بارها و بارها گفته و نوشتهایم که این حق مردم است که مطالبات خود از مسئولان را آزادانه فریاد بزنند و از آنها توضیح بخوانند که با «حقالناس» و آرایی که مردم به آنها واگذار کردهاند چه عملکردی داشتهاند.
اما باید مراقب بود. مراقب آنها که سوءاستفاده و ماهیگیری عدهای که میخواهند همواره آب گلآلود باشد. آنها که زخم خورده از انقلاب مردم ایران هستند.
باید مراقب بود که پر و بال دادن به آنها و سکوت در برابر ساختارشکنی آنها و به آتش کشیدن شهرها دودی درست میکند که تنها در چشم مردم میرود.
اگر امروز در مقابل چهرههای ساختارشکنی که دست حمایت خارجیهای کمینکرده و دشمنان قسم خورده ما ملت نایستیم و دست پنهان تفالههای استکبار در منطقه را نبینیم چه نتیجهای حاصل خواهد شد؟ جز اینکه همین اندک فضای نقد و حتی اعتراض را از دست میدهیم؟ جز اینکه با امنیتی شدن فضا و به انحراف رفتن مسیر، به کوچه بنبستی میرسیم که دیگر نمیشود کوچکترین نقدی را وارد کرد؟
فاصله گرفتن از فضای هیجانی، کمک به شکل نگرفتن فضای امنیتی است و این یعنی کمک به اینکه حق مطالبهگری مردم نه در قانون مکتوب و گفتار که در مقام عمل به رسمیت شناخته شود.
مردم، مهمترین عامل در ایجاد ثبات و حفظ امنیت هستند. اگر ما از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنیم، طبیعتا راحتتر از آنچه میشود تصور کرد، خودمان در بسته شدن راه انتقاد و اعتراض نقش کلیدی ایفا کردهایم.
میشود با مراقبت از این حق تا جایی پیش رفت که مسئولان کشور دیگر احساس نشستن پشت درهای بسته را نداشته باشند. میشود اتاقهای شیشهای ساخت و در عین شفافیت رفتار و گفتار و تصمیمسازیهای مسئولان را رصد کرد. میتوان جلوی دستهای کجِ در جیب بیتالمال را گرفت و گام به گام به سمت حذف فساد و رانت و ناکارآمدی و حتی خیانت پیش رفت.
به شرط آنکه مراقب باشیم کسی به سمت آن اتاق شیشهای که ما میخواهیم بسازیم سنگی پرتاب نکند.
نویسنده: مهدی رجبی