معلمي شغل انبياء است، اين جمله را بارها و بارها شنيده ايم.فرقي نمي كند در چه سني باشيم اين از آن جمله هايي است كه بارها و بارها از دوران كودكي تا كنون برايمان نقل كردهاند. كم نيستند احاديثي كه درباره ثواب آموزش مهارت به انسانها مي گويند در كنار اين موضوع به ياد داريم كه در كتاب هاي دوران مدرسه مان نوشته بودند پيامبر اسلام در قبال آموزش سواد به مسلمانان اسراي جنگي را آزاد ميكردند. اين شغلي كه در ذهن مردم ديندار جمهوري اسلامي پسنديده است آيا در رديفهاي شغلي دولتي هم از ارج و قرب لازم برخوردار ست؟! اين سوالي است كه در روز شهادت استاد شهيد مرتضي مطهري هر ساله بايد سعي كرد براي آن پاسخي مناسب يافت. هر چند افرادي كه اين مسير را براي زندگي برميگزينند حتما بي ادعا و با اطلاع از اتفاقهايي كه ممكن است رخ دهد پا به اين عرصه گذاشتهاند و توقعي ندارند اما بي توقعي آنها دليلي بر كمتوجهي ما نيست!
معلم مي داند بايد با هركس چطور رفتار كند، معلم سرش را براي دانش آموز سرطاني اش مي تراشد، معلم سعي مي كند دانش آموز فقير را با غني يكسان ببيند و در مدرسه توضيح دهد كه ثروت اصلي دانش است نه پول! معلم گاهي به دل آتشي مي زند كه او مسببش نبوده اما مي خواهد دانش آموزان كوچكي را نجات دهد كه معصومانه در آتش بي توجهي در حال شعله ور شدن هستند او به آتش مي زند ومي سوزد، نفسش به شماره مي افتد و همه را يك به يك از آتش مي رهاند و خود پر ميكشد. معلم بي توقع است..اما...جواب بي توقعي بي توجهي است؟!
معلم است دیگر.... جانش را برای تربیت دانش آموزانش کف دست میگیرد و به روستایی دور افتاده میرود و با آنکه بیشتر از یک سال است حقوقش را دریافت نکرده و بیمهای هم ندارد به هدفش مي انديشد به بچه هاي معصومي ميانديشد كه بايد تاوان بي توجهي مسئولان را بدهند پس قهر نمي كند و ادامه مي دهد.
روز معلم، روزي است كه روایات شجاعتها و قهرمانیها و تلاش برای شناسایی و تقدیر از معلمانی از این دست از یک سو و گلایهها و اعتراضات از وضعیت معیشتی موجود این قشر به اوج خود میرسد و چندی بعد به دست فراموشی سپرده میشود
هرچند ماههاست که مسئولان آموزش و پرورش در پاسخ به گلایههای معلمان سکوت پیشه کردهاند و تا جایی که ممکن باشد از اظهارنظرهای رسانهای پرهیز میکنند، اما نگاهي به اخبار همين چند ماهه اخير پرده از همه حرفهايي كه در دل معلمها مانده بر مي دارند و عمق فاجعه را نشان ميدهد.
هرچند مشکلات معلمان ابعاد متفاوتی دارد، اما به نظر میرسد حفظ شأن و منزلت واقعی آنها در جامعه و رفع تبعیضات موجود در دریافت حقوق و مزایای این قشر در مقایسه با سایر کارمندان دولت از جمله دغدغههای مهم فرهنگیان باشد.
سال گذشته بود که معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد متوسط حقوق فرهنگیان یک میلیون و پانصد هزار تومان است که با اعتراض بسیاری روبرو شد و بخش قابل توجهی از معلمان اذعان می کردند دریافتی شان کمتر از یک میلیون تومان است و امسال هم كه از دو ماه قبل اعتراضات معلمها به بي توجهي در شهرهاي مختلف كشور به خوبي ديده شد.
"محمد. ه"، دبیر ۳۰ ساله حرفه و فن یکی از شهرستانهای تهران که بیش از هفت سال سابقه تدریس دارد درباره معلم شدنش و مشکلاتی که پس از آن داشته این گونه به ايسنا؛میگوید: من عشق و علاقهام معلمی بود و دبیری جزو اولین رشتههایی بود که در کنکور انتخاب کردم. معلم بودن حس خوبی دارد و زندگی کردن با این فرزندان معصوم بسیار شیرین است.
وی ادامه میدهد: اما باید واقعیات زندگی را هم دید. حقیقت این است که حقوق یک معلم کفاف تامین همه نیازهای یک خانواده را نمیکند. فرزندانم دارند بزرگ میشوند و هنوز خانهای برای خودمان نداریم و هر روز کرایه خانه بالاتر میرود و نمیتوانم حتی خانه بزرگتری اجاره کنم. دوسوم حقوقم صرف پرداخت قسطهای بانکی میشود و ناچارم برای گذران امور زندگی و تامین مایحتاج اساسی بعد از ظهرها پا به پای یکی از بستگان در فروشگاه لوازم خانگی بایستم و تا ۱۰ شب فروشندگی کنم.
این معلم از تفاوت دریافتیاش با سایر کارمندان دولت گلایه دارد و عنوان میکند: متاسفانه شخصی که در یک وزارتخانه دیگر کار میکند، تحصیلاتش با من که لیسانس دارم برابر و سابقه کاریاش حتی از من کمتر است؛ حقوق بهتری دریافت میکند. این ضعف اقتصادی باعث شده نگاه دلسوزانهای در جامعه نسبت به ما وجود داشته باشد و گاهی شأن و منزلت ما رعایت نشود.
محمد میافزاید: اطرافیانم میگویند معلمها وضعشان خوب است، درمانگاه دارند، خانه معلم دارند، فروشگاههای تعاونی دارند و... اما باید بیایید سری به این درمانگاهها بزنید. وضع ارائه خدمات خوب نیست، در این درمانگاهها دل نمیسوزانند و با بیمه طلایی هم که نمی شود کاری کرد، سقف تعهداتش پایین است. یک خدمت دندانپزشکی خوب نمی توانی دریافت کنی و ترس داری مبادا پزشک درمانگاه وقت کافی برایت نگذارد و حالت را بدتر کند.
وی تاکید میکند: البته من خوشحالم که شغل معلمی را برگزیدهام و مطابق فرمایش امام صادق (ع) با انتقال دانشم، زکات علمی را میدهم که آموختهام. روحم از اینکه دانش آموزانم را خوشحال میبینم آرامش پیدا میکند و با تعلق خاطری که به کلاس درس دارم تصور میکنم هیچ وقت این شغل را رها نکنم اما نمیتوانم مشکلات سیستم فعلی را نادیده بگیرم. از تبعیضها در رنجم و علی رغم همه بی توجهیها، نمی دانم با تصمیماتی که مسئولان میگیرند چه آیندهای در انتظارم خواهد بود.
شغل دوم و سوم داشتن اظهر من الشمس است
«ف.ش» معلم دبیرستانی در یکی از شهرستانهاي اطراف تهران بوده و با ۲۵ سال سابقه تدریس حالا بازنشسته شده است. او نداشتن صنفی که بتواند مطالبات و دغدغههای معلمان را همانند سایر اقشار پیگیری کند، را یکی از ضعفهای موجود میداند و میگوید: عدهاي انگار دوست ندارند معلمها جايگاهي داشته و پيشرفت كنند و گاهي از اتفاقهايي كه پشت سر هم رخ مي دهد نتيجه مي گيرم اين بيتوجهيها نمي تواند اتفاقي باشد اما باز هم به هواي بچهها اين كار را در مدارس غير انتفاعي دنبال
ميكنم. وی ادامه میدهد: با افتخار اعلام میکنند که فرهنگیان را اسکان دادند، آن هم در مدارس. یعنی هنوز پس از ۳۰ سال فرهنگیان نمیتوانند خانواده خود را به یک هتل معمولی ببرند؟ در این شرایط دیگر شغل دوم و سوم داشتن اظهر من الشمس است!
در ظاهر مشکل معیشتی ندارم
"ناصر.پ" دبیر علوم اجتماعی که ۱۹ سال سابقه تدریس دارد هم با اشاره به اینکه آخرین دریافتیاش در سال گذشته یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان بود، میگوید که "در ظاهر " مشکل معیشتی ندارم و زندگی را میچرخانم اما اگر در خانه بنشینم و منتظر حقوق آخرماهم باشم این مهم مقدور نمیشود. بنده کار بنایی بلدم و بعدازظهرها به سراغ کار بنایی میروم. یک همکارم کار تاسیساتی میکند، دیگری در آموزشگاه رانندگی تعلیم رانندگی میدهد و ..... واقعیت این است که با داشتن چهار فرزند، حقوق معلمی به هیچ کجا نمیرسد و همان دوهفته اول تمام میشود.
اين چند گفت و گو برشي بود از برخي مشكلات جامعه ميليوني معلمان و اميد است امسال تلنگري كه بايد بر پيكرده مسئولان خورده شود تا اين افراد زحمت كش كه سالهاي عمر خود را وقت پرورش وزير و وكيل و حتي رييس جمهور اين كشور كرده اند رها نشده و به آنها توجه ويژه اي شود.
مائده شيرپور