آمریکا و البته شخص ترامپ این روزها دوباره خبر ساز شده اند. این خبر سازی همزمان با مراسم روز استقلال آمریکا صورت گرفته است که برگرفته از گافهای جدید ترامپ و نیز اقدامات حاضران در این جشن است. نخست آنکه عدهای قبل از سخنرانی «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا به مناسبت سالروز استقلال آمریکا در بیرون کاخ سفید پرچم آمریکا را آتش زدند اقدامی که نشانگر بی زاری مردم از حاکمیت نظام سرمایه داری بر کشورشان است با توجه به این اقدام مردم آمریکا، مروری بر بحرانها و شکاف اجتماعی و نارضایتی مردمی از وضعیت حاکم بر کشورشان نشانگر پایان آمریکای برتر و نگاه آرمانگرایانه مردم به ساختار حاکم بر آمریکاست که میتوان آن را کاهش اعتماد مردمی به نظام سرمایهداری دانست.
کاهش اعتماد مردمی به کشورشان قابل توجه است چنانکه در حالیکه در سال ۲۰۱۸، ۴۷ درصد از آمریکاییها، بسیار به آمریکایی بودن خود افتخار میکردند، این رقم در سال جاری میلادی به ۴۵ درصد کاهش یافته است. در سال ۲۰۰۱، درست قبل از حملات ۱۱ سپتامبر، موسسه نظرسنجی گالوپ در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که ۸۷ درصد از مردم آمریکا به کشور خود «افتخار» میکنند.
نکته قابل توجه آنکه بحران سیاسی در داخل آمریکا نیز از مولفههای تضعیف حاکمیت نظام سرمایهداری در این کشور است چنانکه به دنبال جنجال در کنگره آمریکا درباره آغاز فرایند استیضاح رئیسجمهور، نتایج تازهترین نظرسنجی حاکی است که ۸۱ درصد از دموکراتهای آمریکا از استیضاح رئیسجمهور حمایت میکنند.
دوم آنکه گافهای جای تامل دارد چنانکه ترامپ در سخنرانی مراسم روز استقلال آمریکا با لحنی حماسی گفت: «ارتش ما آسمان را تحت کنترل خود درآورد، باروها را در هم کوبید، فرودگاهها را تسخیر کرد، هر آنچه که باید را انجام داد و در دژ مکهنری، زیر آتش خیرهکننده موشکها، چیزی بهجز پیروزی به دست نیاورد».این در حالی است که استقلال آمریکا از بریتانیا سال ۱۷۷۶ به وقوع پیوست، اما اولین هواپیما در سال ۱۹۰۳ توسط برادران «رایت» به پرواز درآمد. همچنین ترامپ به اشتباه، نبرد «مکهنری» را در جریان استقلال آمریکا دانست. در حالی که این نبرد در سال ۱۸۱۲ و دههها بعد از استقلال آمریکا رخ داد.
این سخنان نشان می دهد که آن عقلانیت و پختگی که در سیاستمداران گذشته آمریکا بوده اکنون دیگر در این کشور وجود ندارد و افرادی بدون روحیه ملی و صرفا با داشتن ثروت در راس قدرت قرار میگیرند. این فرآیند را باید نوعی بحران داخلی در این کشور دانست که ادعای هژمونی و قدرت برتر بودن این کشور را آشکارتر میسازد روندی که نمود آن را در سیاست خارجی آمریکا نیز می توان مشاهده کرد آنجا که آمریکای مدعی ناجی بودن اکنون برای آنچه حمایت از متحدان خود می نامد طلب پول می کند که معنای تبدیل ارتش این کشور از ناجی به مزدور است.
نویسنده: علی تتماج