رئيسجمهور كه براي مجمع عمومي سازمان ملل به نيويورك رفته بود، پس از فاجعه منا ترجيح داد تنها يك روز از برنامه خود در امريكا را لغو كند و به تهران برگردد. اما همين بازگشت ديرهنگام هم با حاشيههايي در همان فرودگاه همراه بود.
آقاي روحاني در برابر ميكروفونها و دوربينها عباراتي را بر زبان راند كه تعجب از كمدقتي ايشان را به همراه داشت.
رئيس دولت تدبير گفت: «حاضرم برای اینکه خونریزیها در سوریه و عراق حتی یک ساعت زودتر قطع شود و حتی بتوانیم از خون یک مسلمان حراست کنیم با هرکس در هر کجا حرف بزنم به شرطی که نتیجه، برقراری امنیت و ثبات در عراق، سوریه و یمن و آسایش مردم این کشورها باشد. اینکه هر روز تعداد زیادی از مسلمانان کشته و تعداد زیادی نیز آواره میشوند، به هیچوجه در شأن مسلمانان نیست و برای توقف این وضعیت باید هر کاری میتوانیم انجام دهیم.»
اينكه رئيسجمهور كشورمان درخصوص مسائل منطقهاي و ملتهاي مسلمان و جريان مقاومت ابراز نگراني ميكند، امر ستودهاي است، اما آيا ما براي برقراري امنيت و ثبات بايد با هرکس در هر کجا حرف بزنيم؟
پاسخ قطعا خير است. چراكه استراتژي نظام و چارچوبهاي منطقهاي و بينالمللي ما چنين نگاهي نداشته و ندارد. ما قرار نيست با دشمنان ملتهاي مسلمان در هركجا بنشينيم و صحبت كنيم. مثلا آيا ميشود براي امنيت فلسطين و جلوگيري از كشتار مردم بيدفاع غزه با صهيونيستها همسفره شد؟ اصلا ما آنها را به رسميت نميشناسيم.
آيا ميشود براي دفاع از مردم بحرين و يمن با سعوديهاي خبيث به مذاكره نشست؟ آيا ميشود درخصوص حكومت مشروع بشار اسد با آن ائتلاف متعفن سخن گفت؟ نه. با عامل بحرانها و مشكلات منطقه نميشود گفتوگو كرد.
اما چرا بعد از آن توافق برجام صحبت از گفتوگو براي بحران سوريه مطرح ميشود؟ آنهايي كه اساسا اعتقادي به حضور بشار اسد در پازل قدرت سوريه نداشتند و براي سرنگوني او از هيچ تلاشي فروگذار نكردند و حتي داعش را سر و سامان دادند، آيا قابل مذاكرهاند؟ آنها آيا ميتوانند مواضعشان را با ما نزديك ببينند؟ پاسخ كاملا روشن است. اما چرا هم آنها مدعي حضور ايران در اين عرصه هستند و هم رئيسجمهور ما ميخواهد با هركسي و در هرجايي گفتوگو كند؟
جان کری وزیر خارجه آمریکا چندی پیش و برای چندمینبار از ایران و روسیه خواست به تلاشها برای پایان دادن به بحران سوریه کمک کنند و اظهار داشته بود که واشنگتن آماده است فورا مذاکره برای یافتن یک راهحل سیاسی برای این مناقشه را شروع کنند، امری که گویا در خلال دیدار ظریف و کری در سازمان ملل مهیا شده است. اهمیت موضوع فوق بدان روست که طرف آمریکایی در طول سالهاي سپری شده از هرگونه حضور و یا مداخله ایران جهت حل بحران در سوریه ممانعت به عمل ميآورده است.
چه شده كه امريكاييها با صراحت از حضور ما و مذاكره سخن ميگويند؟ آيا آنها به دنبال نفوذ به درون ساختار جمهوري اسلامي هستند؟
آيا آنها به دنبال خلع سلاح ما در مبارزه با استكبار نيستند؟ در روزهايي كه برخيها متصور بودند كه مذاكرات هستهاي نقطه شروع تعامل ما با دولت مستكبري چون امريكاست، رهبر انقلاب جوانان را براي آمادگي مبارزه با استكبار تشويق كردند. اين گونه موضعگيري چه معنا و مفهومي داشت؟ آيا پيش از اين هم رهبر انقلاب به برخي مسئولان تذكراتي را نداده بودند و از خط قرمزها سخن نگفته بودند؟
وقتي چنين مباحثي مطرح ميشود و مسئول دستگاه ديپلماسي كشورمان به طور كاملا اتفاقي! با اوباما سلام و احوالپرسي ميكند و بعد هم در پشت درهاي بسته با جان كري از مذاكره درباره سوريه سخن به ميان ميآيد، آيا نبايد نسبت به تضعيف روحيه انقلابي برخي مسئولان شك كرد؟
متاسفانه در روزهای اخیر اخبار متعدد و متناوبی دال بر آغاز گفتوگوهایی میان وزارت خارجه کشورمان با وزارت خارجه ایالات متحده حول محور سوریه منتشر شده است. گفتوگوهایی که اگرچه سخنگوی وزارت خارجه آن را تلویحا تکذیب نموده، اما اظهارات مکرر مقامات آمریکایی به ویژه در دیدار اخیر جان کری با ظریف را ميتوان حداقل تاییدی بر رد و بدل شدن مواضع طرفین میان یکدیگر دانست.
تلاش برای حل بحران انسانی حاکم بر سوریه و نقش احتمالی روسیه، چین و سازمان ملل متحد در این راستا ميتواند دستاویزی برای توجیه این امر قرار گیرد و دست اندرکاران وزارت خارجه را به آغاز گفتوگوهایی ولو جمعی با طرف خارجی و در راس آنها آمریکا مجاب كند.
اظهارات حسن روحانی درپی حضور در میان رسانههاي آمریکایی و سخنان وی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همگی بر احتمال گفتوگوی تهران - واشنگتن در قبال سوریه صحه ميگذارد. وی در گفتوگو با رادیو انپیآر گفت: «اما همه ما باید به طور هماهنگ عمل کنیم و برنامهای داشته باشیم که برای بیرون کردن فوری تروریستها لازم است.» رئیسجمهور ایران گفت که کشورش آماده بحث درباره «گزینههای آینده» است. او افزود که برای رسیدن به برنامه عمل باید دولت سوریه را نیز به حساب آورد.
حسن روحانی در مصاحبهای گفت كه آماده است درباره "برنامه عمل" دوره پس از جنگ در سوریه که داعش شکست داده شده، به بحث بنشیند. روحانی در مصاحبه با رادیوی یاد شده گفت که جمهوری اسلامی در حال حاضر مشکلی برای آغاز بحث و گفتوگو درباره اقدامات لازمی که بایست پس از بیرون راندن تروریستها صورت گیرد ندارد.
روحانی در سخنان سالانه خود در سازمان ملل متحد نیز تلویحا به این امر و همکاری با قدرتهاي بینالمللی بدون نام بردن از آنها اشاره نمود. او گفت: «همانطور که در عراق و افغانستان به استقرار دموکراسی کمک کردیم، آماده کمک به دموکراسی در سوریه و یمن هم هستیم.»
اما رهبر معظم انقلاب در هجدهم شهریورماه سالجاری در دیدار با اقشار مختلف مردم و در رابطه با نیات پلید آمریکاییها فرمودند: «آمریکا دشمنی خودش را پنهان هم نمیکند بله، تقسیم وظایف میکنند، یکی لبخند میزند، یکی مصوّبه علیه جمهوری اسلامی تهیّه میکند و دنبال میکند؛ این بهنحوی تقسیم وظایف است. دنبال چیزی به نام مذاکره با ایرانند؛ [امّا[ مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیّه هستهای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم....»
خطر نفوذ در اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی آن از ابتدای انقلاب همواره جمهوری اسلامی و نظام نوپای انقلابی را تهدید مينمود. از همینروست که رهبران انقلاب از همان آغاز پیروزی بر این مسئله تاکید نمودند. تاکید بر طرحهایی نظیر سبک زندگی اسلامی و اقتصاد مقاومتی در راستای مقابله با نفوذ یاد شده در عرصههاي گوناگون صورت پذیرفته، امری که متاسفانه حداقل در بعد فرهنگی آن کارآمدی لازم را به خرج نداده است.
حال و با در پیش گرفتن روند اجرایی برجام، بیم آن ميرود که خط فکری فوق در داخل درپی فراتر بردن موضوعات مورد گفتوگو با طرف آمریکایی و غربی باشد. اظهارات مقامات دولتی در رابطه با این مسئله، جریان یاد شده داخلی را که عمدتا کارنامه نامناسبی را در خلال سالهاي فعالیت دولت اصلاحات و فتنه ۸۸ بر جای گذارده است تقویت مينماید. مسئله سوریه و گفتوگو پیرامون آن تحت عناوینی همچون وضع صلح و آرامش در این کشور ميتواند موضوع مناسبی برای آغاز گفتوگوها باشد، گفتوگوهایی که قطعا در آینده و در صورت موفقیت این جریان محدود به سوریه نیز نخواهد بود.
به طور نمونه بارک اوباما در اظهارات اخيرش در سازمان ملل متحد همچون سایر مقامات آمریکایی تلویحا به این امر اشاره نمود و خواستار تغییر رویه ایران در قبال مسائل متعدد شد، امری که دامنه آن حتی تا عدول جمهوری اسلامی از آرمانهایش پیش ميرود. به طور نمونه اوباما گفت که ایران در منطقه خاورمیانه اهداف خود را به نحوی دنبال ميکند که به فرقهگرایی دامن ميزند، اما این کار ثبات منطقه را به هم ميزند و منافع تجاری ایران را آسیب ميزند. یا گفتن مرگ بر آمریکا که شغل ایجاد نميکند! اگر ایران راه دیگری را انتخاب کند، از مزایای آن هم بهرهمند خواهد شد.
اظهارات دو پهلوي مقامات دولتی متاسفانه بر ایجاد این ذهنیت ناصحیح مبنی بر احتمال تغییر رویه جمهوری اسلامی نزد مقامات کاخ سفید افزوده است. به طور نمونه رئیسجمهور روحانی در سخنانش در سازمان ملل اعلام کرد که «امروز فصل جدیدی در روابط ایران با جهان آغاز شده است.» رئیسجمهور کشورمان گفت که مردم ایران در انتخابات دو سال پیش "تعامل سازنده با جهان" را انتخاب کردند که در نهایت به توافق جامع اتمی ایران و قدرتهاي جهانی منتهی شد.
نکته حائز اهمیت دیگر آن که شماری از جریانهاي داخلی و رسانههاي وابسته به آنها مدام بر طبل همکاری بینالمللی ایران با آمریکا جهت مقابله با داعش ميکوبند، امری که جدای از هدف اظهار شده درپی عادیسازی روابط میان تهران و واشنگتن گام بر ميدارد، روابطی که گویا بناست بر مبنای نظر طراحان به گونهاي یک سویه و با تعدیل در مواضع انقلابی جمهوری اسلامی محقق شده و دامنه آن به سایر مباحث ورود نماید.
بیان اختلاف دیدگاه فاحش ایران با آمریکا در قبال تحولات منطقه امری غیرقابل کتمانی از سوی همه کارشناسان منطقه خاورمیانه است، لذا تلاشها برای فراتر بردن گفتوگوها از مسئله هستهاي به سایر مسائل در فضایی که آمریکا هم چنان در مواضع امپریالیستی و زورگویانه خود تاکید مينماید، صرفا معنی عدول از خطوط قرمز جمهوری اسلامی را ميدهد. بنابراین ضرورت دارد جمهوری اسلامی و دولت مستقر در تهران فارغ از تلاشهاي بینالمللی جهت حل بحران در سوریه از نشستن بر میز مذاکره با آمریکا در رابطه با سوریه امتناع ورزد، چراكه این امر و اهداف آمریکا از گفتوگوهای آتی صرفا در راستای نفوذ بیش از پیش همهجانبه در تهران و تلاش برای تغییر مواضع بنیادین نظام اسلامی به بهانه عناوین واهی نظیر گفتوگو درباره سوریه و... تعبیر خواهد شد.