?>?> سازِ ناکوکِ سیاسی‌بازی | سیاست روز
جمعه ۷ آبان ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۲
کد مطلب : 97366
آیا وزارت ارشاد جنتی در مسیر شکوفایی خلاقیت‌ها در تبیین ارزش‌های اسلامی - ایرانی قدم برداشت؟

سازِ ناکوکِ سیاسی‌بازی

بخش سوم
سازِ ناکوکِ سیاسی‌بازی

حوزه موسیقی، شاید بیشتر از اندازه در دوره مدیریت آقای جنتی سر و صدا داشت. صداهایی که از ساز دولت برخاست، همچنان هم ادامه دارد و با رفتن «یک فرد» بعید به نظر می‌رسد که تغییری جدی و یا حتی کوچک در آن شکل بگیرد.
چرا که مشاوران فرهنگی دولت بر این عقیده‌اند که در زمانه‌ای که از برجام چیزی حدود «تقریبا هیچ» عایدمان شده و حوزه معیشت مردم هم با چالش جیب‌های خالی و سفره‌های کوچک دست به گریبان است، بهتر است «ارکستر» دولت دست به کار شود و آنقدر با سازهای ناکوک و موسیقی فالش‌، صداهای گوش‌خراش تولید کند تا حواس مردم از موضوعات اصلی به سمت یک امر حاشیه‌ای برود.
موسیقی یک امر حاشیه‌ای نیست. یک موضوع اصلی است، اما استفاده حاشیه‌ای از آن موضوعی است که به آن خواهیم پرداخت.
اولین حاشیه‌ها در همان ماه‌های ابتدایی وزارت آقای جنتی رخ داد. زمانی که آقای وزیر در حاشیه مراسم رونمایی از نهج‌البلاغه مطلا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ در جمع خبرنگاران در ارتباط با تک‌خوانی بانوان در اجرای آثار موسیقی گفته بود: «هرکس در اظهار نظر شخصی خود در این باره آزاد است اما حتی بین مراجع تقلید هم نظر واحدی در این زمینه وجود ندارد. بعضی از مراجع تقلید گفته‌اند تک‌خوانی خانم‌ها اگر موجب مفسده نباشد؛ ایرادی ندارد.»
موضوعی که سر و صدای زیادی به پا کرد و حتی برخی مراجع نیز این اظهار نظر عجیب وزیر را مورد نقد قرار دادند.
موضوع حتی به مجلس شورای اسلامی هم کشیده شد و نمایندگان از وزیر درخصوص این اظهاراتش سوال کردند که پاسخ جنتی این بود: «در صحبتهایی که در خصوص تک خوانی خانمها ارائه کردم قیدی وجود داشت که این تک خوانی و جمع خوانی هیچ تفاوتی ندارد مهم این است که مفسده انگیز نباشد البته برخی از رسانه ها تلاش کردند قسمت دوم را حذف کنند و بگویند که تک خوانی ایرادی ندارد در حالی که آنچه که مشروح است قید مفسده انگیز است.»
چند وقت بعد اما مسئولان فرهنگی کشور، یک شاهکار دیگر از خود بروز دادند. اجساد دو تن از اعضاي گروه موسيقي «سگ زرد» كه در جريان يك تسويه حساب شخصي توسط عضو اخراج‌شده اين گروه در نيويورك كشته شدند، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد. مساله‌اي كه باعث تعجب بسياري از هنرمندان و فعالان فرهنگي و رسانه‌اي كشور شد. چرا که در همین آب و خاک، افرادی بودند که در هنر مو سپید کردند، اما از نظر قطعه هنرمندان و مسئولان فرهنگی و هنری، هنرمند تلقی نشدند. اما وقتی پای دو تن از اعضای یک گروه موسیقی غیر قانونیِ غیرمجاز به میان می‌آید، همه برای برگزاری آبرومندانه مراسم تدفین آنها به صف شدند. همان موقع خبرهایی هم مبنی بر هزینه‌کرد از جیب بیت‌المال برای مراسم تدفین آنها هم مطرح شد.
اتفاق عجیب‌تر سیاهه‌ای است که مدیریت هنری وزارت ارشاد برای مجازسازی گروه‌های زیرزمینی و غیرمجاز تهیه کرد. در این دوره «تعداد زیادی از گروه های موسیقی زیرزمینی مجوز گرفتند» این را مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزارت ارشاد گفته بود و تاکید کرده بود، زمانی که معاون آقای وزیر مدیر دفتر موسیقی بود معتقد بود «اگر این گروه ها مجوز بگیرند، برای انتخاب شعر، موسیقی، تولید آلبوم و... باید تحت نظارت وزارت ارشاد باشند و همین باعث می شود فعالیت هنری شان در مسیر درستی قرار گیرد.»
به همین راحتی و با همین توجیه این گروه‌ها توانستند به صورت کاملا رسمی، هم آلبوم منتشر کنند و هم کنسرت برگزار کنند. جالب‌تر آنکه همین گروه‌های موسیقی غیرمجازِ مجوزدار، بعد از دوران «مجاز» شدن هم به فعالیت‌های غیر قانونی پرداختند و با خوانندگان غیرمجاز و شبکه‌های غیر مجاز همکاری داشته و دارند.
یکی از شعارهای تبلیغاتی دولت در حوزه موسیقی بود. قرار بود کلید تدبیر آقایان همان‌طور که در خانه سینما را می‌گشاید! از پس تعطیلی «ارکستر سمفونیک» هم بربیاید.
کلی هم برای آغاز مجدد فعالیت ارکستر سمفونیک تهران، پروپاگاندای رسانه‌ای ایجاد شد، اما نهایتا کار به استعفای رهبر ارکستر و نوشتن یک نامه تند کشیده شد.
به این موارد حاشیه‌های خانه موسیقی و نامه ۷۰۰ هنرمند، انتخاب‌های عجیب و غریب در بنیاد رودکی و سایر مراکز موسیقایی، جدا شدن فرهاد فخرالدینی از ارکستر ملی ایران، برگزاری پرحاشیه جشنواره سی و یکم موسیقی فجر و... را هم باید اضافه کرد.
اما اینها بخش کوچکی از حاشیه‌های وزارت ارشاد در حوزه موسیقی است.
آنچه طی مدت سه سال گذشته در حوزه موسیقی بیش از هر موضوع دیگری سر و صدا به پا کرده، بحث کنسرت‌ها و لغو آنها در برخی شهرها بوده است. جالب آنکه به اذعان خود وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی وزیر کشور، تعداد آنها از ۵ درصد هم کمتر بوده است. اما چه شد که این موضوع به شدت کم‌اهمیت، تبدیل به یک معضل! بزرگ برای دولت شد و حتی در اغلب نشست‌های رسانه‌ای برخی رسانه‌های حامی دولت از رئیس‌جمهور در خصوص این موضوع به شدت مهم! سوال می‌پرسیدند و خواستار رفع این نگرانی بودند؟ آیا لغو برخی کنسرت‌ها (بنا به هر دلیل قانونی و غیرقانونی) آنقدر جامعیت و فراگیری داشت که تبدیل به سوژه داغ رسانه‌های دولت و حتی اعضای دولت شود؟ چرا اینقدر روی این موضوع مانور داده شد؟
بعد هم که با «بی‌تدبیری» عده‌ای در برخی شهرهای مذهبی هم تنور داغ شد تا باز هم دولت نان خود را به آن بچسباند. آنها یک موضوع به شدت انگشت‌شمار و کم‌اهمیت را توانستند به عنوان بیرق دوقطبی‌سازی به دست بگیرند و حواس مردم را به سمت بیراهه پرت کنند.
چرا کسی به این نکته فکر نکرد که وقتی برخی استان‌های کشور، تصمیم گرفتند، که در برخی موارد سانس کنسرت ها به صورت مجزا برای آقایان و خانم ها اجرا شود و به عنوان مثال؛ کنسرت ها در روزهای زوج “ویژه آقایان” و روزهای فرد “ویژه خانم ها” برگزار شود تا بتوانند هم از حاشیه‌ها دوری کنند و هم از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری شود، وزیر ارشاد معترض شد و گفت: «تنها مرجع صدور مجوز برای برگزاری کنسرت وزارت ارشاد است و ما “تفکیک جنسیتی” در کنسرت را قبول نداشته و کنسرت ها باید مختلط باشند؛ چرا که خانواده ها نمی توانند در “کنسرت تفکیکی” حضور یابند! جنتی ادعا کرده است: کنسرت های تفکیک جنسیتی مجوز دریافت نخواهند کرد!» و آن مصوبه را لغو کرد؟
داستان همین‌جاست. حوزه موسیقی جایی بود که دولت می‌توانست با گل‌آلود کردن آب، ماهی‌های خود را بگیرد و در این راه از وعده‌های درشت و «پوپولیستی» گرفته تا سرپا کردن ظاهری ارکسترهای ملی و تعطیلی مجدد آنها، از مجوز دادن به گروه‌های غیرمجاز تا بحث لغو برخی کنسرت‌ها نهایت بهره‌برداری را کرد.
پس طبیعی است که در ماه‌های باقیمانده تا انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری «دولت با قوتِ تمام و با سرعتی بیشتر در این مسیر حرکت خواهد کرد.»

مولف :
https://siasatrooz.ir/vdcaieno.49n0i15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی