ارتش در تمامي كشورها تعريفي از نظاميگري و دفاع از مرزها و حاكميت كشورها را با خود همراه دارد. اما در ايران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي سال ۱۳۵۷ واژهها و مفاهيم تكامل معني يافتند و اين فرصت پيش آمد كه هر فردي چه به شخصي و چه به لحاظ سازماني برايش اين ظرفيت پيش آيد كه رو به تعالي و رشد انساني حركت كند. درست اتفاقي كه براي ارتش در سالهاي حماسه انقلاب پيش آمد تا ارتشي كه خود را مقيد به رژيم و حفظ حدود و ثغور ايران ميدانست اين فرصت را بيابد تا سرباز وطني شود كه ولايت در آن رهبري ميكند و مرزهاي اين كشور مرزهاي امالقرايي باشد كه حفاظت از آن مدال افتخاري است آويخته بر سينه دلاوران ارتشي.
ارتش از آغاز انقلاب مسير حركت به دستيابي به كمال افتخار را پيش گرفت. اما اين طي مسير سختيهايي را با خود همراه داشت. يكي از اين سختيها حقد و كينه بدخواهاني بود كه ارتش را ولايي نميخواستند و در تلاش بودند تا به لطايفالحيلي به بهانههايي واهي ارتش مكتبي و انقلابي را رو در روي مردم نشان دهند و مكارانه خود را دلسوز انقلاب نشان دهند. اما حضرت روحالله كه با دم مسيحايي خويش مردم ايران را پيروز انقلاب نموده بود، با عنايت الهي مكر مكاران را به خويش برگرداند. روز ۲۹ فروردین به نام روز ارتش نامگذاري شد و امام از سربازان خويش كه صبح را مژده دادهبودهاند در تاريكي دوران ستمشاهي خواستند كه در شهرستان های بزرگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداكاری در راه استقلال و حفظ مرزهای كشور اعلام نمایند. امام ۲- ملت ایران را موظف به آن دانستند كه از ارتش اسلامی استقبال كنند و احترام برادرانه از آنان بنمایند. امام شان ارتش را آن ميزان دانستند كه فرمودند: اكنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامی است.
اين تمهيد حضرت امام(ره) خواب بدكيشان را آشفته نمود و دوستي ملت با ارتش را بيش از پيش نمود. از همين زمان بود كه دلاوران ارتشي بيش از پيش از خدمت به ايران اسلامي سر از پا نشناختند و هر يك به فراخور خويش حماسهاي آفريدند كه براي تمام تاريخ حماسه و ايثار ايران اسلامي مانا خواهد بود.
ارتش مسير خدمت خود را ادامه داد و يكي از بزرگترين خدمات خويش را در سالهاي آغازين دفاع مقدس به عرصه رساند كه عراق بعثي به رهبري صدام تكريتي عزم فتح تهران را به سر بيعقل خويش آورد.
شرايطي بود كه دولت هنوز به خوبي نتوانسته بود نظام امور را در اختيار بگيرد و حمله رسمي عراق به شهرهاي ايران اسلامي در آخرين روز شهريور ۱۳۵۹ بار ديگر براي ارتش مكتبي اين ظرفيت را ايجاد نمود كه برگهاي فراواني از حماسه و ايثار را در تاريخ ايران اسلامي قلمي نمايند.
براي درك نقش سهم ارتش در شكست رژيم بعث يكي از بهترين روشها حضور در مناطق عملياتي است كه به تدبير نيروي زميني و در قالب اردوهاي راهيان نور اين موضوع امكانپذير ميشود و چه سرزميني بهتر از آنكه بر گرماي خوزستان پا نهاد و همراه شد با امير مهرابيان معاونت عمليات نيروي زمين و هيات رسانهاي همراه.
منطقه كرخه داراي جايگاهي معتبر در تاريخ دفاع مقدس است. دشمن بعثي كه به خيال جداسازي سرزمين زرخيز خوزستان از ايران وقيحانه نعره ميزد در غرب پل نادری و رودخانه کرخه و سه راه قهوه خانه آنچنان ضربدستي از دلاورمردان ارتشي ديد كه تا مدتها از اين شكست خفتزده و سر در گم بود.
گام كه به اين مناطقي مياندازي كه با خود هزاران هزار خاطره گفته و ناگفته از حماسه و ايثار دارد، امير سيدعلي مهرابي معاون عمليات نيروي زميني ارتش كه خود در دوران دفاعمقدس فرمانده واحدهاي زرهي تانك بوده و سوختن همرزمانش ميان تلي از آهن و فولاد تانكهاي چيفتن را به چشم ديده، روايتگري عزيز است كه بايد ديدههاي او را به گوش جان شنيد و بر سر نهاد.
پل نادري در غرب كرخه است. دشمن حداكثر تلاش خود را براي نفوذ به ايران نمود اما در غرب همين پل كه از آن با عنوان جسر نادري نيز نام برده شده است، زمين گير شد. حضورمان در جسر نادري و مروري بر شجاعت دلاوراني كه دشمن را زمينگير كردند و خود آسماني شدند بر نشاطمان ميافزايد. پل نادري از جانب شرق به شهرهاي شوش، دزفول و انديمشك منتهي ميشود.
بين جسر قديم نادري و پل جديد ايستادهايم و امير مهرابي منطقه را تشريح ميكند. او ميگويد: اينجا شمال استان خوزستان و منطقه دزفول است كه به بالارود و سر پل كرخه هم معروف است. پل اصلي كرخه به جسر نادري شهرت دارد. پل قديمي آن در دوران دفاعمقدس توسط رزمندگان ايراني منهدم شد تا دشمن نتواند به ساحل شرقي و در نهايت شهرهاي دزفول و انديمشك دسترسي داشته باشد. وقتي جنگ آغاز شد لشكرهاي ۱۰، ۹ و يك دشمن از اين محور و همچنين فكه وارد عمل شدند تا با فتح ارتفاعات مشرف به دزفول، گلوگاه خوزستان را ببندند و اين استان را از مركز جدا كنند. اما مقابل واحدهاي دشمن گردانهاي تيپ ۲ دزفول از لشكر ۹۲ زرهي اهواز صفآرايي كردند. يگانهاي اين تيپ از سال ۵۸ در مرز حضور داشتند و گردانهايي چون ۲۰۷، ۲۵۶ و. . . در پاسگاههاي چم سري، ربوط، شرهاني و... قدم به قدم با دشمن جنگيدند و مانع از دسترسي آسان آنها به گلوگاه خوزستان شدند.
در ادامه به امامزاده عباس(ع) در دشتي ميرسيم كه دشت عباس است. عمليات فتحالمبين در شمال خوزستان و در همين دشت عباس واقع شده است. عملياتي كه در نوروز ۱۳۶۱ عيدي جانانهاي براي مردم ايران شد و برخي از نتايج آن بازپسگیری ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران از نیروهای عراقی-آزادسازی جاده استراتژیک دزفول تا دهلران-تصرف چاههای نفت ابوقریب در ارتفاعات تینه-اسارت ۱۵۰۰۰ سرباز عراقی توسط نیروهای ایرانی است.
به روستاي عينخوش كه ميرسيم امير مهرابي از عمليات فتحالمبين ميگويد. از تجهيز رژيم عراق به تانكهاي T۷۲ميگويد، تانكهايي كه در زمان خود به عنوان پيشرفتهترين خودروهاي زرهي جهان مطرح بودند. و سختي نبرد تانك چيفتنهاي ما با t۷۲ دشمن كه مرحمتي روسيه بوده است به صدام تكريتي. امير مهرابي ميگويد: در فتحالمبين ما تحتنظر قرارگاه قدس بوديم. با فشاري كه قرارگاههاي نصر و فتح به دشمن آورده بودند آنها براي فرار و برگشت به خاكشان به دشت عباس هجوم آوردند. يادم است امامزاده آن وقت گنبد سبزي داشت كه بخشي از آن فرو ريخته بود. ما وقتي به ۵۰۰ متري اين مكان رسيديم آن طرف جاده يك ستون از دشمن را ديديم كه بخشي از آنها به طرف ما ميآمدند. جلوتر از همه آنها يك خودروي عراقي آمد كه فكر ميكردم از نيروهاي خودي است احتمالاً او هم همين فكر را كرده بود! اما تا متوجه شد و خواست دور بزند به توپچي تانكم گفتم آن را بزند كه با اولين شليك منهدم شد، حدوداً ۳۰ الي ۴۰ نفر از نيروهاي دشمن كشته شدند. اما در همين حين هواپيماهاي عراقي وارد شدند و همزمان جنگ تانكها آغاز شد.
امير مهرابي ادامه ميدهد: اولين باري بود كه T۷۲ وارد صحنه نبرد ميشد. من حين نبرد فهميدم كه اينها تانكهاي T۵۵ و T۶۲ قبلي دشمن نيستند. چون T۷۲ با ليزر كار ميكرد و به نظرم در قالب تيپ ۱۰ به فرماندهي ماهر عبدالرشيد وارد صحنه نبرد شده بود. خدا رحمت كند شهيد آزادي فرمانده گروهان ۲۵۶ را، ايشان در اين نبرد در جناح چپ من بود كه يكي از ميگهاي دشمن تانكش را منهدم كرد و همان جا به شهادت رسيد. درگيري آغاز شد و ليزرهاي T۷۲ به سرعت مسافتيابي ميكردند. گروهان تحت فرماندهي من ۱۳ يا ۱۴ چيفتن داشت. در جنگ تانكها، شهيد خوشرو، شهيد هراتي، شهيد بيگلو و... را از دست داديم. او از فرمانده گردان امير لهراسبي نيز ياد ميكند كه قهرمانانه در اوج آتش جنگ، ايستادگي ميكرده است. امير مهرابي ميگويد: به او گفتم فشار دشمن خيلي زياد است اما امير لهراسبي كلت كمرياش را بيرون آورد و گفت بايد غيرت داشته باشيم و من با همين سلاح كمري به جنگ دشمن ميروم. صحنه واقعاً عجيبي بود. به هرحال ما با اصرار توانستيم جلوي لهراسبي را بگيريم.
اگر چه حوالي امامزاده عباس(ع) آن روز شاهد شهادت تعدادي از رزمندگان ايراني بود، اما عمليات فتحالمبين با پيروزي قاطع نيروهاي ايراني به پايان رسيد. در ادامه سفر به مناطق عملياتي جنوب غرب كشور به طرف «دزفول» ميرويم كه مقر تيپ ۲۹۲ زرهي دزفول نيز هست.
اما كوتكاپن كه مشتمل بر تپههايي نه چندان مرتفع است از ميراث باستاني ايران است با خود حماسههايي فراوان از ايثار و شهادت را دارد. كوت كاپن و حماسههاي انجام شده در آن از جمله ناگفتههاي جنگ است. وقتي حماسه دلاورمردان ارتشي در اين منطقه را ميشنوم حسرت ميخورم كه چرا اين حماسه با ظرفيتي فراوان براي تبديل به فيلمي اثرگذار و مخاطب پسند تا كنون به فيلمهاي دفاع مقدسي راه نيافته است.
امير مهرابي در شرح منطقه كوتكاپن و كانال هندلي ميگويد: اين منطقه در گذشتههاي دور حصاري براي شوش بوده است. در جنگ تحميلي و طي عمليات فتحالمبين نيز كوتكاپن شاهد صفآرايي يك تيپ از لشكر ۲۱ حمزه با فرماندهي امير حسني سعدي بود. روي همين خاكريزهايي كه اكنون مشاهد ميكنيم نيروهاي عراقي با فاصله ۳۰ متري رزمندگان مستقر بودند.
نقطهاي كه امير مهرابي به آن اشاره ميكند متشكل از چندين تپه گره خورده به هم است. از بلندي يكي كه سرازير ميشوي، به دامنه ديگري ميافتي و همين طور تا به سطح نسبتاً مسطحي ميرسي كه اكنون زمينهاي كشاورزي رويش قرار دارد، اما روزگاري نه چندان دور سراسر اين محيط را ميادين مين دشمن فراگرفته بود. زميني كه كشندهترين سلاحهاي مخفي را در خود نهان داشته بود تا جلوي حركت رزمندگان به مواضع دشمن را بگيرد. اما كانال هندلي كه ابتكاري از هنر سنتي قناتكني ايرانيان را در خود داشت همه معادلات بعثيها را برهم ريخت.
امير مهرابي در شرح اين كانال ميگويد: براي حفر كانال هندلي استاد يزدي به اين مكان آورده شد تا طي سه ماه، يك كانال با عرض تقريبي دو متر و به عمق سه متر و طول ۴۴۵ متر زير ميدان مين دشمن حفر شود. براي تنفس رزمندگان نيز تهويهاي نامحسوس كار گذاشته شده بود. به اين ترتيب در شب عمليات وقتي كه دشمن انتظار داشت تا قواي ايراني پشت ميدان مين درجا بزند، رزمندگان با عبور از اين كانال زيرزميني خود را به آن سوي مواضع دشمن رسانده و ضربه مهلكي بر او وارد ميكنند. هرچند طراح اين كانال يعني استاد غلامحسين يزدي بعدها به شهادت رسيد، اما آثار و خاطره كانال هندلي او براي هميشه ماندگار ماند.
در ادامه سفر به مناطق عملياتي بر منطقهاي ديگر از عمليات فتحالمبين ميرسيم. حضور بر فراز سايتهاي ۴ و ۵ موشكي غرور آفرين است. اين بلنديها نه به شكل طبيعي بلكه به دست انسان احداث شدهاند؛ با ماسه و سنگ و كلوخ و بتن كه محل استقرار موشكهاي هاگ ضد هوايي را ترتيب ميدادند. اين دو سايت در زمان قبل از انقلاب مهيا شدند تا شهرهايي چون شوش و دزفول و سوسنگرد را از هجوم هوايي دشمن پاس بدارند. اما با اشغال آنها در روزهاي اول شروع جنگ تحميلي، خود اين سايتها بلاي جان اين شهرها شدند و دشمن با استقرار سلاحهاي دورزن چون توپخانه در سايتها، شهرهاي اطراف را مورد هجوم قرار ميداد.
حضور در «فكه» دلهايمان را با شهيد آويني همراه ميكند؛ شهيدي كه فتح را روايت كرد تا سالهاي سال روايت فتح از جمله پربينندهترين برنامههاي تلويزيوني باشد كه به بلاتكليفي مديريت فرهنگي دست به گريبان است. اما اين مناطق امكان بازديد از مقر گردان تكاور۷۹۹ از تيپ ۴۵ تكاور را برايمان ايجاد ميكند. در مقر گردان ۷۹۹ مشكل بيبرقي و امكانات كم، سربازان و افسران اين واحد را آزار ميدهد. اما اين دلاوران مرزدار با سختيها پنجه نرم ميكنند و با صلابت از مرزهاي ايران عزيز حفاظت ميكنند. نمايشهاي كمين در برابر متجاوزان آمريكايي از جمله برنامههايي است كه تكاوران ارتش دلاورانه اجرا ميكنند و آمادگي رزمي سربازان تكاور روحيهبخش است. از فكه به دهلاويه ميرويم. حماسهسازي چمران و يارانش هنوز هم حس قهرمانانه را در دلهايمان بيدار ميكند. به تنگه چزابه نيز ميرويم. منطقهاي كه طي عمليات طريقالقدس شاهد سختترين درگيريها ميان نيروهاي ايراني و بعثيها بوده است. به گفته امير مهرابي پس از آنكه دشمن در حين اين عمليات، بستان را از دست داد، از تنگه چزابه فشار زيادي وارد كرد تا دوباره شهر و منطقه پيرامونياش را پس بگيرد، اما مقاومت رزمندگان او را نااميد ساخت. بنابر اين از پل سابله شانس خود را دوباره امتحان كرد. مكاني كه پس از بازديد از چزابه به سمت آن ميرويم.
ديدار از پل رودخانه سابله را هم در برنامه داريم. امير سيدعلي مهرابي خاطرهگويياش شكوفا ميشود و با احساساتي پاك خاطرات خود از اين منطقه را كه در عمليات طريقالقدس نقشي مهم داشته است بيان ميكند. ميگويد: در اين عمليات هجوم رزمندگان ايراني از دشت آزادگان آغاز شد و تا هورالهويزه تداوم يافت. به اين ترتيب ارتباط نيروهاي دشمن در جبهه شمالي و جنوبي قطع شد. اما دشمن به اين راحتي شكست را قبول نكرد و همان طور كه در چزابه توضيح دادم، چيزي در حدود ۱۰ پاتك را انجام داد كه همگي شكست خوردند.
سفر همچنان ادامه دارد و ناگفتهها و ناشنفتههاي فراواني از ۸ سال حماسه قهرمانانه دفاع ايران در برابر دشمني عراق و همراهي غرب وجود دارد اما زمان تنگ است و قلم ناتوان از بيان واقعيت و حقيقت كامل اين حماسهها.