نفس بكش. نفس عميق. آنقدر عميق كه ريههايت جاي خالي نداشته باشند. حس ميكني يا نه؟ بوي رمضان لابهلاي نفسهايت مينشيند يا نه؟ قطعا نفسهايت بوي رمضان گرفته است، چون دارد از راه ميرسد.
آري دوباره از راه ميرسد رمضان خدا، همان كه از بچگي يادمان دادهاند ماه ميهماني خداست. آري ميهماني بزرگ دوباره برقرار ميشود. دوباره سفره رحمت خدا پهن ميشود به بزرگي زمين و آسمان و دوباره ما دعوت شده ايم تا در گوشهاي از اين سفره براي خودمان جايي باز كنيم.
دوباره شبهاي رمضان افتتاح ميشود با اللَّهُمَّ إِنِّي أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِكَ وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّكَ وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ...
دوباره سحرهاي رمضان پر ميشود از زمزمه اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ جَمَالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَ كُلُّ جَمَالِكَ جَمِيلٌ...
دوباره بوي افطاري دلمان را با خود ميبرد. شميم ربناي قبل از اذان، عطر اذان موذنزاده اردبيلي. بوي بِسْمِ اللَّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا، وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنَّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ و سفرههاي پرمهر افطار پهن ميشود با بوي نان و پنير و سبزي و بوي دارچين شلهزرد نذري چقدر لذتبخش است.
دوباره يا عَلِىُّ يا عَظيمُ يا غَفُورُ يا رَحيمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ الَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَى ءٌ... روي لبهامان مينشيند و دوباره قرآن، دلهايمان را ميشويد. دوباره رمضان به شبهاي قدر ميرسد. به شبهاي سراسر قدر و عظمت كه بايد قدرش را بدانيم. دوباره ابو حمزه و جوشن كبير روي دستهامان قرار ميگيرند و خدا را صدا ميزنيم به نامهاي مباركش تا صدايمان را بشنود. دوباره خدا را ميخوانيم با نام خودش: بِکَ یا الله
و ميخوانيم با شفاعت بهترين بندگانش: بِمُحَمَّدٍ، بِعلیٍّ، بِفاطِمَةَ، بِالحَسَنِ، بِالحُسَین ِ، بِعلیّ بنِ الحُسین، بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ، بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ، بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ، بِعلیِّ بنِ مُوسی، بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ، بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ، بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ،بِالحُجَّةِ.
آري دوباره رمضان از راه ميرسد تا باز هم به خودمان كمك كنيم تا از سياهيها فاصله بگيريم. زلال شويم مثل آب سفره افطار. دوباره ميهماني بزرگ فرا ميرسد. ماييم و يك ماه فرصت براي بنده خوب خدا شدن و تمرين بنده خوب ماندن. ماييم و سفره كرم و بخشش خدا و بايد ديد خودمان چقدر طلب ميكنيم از اين خوان بي انتها. ماييم و بهترين روزها و شبهاي خدا. ماييم و لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ .
ماييم و تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ. و ماييم با سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ.
دست كم نگير اين سي روز يا شايد يك روز كمتر را.
دست كم نگير اين فرصت بهتر شدن را. دستانت را بلند كن و از خودش مدد بگير. خدا كند كه خدا اين رمضان را ماه سلامت شدن روح ما قرار دهد. كاش رمضان امسال ماه فاصله گرفتن از گناه، ماه دلتكاني و ماهي براي همه ماههاي ما باشد.
سعي كن نفس بكشي. نفس عميق. آنقدر عميق كه ريههايت جاي خالي نداشته باشند.