قاره اروپا این روزها صحنه اعتراضهای مردمی است که البته با دخالت پلیس به خشونت کشیده شده است. آنچه از سوی محافل رسانهای و سیاسی مطرح میشود ریشه بحران برگرفته از مطالبات مردم در برابر طرحهای اقتصادی از جمله افزایش بهای سوخت توسط رئیس جمهور فرانسه است که مردم را راهی خیابانها کرده است. اعتراضهایی که البته دامنه آن به بروکسل و هلند نیز رسیده است. حال این سوال مطرخ میشود که ریشه این بحران چیست و چرا در حال گسترش به سایر کشورهای اروپایی است؟
در پاسخ به این پرسش نگاهی به وضعیت سالهای اخیر اروپا و البته آمریکا امری قابل توجه است. در سال ۲۰۱۱ مجموعهای از اعتراضها با ساختاری اقتصادی در اروپا و آمریکا با نام جنبش ۹۹ درصدیها یا همان وال استریت روی داد. اعتراضهایی که از یک سو علیه اقتصاد کشورهایشان بود و از سوی دیگر مخالف سلطه نظام سرمایه داری بر این کشورها و در نهایت نیز خواستار پایان دیدگاه سلطهگرایانه و استعماری سران اروپا و آمریکا بود.
در آن زمان سران غرب توانستند با حاشیه سازیهای امنیتی و نیز طرح دشمنان سازیهایی همچون روسیه، ایران و چین و البته برخی رفتارهای موقت اقتصادی تا حدودی این حرکتهای مردمی مقابله نمایند هر چند که همزمان از قوه زور برای سرکوب مردم بهره گرفتند چنانکه در اعتراضهای آمریکا ۱۷ نفر جان خود را در تیراندازی پلیس به سمت معترضان از دست دادند و در انگلیس نیز جنبشهای دانشجویی سرکوب و حتی حاضران در این اعتراضها از خدمات اجتماعی محروم شدند.
در آن زمان جریانهای سیاسی خاص توانستند سوار بر موج ملی گرایی مردم برای کسب قدرت اقدام نمایند چنانکه ماکرون توانست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پیروز شود. اکنون اما یک اصل مشاهده میدهد و آن اینکه هدف اعتراضهای مردمی فرانسه را سرنگونی نظام ماکرون تشکیل میدهد. به عبارتی دیگر جنبش اعتراضی به سمت اهدافی سوق یافته که یک اصل دارد و آن حذف نظام سرمایهداری است.
نمود عینی این امر را در سایر کشورهایی اروپایی میتوان مشاهده کرد چنانکه در بروکسل و هلند جلیقه زردها یا همان معترضان فرانسوی گسترش یافتهاند و در سایر کشورها نیز تحولاتی در جریان است. ناکامی دولتمردان آلمان بویژه شخص مرکل در انتخابات ایالتی و اعلام کناره گیری مرکل از قدرت در سالهای آتی، ناتوانی ترزا می نخست وزیر انگلیس در حوزه برگزیت و تاکید کشورهای اروپایی بر جدایی از لندن عدم تضعیف انگلیس را به همراه داشته است. آنچه در این میان مشاهده میشود مانند جنبش ۹۹ درصدیها نه صرفا تقویت ملی گرایی بلکه کنار زدن نظام سرمایهداری مطرح است که میتواند زمینه ساز شکل گیری ساختارهای جدید در این قاره باشد. بر این اساس اعتراضهای اخیر اروپا را میتوان دور جدید فعالیت جنبش ۹۹ درصدیها دانست که به دلیل خفقات حاکم بر اروپا این روزها با نام خلیقه زردها به خیابانها آمدهاند. اروپا امروز درگیر دور جدید جنبش ۹۹ درصدیهاست که احتمال دارد موج آن به آمریکا نیز برسد.
نویسنده: علی تتماج