بحرین طی روزهای اخیر میزبان نشستی بوده است که عنوان امنیت جمعی را یدک میکشد و مدعی است که تلاش دارد تا برای امنیت منطقه برنامه ریزی نماید. این نشست در حالی با حضور مقامات آمریکایی همچون آستین وزیر دفاع و برخی کشورهای عربی و غربی برگزار شد که نگاهی به آنچه در این نشست مطرح شده و آنچه در منطقه جریان دارد ابهامات بسیاری را در صداقت این نشست ایجاد کرده است.
آنچه در این نشست مطرح شده آن است که جبهه مقاومت از ایران گرفته تا مقاومت عراق، سوریه، حزب الله لبنان، مقاومت فلسطین و یمن در کنار فعالیتهای هستهای و جایگاه منطقهای ایران عامل بحرانهای منطقه هستند و راهکار مقابله با آن نیز ایجاد ائتلاف عربی - عبری و غربی علیه این وضعیت عنوان شده است. آنها خواستار ادامه حضور آمریکا در منطقه و البته فروش تسلیحات آمریکایی به کشورهای عربی شدهاند.
حاضران در این نشست بر اساس طرحی که در سال ۱۳۸۷ وزیر خارجه بحرین مبنی بر همگرایی میان کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی و ترکیه برای امنیت منطقه ذکر کرده بود به نسخه نویسی پرداختهاند که نگاهی ریشهای به تحولات منطقه به خوبی نشان میدهد که ازیک سو حضور آمریکا نه تنها در منطقه بلکه در هیچ کشوری نتوانسته است که ضامن امنیت باشد که نمود عینی آن را در وضعیت افغانستان و فرار آمریکاییها میتوان مشاهده کرد. آمریکا همچنین کانون اصلی حمایت از گروههای تروریستی در منطقه بوده و با تروریسم اقتصادی نیز علیه امنیت منطقه اقدام کرده است.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی در طول چند دهه همواره کانون اصلی بحرانهای منطقه بوده و اشغالگری و جنایات این رژیم موجب شده تا امنیت در منطقه هرگز محقق نشود. در این میان جبهه مقاومت در مقابله با این بحرانسازان ایجاد شده و تلاشهای آن موجب شده تا امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی دیگر جرات یکجانبه گرایی و برهم زدن امنیت منطقه را نداشته باشند. اکنون موازنه امنیت منطقه در میان دو گزینه همگرایی با آمریکا و یا رویکرد به مقاومت در مسیر همراهی با مقاومت قرار گرفته و خواست ملتهای منطقه پایان حضور نیروهای آمریکایی و مقابله با رژیم صهیونیستی است.
بر این اساس میتوان گفت که آنچه در نشست بحرین روی داده است نه اقدام برای امنیت منطقه بلکه برای بیثبات کردن منطقه است در حالی که همزمان از یک سو رژیم آل خلیفه با ادعای ناجی امنیت بودن به سرکوب گسترده مردم ادامه میدهد و از سوی دیگر سعودی به توجیه کشتار مردم یمن میپردازد و در نهایت نیز سازشکارانی همچون امارات با ادعای حمایت از امنیت منطقه به سازشکاری با رژیم صهیونیستی توسعه میدهند. به عبارتی دیگر میتوان گفت آنچه که در اجلاس منامه روی روی داده است نه ناجی امنیت بلکه نشستی با محوریت خائنان و تهدید کنندگان امنیت منطقه است که جز ایجاد ابعاد جدید بحران برای منطقه نتیجهای به همراه نخواهد داشت چرا که شرکت کنندگان در نشست نه حلال مشکلات بلکه ریشه بحران هستند و راهکار نهایی نیز همگرایی ملتهای منطقه با جبهه مقاومت علیه این بحران سازان است.
نویسنده: علی تتماج
آنچه در این نشست مطرح شده آن است که جبهه مقاومت از ایران گرفته تا مقاومت عراق، سوریه، حزب الله لبنان، مقاومت فلسطین و یمن در کنار فعالیتهای هستهای و جایگاه منطقهای ایران عامل بحرانهای منطقه هستند و راهکار مقابله با آن نیز ایجاد ائتلاف عربی - عبری و غربی علیه این وضعیت عنوان شده است. آنها خواستار ادامه حضور آمریکا در منطقه و البته فروش تسلیحات آمریکایی به کشورهای عربی شدهاند.
حاضران در این نشست بر اساس طرحی که در سال ۱۳۸۷ وزیر خارجه بحرین مبنی بر همگرایی میان کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی و ترکیه برای امنیت منطقه ذکر کرده بود به نسخه نویسی پرداختهاند که نگاهی ریشهای به تحولات منطقه به خوبی نشان میدهد که ازیک سو حضور آمریکا نه تنها در منطقه بلکه در هیچ کشوری نتوانسته است که ضامن امنیت باشد که نمود عینی آن را در وضعیت افغانستان و فرار آمریکاییها میتوان مشاهده کرد. آمریکا همچنین کانون اصلی حمایت از گروههای تروریستی در منطقه بوده و با تروریسم اقتصادی نیز علیه امنیت منطقه اقدام کرده است.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی در طول چند دهه همواره کانون اصلی بحرانهای منطقه بوده و اشغالگری و جنایات این رژیم موجب شده تا امنیت در منطقه هرگز محقق نشود. در این میان جبهه مقاومت در مقابله با این بحرانسازان ایجاد شده و تلاشهای آن موجب شده تا امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی دیگر جرات یکجانبه گرایی و برهم زدن امنیت منطقه را نداشته باشند. اکنون موازنه امنیت منطقه در میان دو گزینه همگرایی با آمریکا و یا رویکرد به مقاومت در مسیر همراهی با مقاومت قرار گرفته و خواست ملتهای منطقه پایان حضور نیروهای آمریکایی و مقابله با رژیم صهیونیستی است.
بر این اساس میتوان گفت که آنچه در نشست بحرین روی داده است نه اقدام برای امنیت منطقه بلکه برای بیثبات کردن منطقه است در حالی که همزمان از یک سو رژیم آل خلیفه با ادعای ناجی امنیت بودن به سرکوب گسترده مردم ادامه میدهد و از سوی دیگر سعودی به توجیه کشتار مردم یمن میپردازد و در نهایت نیز سازشکارانی همچون امارات با ادعای حمایت از امنیت منطقه به سازشکاری با رژیم صهیونیستی توسعه میدهند. به عبارتی دیگر میتوان گفت آنچه که در اجلاس منامه روی روی داده است نه ناجی امنیت بلکه نشستی با محوریت خائنان و تهدید کنندگان امنیت منطقه است که جز ایجاد ابعاد جدید بحران برای منطقه نتیجهای به همراه نخواهد داشت چرا که شرکت کنندگان در نشست نه حلال مشکلات بلکه ریشه بحران هستند و راهکار نهایی نیز همگرایی ملتهای منطقه با جبهه مقاومت علیه این بحران سازان است.
نویسنده: علی تتماج