شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶ - ۲۳:۰۷
کد مطلب : 102875

واقعا متوجه نيستيد؟

بعد از اعتراض عمومي نسبت به رونمايي كشتي قرآن مطلا در قم برخي بزرگواران نسبت به اين موضوع واكنش نشان داده و...

بعد از اعتراض عمومي نسبت به رونمايي كشتي قرآن مطلا در قم برخي بزرگواران نسبت به اين موضوع واكنش نشان داده و توضيحاتي منتشر كرده‌اند از اين قبيل كه اين اثر هنري كلا هفتاد كيلو وزن داشته و در ساخت آن كلا صد و چهل گرم طلا به كار رفته است!
در ابتدا احساس نمی‌كردم اين واكنش‌ها پاسخي نياز داشته باشد و آن را نوعي تكميل اطلاعات و توجيه حاشيه‌ای تلقي می‌كردم، اما پس از آن كه برخي فضلاي اهل عقل و فهم اين شرح و توضيح را بازنشر كردند دچار حيرت و شگفتي جدي شده‌ام و دلم می‌خواهد با همين حيرت از آنان بپرسم كه واقعا متوجه نشده‌ايد يا داريد مزاح می‌فرماييد؟
مگر ايراد و اشكال اين كار در ميزان طلاي مورد استفاده در ساخت كشتي قرآني بوده كه توضيح می‌دهيد ميزان طلا فلان قدر است و مگر بحث بر سر منبع تأمين مالي بوده كه شرح می‌دهيد خود هنرمند صاحب اثر هزينه را تأمين كرده است؟
مگر وقتي اميرمؤمنان به كارگزار خود نامه‌ای عتاب‌آميز نوشت و از او به خاطر شركت در مهماني اشرافي گلايه كرد بحث بر سر اين بود كه چند بشقاب بر سر سفره بوده يا هزينه شام و ناهار از بيت‌المال تأمين شده؟
دوستان بزرگوار! آيا واقعا متوجه نيستيد كه اصل و اساس اين كار محل اشكال و ايراد است؟ اين كه بعد از سي و نه سال انقلاب اسلامي - آن هم در شهر مقدس قم - كار به افتتاح كشتي مطلا برسد دردناك و تأثر‌آفرين است و با ماهيت آموزه‌های ديني و تفكر انقلابي تعارض دارد! مگر بحث بر سر ميزان طلا يا منبع تأمين مالي بوده است؟
اين پاسخ‌ها و توجيه‌ها مثل اين است كه كسي پايش را به سمت پدرش دراز كند و هنگامي كه به خاطر بي‌احترامي مورد انتقاد قرار گيرد پاسخ دهد من فقط پايم را هفتاد سانتيمتر دراز كرده بودم نه هفتاد و سه سانتيمتر!
يا فرض كنيد كسي كه جيب ديگران را زده بگويد من فقط هفتاد هزار تومان دزديدم نه هفتاد و پنج هزار تومان!
بزرگواران! اشكال از تفكري است كه حضور روحانيان و معممين بزرگوار - چه رئيس‌جمهوري و چه امام جمعه - را به جاي كوخ محرومان و كلبه خرابه مستضعفان در رونمايي كشتي مطلا روا می‌داند و توجيه می‌كند!
بحث بر سر رفتار و كرداري نمادين است كه قرآن كريم را در ورق طلا يا صفحه نقره منحصر می‌سازد و ما را به نقش و نگار دين سرگرم می‌كند، در همان حال كه از عمل به قرآن در صحنه‌های زندگي غافل هستيم.
مسأله غفلت از قرآن در عمل و مشغول شدن به آن در ظاهر است و به دليل همين نقش نمادين اگر مثلا اين رونمايي در موزه فلان مؤسسه هنري در اروپا و با حضور غيرروحانيان از مسلمانان ساكن اروپا رخ می‌داد هيچ‌كس ايرادي نمی‌گرفت!
اگر يك كت و شلواري كراواتي در "رم" از آن رونمايي می‌كرد خيلي فرق داشت با رونمايي آن با حضور يك عمامه به سر در "قم" و آن هم در شرايطي كه ميليون‌ها نفر از مردم مسلمان و صاحبان همين قرآن به خاطر چند ميليون تومان و چند صد هزار تومان گرفتار فقر و فحشا هستند!
من البته كاملا به نيت و قصد هنرمند محترم صاحب اثر و همه دوستان و همراهان او - كه برخي را می‌شناسم و به صدق نيت و تلاش و همت‌شان آگاهم - اطمينان دارم اما بياييد بدبينانه قضاوت كنيم و از خود بپرسيم آيا امكان ندارد روزي كسي بيايد و از جيب خودش هزينه كند تا ما را به دست خود دچار حركت‌ها و رفتارهايي سازد كه با روح فرهنگ علوي و اساس رويكرد انقلابي منافات دارد؟
مگر در طول تاريخ شيعه و لااقل در تاريخ معاصر - از دوره مرحوم آقاسيد ابوالحسن اصفهاني تاكنون - كم بوده‌اند افرادي كه يا با نقشه‌های طراحي شده سفارت انگليس يا با نيات صادقانه فردي خواسته‌اند براي مرجعيت تقليد و زعامت حوزه هديه‌ای بياورند و عكسي بگيرند و... و مگر براي رنگ كردن ديوار حسينيه جماران به مرحوم امام راحل كم اصرار كردند و مگر نبود يكي از مريدان و مقلدان ثروتمند مرحوم شهيد سيدمحمدباقر صدر كه می‌خواست براي ايشان از پول حلال خودش خانه بخرد اما هرچه كرد ايشان نپذيرفت و تا زمان شهادت مستأجر باقي ماند؟
دوستان بزرگوار، به خدا بحث بر سر گرماژ طلاي به كار رفته در كشتي مطلا نيست، نگراني از مسيري است كه داريم به نام دين و حوزه و انقلاب و روحانيت می‌رويم و درست در تلخ‌ترين شرايط روزگار انقلاب و كشور مخاطب ما را با روحانيتي روبه‌رو ساخته كه به خاطر سرقت يك گوسفند حكم به قطع انگشتان دست می‌دهد و در رونمايي كشتي مطلا شركت می‌كند!
به خدا بحث جدي‌تر از صدوچهل گرم طلاست! 

نویسنده: حجت الاسلام محمدرضا زائری - کارشناس فرهنگ و رسانه

https://siasatrooz.ir/vdca0un6m49nwa1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی