نوشته را از گفتههاي يك فرهيخته آغاز ميكنم، از «جرج جورداق» مسيحي كه درباره علي (ع) گفته است، «اي روزگار كاش ميتوانستي همه قدرت هايت را، و اي طبيعت كاش ميتوانستي همه استعدادهايت را در خلق يك انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع ميكردي و يك بار ديگر به جهان ما يك علي ديگر ميدادي.»
و من مينويسم، علي سرچشمه همه خوبيهاست، خورشيد چراغكي بيش نيست در مقابل علي.
امير جان ها، سّر عشق است، او با اسرار معشوق سروكار دارد. روزگار توان زاييدن او را ندارد.
طبيعت محصور جمال و كمال علي است. علي يكي است، همزادي ندارد. بي هماورد است. بي همتاست.
دردانه عالم، از دل كعبه برون آمده است. علي مولود كعبه است. زاييده خانه حق است. بايد باطن قبله را در مولود كعبه يافت.
علي عاشق است. سرچشمه عشق هم، عاشق اوست. پروردگار به خود مينازد كه علي دارد. فخر ميفروشد.
در عالم هستي كسي يافت مينشود همچون علي بصيرت داشته باشد، زاهد و عارف باشد، عادل و قاهر باشد، عابد و عاشق باشد.
كسي را سراغ داريد كه در آن جايگاه والا و عرشي سر در چاه كند و به حال مظلومان عالم اشك بريزد؟!
به والله يافت نمي شود.
علي از دل كعبه آمد، در غدير به ولايت رسيد و در كوفه به رستگاري.
و باز دوباره غدير و علي. ياد آوري اين روزها، تلنگري به من و توست تا به خود بياييم، اگر ميخواهيم يار علي باشيم، بايد «مالك اشتر» آن يار سر به دار، بايد همچون ميثم تمار، خود را در علي غرق كنيم.
باور علي با همه دشواريهايش، بي استخاره و اما و اگر بايد باشد.
شيعه علي بودن لاف زدن ندارد. هر سال غدير كه ميآيد، تجديد پيماني است با ولايت، فردا عيد ولايت امير عاشقان است. اگر ميخواهيم در جرگه عاشقانش باشيم . اگر ميخواهيم مريد امير مومنان باشيم،انتخاب بايد كرد. كنار گود بمانيم يا كنار علي!
علي در ورود به خانه خداست، اذن ورود را بايد از نجف اشرف گرفت. بايد در آغاز به طواف بارگاه علي رفت آنگاه با حالي خوش، به طواف كعبه شتافت.
اين سر خوشي و دل شادي و عاشقي عيد «حيدر» ولايت را با گفتههايي ديگر از فرهيختهاي به پايان ميبرم.
ما ملتي كه افتخار بزرگ انتصاب به علي (ع) و مكتب علي را داريم و اين بزرگترين افتخار تاريخي است كه ميتواند به آن بنازد و بالاخره بزرگترين سرمايه، اميدي است كه ميتواند به وسيله آن نجات پيدا كرده، به آگاهي، بيداري، حركت و رهايي برسد. اما در عين حال ميبينيم كه با داشتن علي (ع) و با داشتن عشق به علي هم نرسيدهايم.
در صورتي كه شيعه علي (ع) بودن از چون علي عمل كردن شروع ميشود و اين مرحلهاي است پس از شناخت و پس از عشق.
... شيعه علي (ع)، عليوار بودن، عليوار انديشيدن، عليوار احساس كردن در برابر جامعه، عليوار مسئوليت احساس كردن و انجام دادن و در برابر خدا و خلق عليوار زيستن، عليوار پرستيدن و عليوار خدمت كردن است. (دكتر علي شريعتي)