تيتر اين مطلب اشتباه نشده است. قرار نيست به مناسبت روز مادر گزارش بنويسيم. قرار نيست از مشكلات زنان جامعه سخن بگوييم يا اينكه حرف تكراري بزنيم.
نه ببخشيد اين قسمت آخر را اصلاح ميكنم. قرار است حرف تكراري بزنيم. قرار است دوكلمه حرف حساب بزنيم.
ميخواهم از آدمهايي بنويسم كه به نظر من آدم نيستند؛ فرشتهاند. زمين و حتي بهشت برايشان كوچك است.
ببخشيد. اين ذهن آشفتهام را ببخشيد. اصلا بيا از خودمان بنويسيم. ما و مادرانمان. چه كردهايم؟ چهها كه نكردهايم.
به نظر تو دريا بزرگتر است يا دل مادرانمان. كوه محكمتر است با صبوري مادرانمان؟ ميبيني دريا و كوه و همه آنچه پيش از اين در نظرمان بزرگ بودند چقدر كوچك شدند؟ ميبيني تا به حال خوب مادرمان را يك دل سير نگاه نكرده بوديم؟ ميبيني انگار توي همه اين سالها آنقدر به خورشيد خيره بوديم و آنقدر به آن نزديك بوديم كه خوب نديديمش.
حالا فردا از راه ميرسد و اين بار بايد با دقت به او نگاه كنيم. فردا ولادت دردانه عالم است و چه بهانهاي از اين بهتر كه برويم سراغ مادرانمان. فرقي نميكند كجا باشد. مهم اين است كه مادر هميشه چشمانتظار است. دلش براي ديدن فرزندش تنگ ميشود. دلش براي برق چشم جگرگوشهاش لك ميزند.
فرقي نميكند، مادر لب پنجره خانه منتظرت باشد يا خداي ناكرده، چشمش به در اتاق خانه سالمندان مانده باشد. يا حتي زبانم لال، زير خاك آرميده باشد. مادر هميشه مادر است و هميشه مشتاق آغوش فرزند.
بيا خودمان را گول نزنيم. با تو هستم. با تو كه شايد به هم شبيه باشيم. من و تو حتي اگر هر روز هم دستبوس مادر باشيم، هنوز بدهكاريم. اگر فكر كنيم مادر در خانه سالمندان راحتتر است و من و تو هم پولمان را خرج آسايش او كنار همسن و سالهايش ميكنيم، خودمان را به خواب زدهايم. اگر فكر ميكنيم از راه دور يك فاتحه خواندن به روح مادر كفايت ميكند، سرِمان را در برف فرو كرده ايم.
نه عزيز من. من و تو هركاري كنيم تا دنيا دنياست بدهكاريم. بدهكار يك روز، يك ساعت يا يك لحظه مادرانگي. من و تو فقط براي آرامش دل خودمان بهانه ميتراشيم. براي دلداري به دلي كه بدون مادر هيچوقت آرام نميشود.
فردا روز خوبي است براي اينكه باز هم دلمان را آرام كنيم. روز خوبي است براي اينكه دل مادران را شاد كنيم. فرقي نميكند خانه خودش باشد، يا خانه سالمندان و يا خانه ابدي. اصلا بيا يك قرار بگذاريم. فردا روز مادر است. بيا به جز مادر خودمان، حداقل يك مادر ديگر را هم خوشحال كنيم. مادر ما باشد يا نباشد فرقي نميكند. مهم اين است كه برخيها او را عمري «مادر» صدا زدهاند.
مادران چشم به راه كم نيستند. بيا يك معامله پرسود كنيم. خدا دعاي مادران را رد نميكند. بيا دلشان را حتي براي يك روز شاد كنيم و يك دعاي خوب هم بگيريم. يك «عاقبتبخير بشي عزيزم» براي همه عمر ما بس است.
بيا صورت مادر را دوباره با خنده ببينيم. بيا چشمانتظارشان نگذاريم. برويم يك دل سير در آغوششان بگيريم و نشان بدهيم، آنقدرها هم كه خودمان فكر ميكنيم، بيمعرفت نيستيم.