برخی هنوز درک درستی از تفاوت معنای تعامل با دنیا و بلهقربانگویی در قبال استکبار جهانی ندارند و گاهی این دو مقوله را با یکدیکر اشتباه میگیرند همین میشود که تذکر انقلابیون را متعارض با قوانین اساسی کشور که به تعامل با همه کشورهای دنیا تاکید دارد تفسیر کرده و شروع به تبلیغ علیه منتقدان در رسانههای خود میکنند.
اما در آستانه هفته دفاعمقدس رهبر معظم انقلاب دیداری را با اعضای مجلس خبرگان رهبری داشته و به نکاتی اشاره کردند و در این بین فرمودند: «من نمیگویم با دنیا قطع رابطه کنید، این اصلاً نظر بنده نیست. از اوّلِ انقلاب، بنده جزو آن آدمهایی بودم که اصرار داشتم بر ارتباط - ارتباط با اطراف دنیا - الان هم همان عقیده را دارم، لکن بحثِ من این است که ما پای قدرتمند و طبیعیِ خودمان را با عصای بیگانه عوض نکنیم. اینکه بهجای اینکه روی پای خودمان بِایستیم و به پای خودمان تکیه کنیم، به عصای بیگانه تکیه کنیم، خطا است.» برای درک بهتر این بیانات و اینکه بدانیم چنین اتفاقی در وادی عمل نیز نتیجه مثبت خود را ابراز کرده است، مصداق عملیاتی این سخن را با هم مرور میکنیم.
نتیجه تکیه به خود
نتیجه تکیه به توان خود و پس زدن عصای بیگانه را به وضوح میتوانیم در تاریخ بینالملل مشاهده کنیم. از همین دفاعمقدس خودمان و جنگ تحمیلی ۸ ساله که این روزها سالروزش است آغاز میکنیم. ما در طول جنگ تحمیلی با تکیه به توان داخلی و متبلور کردن استعدادهای خودی توانستیم شهرهای سقوط کرده در ابتدای جنگ را پس گرفته و کاری کنیم که جهانیان رژیم بعث و صدام را به عنوان متجاوز شناخته و در اینباره با ما پای میز مذاکره بنشینند تا جنگ را خاتمه دهند.
ما در دفاعمقدس توانستیم با تکیه بر توان جوانان و اعتماد به آنها هم در مدیریت داخلی و وحدت ملی در درون کشور موفق باشیم و هم در جبههای که دشمن با تکیه به عصای عاریه خارجی و اجماع پنهانی جهانی بر ما تحمیل کرده بود بایستیم. به راحتی میتوانیم از این الگو برای ادامه مسیر پیشبرد اهداف انقلابی خودمان بهره ببریم.
همین تکیه بر توان داخلی در مذاکره هستهای نیز یکبار محقق شده است. آن زمان که جان کری به عنوان وزیر خارجه امریکا در مجلس سنای امریکا در توجیه ضرورت مذاکره با ایران اینگونه میگوید «که زمانی که ده سال قبل با ایرانیها مذاکره نکردیم در حالی که آن زمان اینها چند عدد سانتریفیوژ بیشتر نداشته و توانایی غنیسازی نداشته و تاسیسات هستهای بسیار محدودی داشتند اما اکنون آنها به رغم تمام تحریمها دارای نوزده هزار سانتریفیوژ با غنیسازی ۲۰ درصد و مقادیر زیادی اورانیوم غنیسازی شده و تاسیسات هستهای جدید هستند و اگر امروز با آنها مذاکره نکنیم فردا معلوم نیست به چه دستاوردهایی برسند که غیرقابل مهار خواهد بود.» این سخنان خود ثابت میکند که خودباوری و تکیه به توان خودی میتواند تا کجا موجب ترس و ارعاب دشمن شود.
البته این رویه تنها در جمهوری اسلامی ایران و توسط فرزندان انقلاب جواب نداده است با نگاهی به کشورهایی که در مقابل استکبار قد علم کرده و برای شکست استکبار جهانی و تجاوزات بینالمللی روی پای خود ایستادهاند میتوانیم بیشتر این واقعیت را بپذیریم که فرمولی که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان عنوان کردند فرمولی است که در همه دنیا جواب داده است. برای نمونههای محقق شده خارج از ایران میتوان هند در زمان گاندی که توانست قدرت خود را تا جایی پیش ببرد که نه تنها استعمار انگلیس را که بر این کشور سیطره انداخته بود بشکند بلکه قوانینی خاص خود در کشور استعمارگر مصوب کند و به نوعی وجهه از دست رفته اتباع هند در انگلیس را احیا کند.
در همین زمینه میتوانیم به کوبا در زمان فیدل کاسترو نیز اشاره کنیم که قدرت کوبا در زمینه پزشکی را تا حدی توسعه داد که حتی اتباع کشور امریکا که با کوبا مشکلات اساسی داشتند برای درمان مجبور بودند به این کشور سفر کنند. نمونههای دیگر تاریخی هم در زمان حکومت نلسون ماندلا بر افریقای جنوبی، ماهاتیر محمد بر مالزی و چین توسعه یافته بعد از مائو اشاره کرد که همگی با فرمولی که امروز رهبری آن را بیان میکنند موفقیتهای بینالمللی خود را تثبیت کردهاند.
عاقبت اعتماد به عصای بیگانه
اما فرمولی که رهبری در زمینه موفقیت تضمین شده با تکیه به پای خود یا همان توان داخلی ارائه میدهند روی دیگری هم دارد یعنی غلط بودن اعتماد به عصای عاریه، همین فرض نیز بارها در مقاطع مختلف در نظام بینالمللی به اثبات رسیده است.
دوباره از کشور خودمان شروع میکنیم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بارها و بارها ما فریب تکیه به توان خارجی را خورده و مصداق عینی و البته فاجعهبار آن در جنگ جهانی دوم ان زمان که انگلیس قحطی وحشتناکی را بر ما تحمیل میکند تا میلیونها انسان بیگناه در داخل کشته شوند میتوان مشاهده کرد. یا در زمانی که با اعتماد به انگلیس کودتای ۲۸ مرداد رخ میدهد.
این بخش از فرمول ارائه شده نیز مانند بخش قبلی مصداقهای بروز کرده در نظام بینالمللی را نیز داراست. نمونه اخیر آن عراق در زمان صدام است، اگر چه تکیه او به امریکا توانست در جنگ با ایران کمک باشد اما در ادامه نه تنها این کشور در جنگ شکست خورد بلکه فرد تکیهکننده به دست همانی که به او تکیه کرده بود نابود شد! یعنی صدام توسط امریکاییها سرنگون شد.
بارها خواندهایم و حتی اعترافات قذافی موید این امر است که لیبی از زمانی که به امریکا اعتماد کرد رو به زوال رفت و در نهایت نابود شد؛ کوبا، هند و حتی انگلیس در زمان هیتلر و .. همه و همه مصداقهای عینی بر خوش خیالی افرادی است که باعث میشود تا با تکیه به عصای بیگانه به جای پای خود کشور و مردم را به ورطه نابودی بکشانند، نکته مهمی که باید الیالابد مورد توجه مردمی که میخواهند عزت ملی خود را حفظ کرده و همچنان در صحنه بینالملل بازیگران اصلی باشند مورد تاکید قرار بگیرد اعتماد به خودباوری ملی است. این اعتماد در انتخاب مسئولانی تکلیفگرا و دارای عملی مشابه تبلور مییابد و قادر است کشورها را از هضم شدن در نظام بینالملل نجات دهد.
تلنگری بر مسئولان
بازخوانی مصداقهای عینی و عملی در نظام بینالملل میتواند تلنگری به مسئولان کشور باشد که گاهی ممکن است توسط فریبکاران عرصه بینالملل با لبخندی مصنوعی، فراموش کنند که نهایت اعتماد به لبخندها و اعتماد به غریبه چه پیامدهایی را میتواند برای عزت ملی انقلابیون درپی داشته باشد. گاهی این اعتمادها و باور لبخند دشمن و اعتماد به او میتواند فجایعی را بر ملتی تحمیل کند که قرنها نتیجه آن بر عرصه جغرافیایی و معنوی کشور باقی بماند و مانند همان تشعشعات بمبهای هستهای باشد که در هیروشیما و ناکازاکی یا در چرنوبیل نفوذ کرد و باعث شد تا این مناطق خالی از سکنه شوند و نسلهای بعدی که با این تشعشعات برخورد داشتند همگی از اشتباهی که سالها قبل صورت گرفته است متاثر شده و زندگی و حیاتشان به بازی گرفته شود.
نویسنده: مائده شیرپور