب آن بپردازند!
نویسنده: حسن روانشید