يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۲:۵۸
کد مطلب : 104053

چرا آمار طلاق بالا رفته است؟

چرا آمار طلاق بالا رفته است؟

افزایش آمار طلاق در ایران مسأله جدیدی نیست. بارها آماری از تعداد عجیب طلاق در سال و ماه و حتی ساعت منتشر شده است و نشان می‌دهد زندگی‌های مشترک در ایران دیگر چندان دوامی ندارند و کم کم باید ۵۰-۴۰ سال زندگی مشترکی که بین پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های مان می‌دیدیم به فراموشی بسپاریم. هر چند همچنان زوج‌های مسن‌تر سعی می‌کنند زندگی‌شان را ادامه دهند و جوان‌تر‌ها بیشتر سراغ طلاق می‌روند. تحمل جوان‌ها کم شده؟ توقع‌شان بالا رفته؟ دوست ندارند مشکلات‌شان را پنهان کنند یا به قول معروف با طلاق عاطفی زندگی کنند.

آمار طلاق
آخرین آماری که در سایت سازمان ثبت احوال منتشر شده نشان می‌دهد به ازای هر ۹/۳ ازدواج یک مورد طلاق در کشور رخ داده است. ‎بیشترین آمار طلاق هم در تهران بوده و کمترین در ایلام ثبت شده است. آمار سال ۹۵ نشان می‌دهد از ۱۳۶ هزار و ۶۵۱ مورد طلاق، ۱۵ هزار و ۱۷۱ مورد در یک سال اول زندگی رخ داده و ۱۴ هزار ۶۹۱ طلاق هم بین زوج‌هایی اتفاق افتاده که بین ۱ تا دو سال با هم زندگی کرده‌اند. ۴۰ درصد طلاق‌ها بین افراد زیر ۲۴ سال و ۷۰ درصد طلاق‌ها بین زیر ۲۷ ساله‌ها اتفاق افتاده است و این آمار مساله افزایش طلاق بین زوج‌های جوان و در ۵ سال اول زندگی را تایید می‌کند. کارشناسان می‌گویند که ناموفق بودن زوجین در برقراری ارتباط کلامی، معنوی، جنسی و اجتماعی عامل بیشتر طلاق‌هاست.

چرا طلاق می‌گیریم؟
شاید مشکلات اقتصادی یکی از مهم ترین عامل طلاق در بسیاری از خانواده‌های ایرانی باشد اما بین جوان ترها که روز به روز تعداد طلاق‌شان از ازدواج‌شان بیشتر می‌شود، عوامل کمی متفاوت است. یکی از دلایل طلاق این سنین بهم خوردن رویایی است که از ازدواج در سنین کودکی و نوجوانی ساخته‌اند. زندگی پس از ازدواج در ذهن بسیاری از جوان‌ها بدون غر، بدون گله و مشکل و به تمام معنا رویایی است. اما وقتی ازدواج می‌کنند و با واقعیت زندگی مواجه می‌شوند نمی‌توانند فاصله بین رویا و واقعیت را تحمل کنند و می‌گویند: اونی که می‌خواستم نیست! خیلی‌ها هم برخلاف آنچه که فکر می‌کنند آمادگی ازدواج ندارند. آنها نه خودشان را درست و کامل می‌شناسند و نه مهارت‌های زندگی را کسب کرده‌اند و برای همین با اولین مشکل در زندگی مشترک جا می‌زنند و تصمیم به طلاق می‌گیرند. کسی که خودش را نمی‌شناسد و تصویر درستی از خودش و خواسته‌هایش ندارد نمی‌تواند یک زندگی مشترک را با مقتضیات آن اداره کند. در واقع کسی که هنوز از خواسته‌هایش تصور درستی ندارد و حتی رفتار و خواسته‌هایش مدام تغییر می‌کنند از تصمیم‌هایش بلافاصله پشیمان می‌شود. حتی از تصمیم مهمی مثل ازدواج!
بی‌تجربه بودن در جوانی و سنین پایین باعث می‌شود افراد به مسائلی مثل نگرش‌های فرد مقابل و تفاوت‌های مذهبی، اخلاقی و خانوادگی بین خودشان بی‌توجه باشد و فکر کند اینها موضوعات مهمی نیستند و حتی اگر متفاوتند بعد از ازدواج طرف مقابل تغییر می‌کند یا درستش می‌کنند! اما بعد از ازدواج متوجه می‌شوند این تفاوت‌ها جدی است و کسی هم قرار نیست تغییر کند و همین مساله باعث به وجود آمدن اختلاف‌های جدی و در نهایت طلاق می‌شود. انگیزه ازدواج هم مسأله مهمی است اما بسیاری از جوان‌ها و زوج‌هایی که در سنین پایین ازدواج کرده‌اند نمی‌دانند انگیزه‌شان از این کار چیست یا انگیزه درستی ندارند.
مثلا فرد مجردی که به انگیزه خلاصی از مشکلات خانه پدری ازدواج می‌کند، بعد از ازدواج و مواجهه با اولین مشکل دوباره خودش را گرفتار جنجال‌های گذشته می‌بیند و می‌خواهد فرار کند. انگیزه‌هایی مثل ازدواج به خاطر نیاز جنسی، جبران ناکامی‌های عاطفی گذشته، خسته شدن از مجرد بودن، تسلیم شدن به فشارهای محیطی، تحت تاثیر علاقه یک طرفه فرد مقابل قرار گرفتن و ترس از افزایش سن و پیدا نکردن فردی دیگر هم دلایل خوبی برای ازدواج نیستند و می‌توانند به طلاق در سال اول منجر شوند. یاد نگرفتن و بلد نبودن مهارت‌های زندگی یکی از مهم ترین عوامل طلاق در زوج‌های جوان است. گفت و گو، گوش کردن، همدلی، صبر، گذشت، تاب آوری، مسئولیت‌پذیری و تعهد و مدیریت هیجان‌ها به خصوص خشم و البته مدیریت صحیح روابط جنسی از جمله مهارت‌هایی هستند که نیاموختن آن‌ها احتمال طلاق در سال اول را افزایش می‌دهد.

کلیدهای زندگی مشترک با دوام
اگر جوان هستیم و می‌خواهیم ازدواج کنیم یا فرزند جوانی داریم که در آستانه ازدواج است باید پیش از ازدواج به فکر بیفتیم تا از فروپاشیدن زندگی آینده جلوگیری کنیم. در کشور ما متاسفانه دوره‌های آموزشی پیش از ازدواج که توسط دستگاه‌های مختلف برگزار می‌شود الزام‌آور و تاثیرگذار نیست. برای همین نمی‌شود به امید این دوره‌ها بود. بهتر است قبل از خواستگاری فرزندتان را نزد مشاور ببرید تا متوجه شوید آمادگی ازدواج دارد و فردی که می‌خواهد با او ازدواج کند مناسب است یا نه. ضمن اینکه یاد بگیرد در زندگی و در برابر موقعیت‌های سخت و مختلف باید چه واکنشی نشان دهد. ‏اگر فرزندتان ازدواج کرده و مشکلی دارد سعی کنید با طرفداری و دمیدن در اختلاف مساله را بغرنج‌تر نکنید. شما نه تنها کمک نمی‌کنید که در واقع احتمال طلاق را بیشتر می‌کنید. دلسوزی واقعی این است که به او بگویید برای مشکلش از یک متخصص و مشاور استفاده کند. رفتن نزد مشاور و روانشناس عیب نیست بلکه نشانه بلوغ فکری فردی است که می‌داند بعضی مسائل را نمی‌داند و نمی‌تواند خودش حل کند. شما باید هم در انتخاب و پیش از ازدواج و هم در طول زندگی مشترک به طور هوشمندانه و صحیح همراه فرزندتان باشید. جوان‌ها هم باید به فکر داشتن زندگی مشترک خوب باشند به همین دلیل شاید بهتر باشد بیشتر از فکر و خیال هدیه بله بران و پاتختی و باغ عروسی فکر تلاش برای دوام زندگی مشترک خودتان یا فرزندتان باشید! 

نویسنده: راهی سهیل طاهری

https://siasatrooz.ir/vdcamyn6e49nww1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی