دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا ابعاد جدیدی از سیاست تهاجمی خود در صحنه جهانی را آغاز کرده است که محور آن را افزایش تعرفههای واردات فولاد و برخی محصولات از اروپا و البته برخی کشورهای شرق آسیا به آمریکاست. ترامپ ادعا دارد که در چارچوب تحقق وعدههای انتخاباتی این سیاست را اجرا میکند. هر چند این مولفه را نمیتوان نادیده گرفت به ویژه اینکه وی در عرصه داخلی با چالشهای سیاسی بسیاری از جمله استعفای نزدیک و مشاورانش و البته پروندهسازی علیه دامادش مواجه است اما این سوال مطرح است که چرا ترامپ چنین اقدامی را در قبال اروپا انجام داده در حالی که به همتنیدگی و ارتباط گسترده سیاسی اقتصادی میان طرفین وجود دارد؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا باید گفت که ترامپ ادعای تامین منافع آمریکا براساس دیدگاه خود را دارد و در این رابطه نیز هیچ کشوری را دوست نمیداند و تاکید هر کشوری که در چارچوب خواست آمریکا حرکت نکند باید تنبیه شود. به عبارتی او جملات دوران بوش را که میگفت هر که با ما نیست علیه ماست را تکرار میکند. براین اساس ترامپ در کنار نگاه اقتصادی، با اقدام علیه اروپا سعی دارد جدیت خود در تحقق شعارهایش را به نمایش گذارد که مولفهای برای باجگیری از سایر کشورها خواهد بود.
در این میان یک اصل در رفتار ترامپ مشاهده میشود و آن اینکه وی همزمان مطالبات خود را نیز مطرح میسازد. ترامپ چند خواسته را از اروپاییها دارد اول افزایش واردات آمریکا به اروپا و کاهش واردات از اروپا به عنوان مولفهای برای تقویت اقتصاد درونی آمریکا از خواستههای ترامپ است چنانکه وی وعده اقتصاد آمریکایی برای مردم این کشور را سر داده است.
دوم آنکه وی خواستار افزایش هزینه کرد کشورهای اروپایی در ناتو شده است آمریکا از دوران اوباما تاکید دارد که دیگر نباید هزینههای امنیت سایر کشورها را بپردازد چنانکه جانکری در سخنان خود تاکید دارد آمریکا پلیس جهان نیست و همه کشورها در امنیت جهان باید ایفای نقش کنند. ترامپ نیز از زمان رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا خواستار افزایش بودجه دو درصدی اعضای ناتو شده و تاکید میکند که آمریکا نباید هزینههای امنیت این کشورها را بپردازد.
سوم آنکه آمریکا خواستار همراهی اروپا با این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران در قالب تغییر برجام و برچیدن توان موشکی و موقعیت منطقهای ایران و نیز همگرایی در برابر روسیه و کرهشمالی است. آمریکا تاکید دارد که اروپا یا باید در کنار آمریکا علیه این کشورها اقدام نماید و یا اینکه محکوم به پذیرش تحریمهاست.
آنچه این روزها از سوی آمریکا صورت میگیرد را میتوان قدرتنمایی آمریکایی با بهرهگیری از ابزار اقتصادی دانست که برگرفته از توهم نتیجه بخش بودن سیاست تحریم است. اروپایی که زمانی با آمریکا در تحریم کشورها همراهی میکرد این توهم را ایجاد کرده که با سیاست تحریم میتوان به خواستهها رسید و اکنون خود گرفتار این بازی شده است. رویهای که تقابلها میان اروپا و آمریکا را اجتناب ناپذیر ساخته و هر روز بر میزان شکاف آنها افزوده میشود.
نویسنده: فرامرز اصغری