يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۸
کد مطلب : 116357

جیغ‌های بنفش طبل‌های توخالی

با گذشت یک ماه از برگزاری انتخابات آمریکا در حالی این کشور همچنان در وضعیت نابسامان اجتماعی و سیاسی به سر می‌برد...

با گذشت یک ماه از برگزاری انتخابات آمریکا در حالی این کشور همچنان در وضعیت نابسامان اجتماعی و سیاسی به سر می‌برد که پیروزی بایدن در برابر ترامپ بر اساس ادعای رسانه‌ها، مباحثی را در عرصه جهانی به همراه داشته است. یکی از نکات مطرح در محافل رسانه ای و سیاسی جهان اظهارات مطرح در باب بازگشت آمریکا به برجام و از سرگیری مذاکرات میان جمهوری اسلامی‌ایران و ۱+۵ است.
این ادعاها از سوی بایدن، مقامات سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه در حالی مطرح می‌شود که آنها به جای بیان جمله لغو تحریم‌ها و پرداخت خسارت به ایران، ادعای لزوم گسترش دامنه برجام به تعلیق‌های گسترده هسته ای، طرح موضوع موشکی و منطقه ای را مطرح می‌سازند. در کنار این مباحث نکته قابل توجه اظهارات و گفته‌های برخی سران کشورهای عربی است که در راس آنها عربستان، بحرین و امارات قرار دارند. بحرین مدعی آن است که در مذاکرات احتمالی ۱+۵ باید کشورهای عربی نیز حضور داشته باشند و مطالبات آنها نیز مطرح شود و از سوی دیگر «بن فرحان» وزیر خارجه عربستان که البته بیشتر نقش سخنگو را دارد و عادل الجبیر وزیر امور را اداره می‌کند، نیز ادعای لزوم عدم برخورداری ایران از غنی سازی هسته ای را مطرح کرده است. حال این سوال مطرح است که چرا کشورهای عربی این مسائل را مطرح می‌سازند و تا چه میزان می‌توانند در مذاکرات احتمالی ایفای نقش نمایند؟ بخشی از اهداف چنین اظهاراتی را در تفاوت فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی‌ایران و کشورهای مذکور جستجو کرد.
حقیقت آن است که تفاوت این فعالیت‌ها در صلح آمیز و غیرصلح آمیز بودن آن نمی‌باشد بلکه در بومی‌بودن و نبودن و حق غنی سازی داشتن و نداشتن است. جمهوری اسلامی‌با دانش بومی‌و مستقل از غرب توانسته دانش غنی سازی را نهادینه سازد در حالی که کشورهای مذکور در حالی صفر تا صد فعالیت هسته ای شان غربی است که حق داشتن غنی سازی را ندارند. مساله درحالی برتری هسته ای ایران را رقم زده که حقارت سران این کشورها در برابر ملتهایشان را نیز به همراه داشته است و اکنون ملتهایشان این سوال را می‌پرسند که چطور ایران بدون کمک غرب و در اوج تحریم به دانش هسته ای رسیده و کشورهای عربی توان چنین دستاوردی را ندارند جز اینکه عدم استقلال آنها در برابر غرب زمینه ساز چنین محرومیتی شده است. سران این کشورها با طرح ممنوعیت غنی سازی ایران به دنبال فرار از این حقارت و پاسخگویی به ملتهایشان هستند تا وابستگی و عدم استقلالشان به طغیان مردمی‌علیه‌شان منجر نشود.
دوم آنکه در ماه‌های اخیر کشورهای مذکور با خیانت به فلسطین جهان اسلام و منطقه به سازش با رژیم صهیونیستی پرداخته اند در حالی که توجیه آنها مقابله با ایران بوده است. کشورهای مذکور تاکنون خروج آمریکا از برجام را بهانه رفتارهای خود قرار داده بودند اکنون ادعای پیامدهای خطرناک تعامل غرب با ایران را ادعای خیانت‌های خود قرار داده اند لذا سخنان وزیر خارجه عربستان و بحرین را می‌توان در این چارچوب دانست که در چارچوب جابه جایی دشمن اصلی (رژیم صهیونیستی) با دشمن ساختگی (ایران) صورت می‌گیرد. البته این را نیز باید در نظر داشت که عربستان و متحدانش پس از سه سال محاصره قطر، با شکست سیاست تحریم اجبار به احیای روابط با قطر روی آورده اند آنها با ادعای ایران هراسی و لزوم اتحاد عربی علیه آن به دنبال توجیه رویکرد به دوحه و پنهان سازی رسوایی شکست در اجرای سیاست تحریم را دارند.
سوم آنکه کشورهای مذکور هیچ استقلالی از خود نداشته و براساس سناریوی آمریکا ایفای نقش می‌کنند اکنون غرب بازی دوجانبه ای را آغاز کرده است از یک سو با ادعای رفع نگرانی‌های عربی و صهیونیستی از احیای مذاکرات برجام، فروش تسلیحات به این رژیم‌ها را اجرا می‌کند و از سوی دیگر با ادعای مخالفت عربی ـ عبری با برجام، سعی در گرفتار سازی ایران در اشتباه محاسباتی بازگشت برجام بدون لغو تحریم‌ها و در صورت امکان گسترش آن به مسائل منطقه ای و موشکی را دارد. در اصل رفتار عربی- صهیونیستی را در پازل آمریکایی بایدن می‌توان ارزیابی کرد که چنانکه در سال ۱۳۹۴ نیز همین بازی پلیس خوب و بد را ایفا کردند تا برجام به امضا برسد. براین اساس می‌توان گفت که ادعاهای اخیر برخی کشورهای عربی در باب برجام گسترده و یا ممنوعیت غنی سازی در حالی از یک سو برگرفته از حقارت‌های تحمیل شده به آنها در وابستگی به غرب از جمله در حوزه هسته ای است از سوی دیگر طرحی هماهنگ با غرب برای فشار برایران و اجماع سازی برای فشار بر جمهوری اسلامی‌است که در لوای نام نگرانی منطقه از فعالیت‌های هسته ای ایران صورت می‌گیرد. واهی بودن ادعای نگرانی این کشورها زمانی آشکارتر می‌شود که ایران بارها بر آمادگی برای مذاکرات صرفا منطقه ای و تامین امنیت منطقه توسط همسایگان تاکید داشته اما کشورهای عربی مذکور از پذیرش این طرح خودداری و به ایران هراسی و بازی در زمین دشمنان منطقه ادامه داده اند لذا سخنان مذکور را می توان جیغ‌های بنفش طبل‌های توخالی دانست.
. ابراز رضایت آنها از ترور سردار سلیمانی و همراهی با تحریم‌های غرب خود سندی بر این رفتارهای مغرضانه است که ریشه در عدم استقلال و وابستگی آنها دارد چنانکه آمریکایی‌ها بارها اعلام کرده اند اگر حمایت آمریکا نباشد عربستان دو هفته بیشتر دوام نخواهد آورد. در این میان باید توجه داشت که فریاد‌های ائتلاف عربی، غربی و صهیونیستی نه برگرفته از حقیقت که در چارچوب زیاده‌ خواهی‌های غربی صورت می گیرد چنانکه وندی شرمن نماینده آمریکا در مذاکرات برجام به بایدن توصیه کرده است که باید فشار هوشمندانه و اجماع سازی را در قبال ایران اجرا نماید لذا این رفتارها را در این چارچوب می‌توان تعریف نمود که راهکار مقابله با آن نیز نه تن دادن به مذاکرات تحمیلی و یا آنچه کاهش تنش منطقه‌ای نامیده می‌شود، بلکه رویکرد همه جانبه به اجرای مصوبه مجلس شورای اسلامی برای لغو تحریم‌هاست که می‌تواند تحقق بخش حقوق هسته‌ای و لغو کننده تحریم‌ها باشد. 

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdcamin6049n6e1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی