سه شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۲
کد مطلب : 102794
در حاشیه انتصابات ریاست کمیته ملی المپیک

تدبیر برای صندلی کمیته «میلی»

تدبیر برای صندلی کمیته «میلی»

روز گذشته چهل و پنجمین مجـــمع عمومی و انتخاباتی کمیته ملی المپیک در محل آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک برگزار شد و پس از انصراف محمود خسروی‌وفا از نامزدی ریاست کمیته، رضا صالحی‌امیری به عنوان تنها کاندیدا معرفی شد و با خود به رقابت پرداخت!
نتیجه هم مشخص بود که با اختلاف فاحش نسبت به خودش و بدون رای‌گیری کتبی توانست بر کرسی ریاست تکیه بزند.
در انتخابات! دیروز چون رقابت سنگینی برگزار شد، همه موافقان رئیس شدن صالحی‌امیری قیام کردند تا هم از خواب‌رفتگی پاهای‌شان جلوگیری شود و هم انتخاب رئیس جدیدِ از پیش منتصب شده را به این شکل تبریک بگویند. (البته جز آن انتصاب، ما بقی شوخی بود و داستان این‌طور رقم خورد که کیومرث هاشمی اعلام کرد با توجه به اینکه صالحی‌امیری تنها نامزد این پست است، هرکسی موافق رئیس شدن وی است، قیام کند و اعضای مجمع نیز این کار را انجام دادند، بدین ترتیب صالحی‌امیری بدون رای‌گیری به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک انتخاب شد)
حالا کاری به شیوه برگزاری و اینکه بعضی از افراد شاید از روی تعارف یا مصلحت‌اندیشی قیام کردند نداریم.
اما موضوع مورد سوال ما این است که اصولا آیا قرار است هر دولتی هر فردی را که دوست داشت به این سمت منصوب کند؟ چرا یکبار برای همیشه این واژه مضحک «انتخابات کمیته ملی المپیک» را تغییر نمی‌دهیم تا خیال همه راحت شود. مثلا مراسم «انتصاب رئیس کمیته میلی المپیک و انتخابات سایر گزینه‌های کمیته ملی المپیک» را برنمی‌گزینیم؟ اینطوری هم آقایان ژنرال‌های به‌دنبال پست‌های متنوع و جدید به زحمت نمی‌افتند و هم تعرفه‌های به‌دردنخور چاپ نمی‌شود!
چرا دولت‌ها برای آنکه دست در جیب مبارک کنند و سهم ورزش را با کلی منت بپردازند، حتما شرط و شروط‌شان را هم به صورت غیررسمی اعلام می‌کنند و توقع دارند سوگلی‌های‌شان روی صندلی نرم ریاست بنشینند؟
راستی سابقه و تحصیلات جناب رئیس از پیش تعیین‌شده را با اجازه بزرگ‌ترها و ژنرال‌های راستگو بررسی می‌کنیم.
آقای صالحی‌امیری در کارنامه خود «معاون فرهنگی ستاد روحانی در انتخابات یازدهم»، «سرپرست وزارت ورزش و جوانان دولت یازدهم» (به مدت ۳ ماه)، «ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی»، «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم»، «رئیس هیأت مدیره سازمان ورزش شهرداری تهران»، «رئیس هیأت مدیره سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران»، «رئیس کمیته توسعه اجتماعی و فرهنگی ستاد بازآفرینی شهری پایدار کلانشهر تهران»، «قائم‌مقام شهردار و معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران» را دارد و جالب آنکه تنها ۳ ماه در حوزه ورزش به عنوان سرپرست فعالیت کرده است و با همان سه ماه هم کارشناس خبره شد و هم رئیس کمیته میلی المپیک! راستی سابقه وزارت اطلاعات ایشان از قلم افتاده بود که اصلاح می‌کنیم.
مروری بر تحصیلات وی نیز میزان ارتباط صالحی‌امیری با ورزش را نشان می‌دهد.
رئیس جدید کمیته ملی المپیک کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز اخذ کرده و پس از آن کارشناسی ارشد علوم سیاسی را در دانشگاه تهران با پایان‌نامه «کالبدشکافی فرقه‌گرایی در ساختار سیاسی پاکستان» به اتمام رساند.
اما در دوره دکتری از علوم سیاسی جدا شده و در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات رشته مدیریت دولتی را با پایان‌نامه «مدیریت تنوع قومی در ایران و جهان» گذراند.
با همه این موارد و سوابق هرچه در سوابق مدیریتی و اجرایی ایشان جست‌وجو کردیم یا کتاب‌های نوشته شده ایشان را ورانداز کردیم نفهمیدیم واقعا در کمیته ملی المپیک چه خبر است که بصورت یکباره ایشان به عنوان کارشناس خبره کمیته ملی المپیک وارد گود می‌شوند و به صورت کاملا اتفاقی آرا را هم به خود اختصاص می‌دهند و فاتحانه جلسه را ترک می‌کنند؟
همچنین ذکر این نکته هم جالب توجه است که ایشان هم بازنشسته هستند و هم اینکه اکنون در شهرداری تهران مشغول به کار می‌باشند و اینها خود نمونه دیگری از بی‌در و پیکری و عدم وجود ضمانت اجرایی سفت و سخت قوانین کاری کشورمان برای عزیز‌کرده‌های دولت‌هاست.
تا زمانی که دولت‌ها به همین راحتی پای خود را در کفش هر جایگاه و منصب بی‌ربطی نظیر ورزش و کمیته ملی المپیک می‌کنند و بدتر از آن صدای کسی هم درنمی‌آید، نباید انتظار داشت که اوضاع گل و بلبلی مدیریت اجرایی کشور از این که هست بهتر شود و یا بتوانیم در ساختار ورزش انقلابی ایجاد کنیم.

نویسنده: محسن رجبی

https://siasatrooz.ir/vdcaoun6y49nw01.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی