اصلاحطلبان روز گذشته مراسمي را در گراميداشت دوم خرداد برگزار كردند. بماند كه در اين مراسم كه در دانشگاه تهران برگزار شد چه حاشيههايي داشت و چه فيلمهايي از سران فتنه پخش شد و چه شعارهايي كه داده نشد. ميگذريم و به نقد بخشهايي از سخنان يكي از مدعوين ميپردازيم.
ابتدا سوابق سياسي اصلاحطلبان را به طور اجمالي مطرح ميكنيم. آنها در انتخابات سال ۷۶ پيروز شدند و پيروزي آنها حزب دولت ساخته ديگري را رقم زد به نام جبهه مشاركت.
پس از تشكيل دولت اصلاحات اقدامات اصلاحطلبان در بعد سياسي هزينههاي زيادي را به كشور تحميل كرد. مجلس ششم كارنامه درخشاني از خود به جا گذاشت! چندين وزير دولت اصلاحات از جمله وزير ارشاد كه اكنون فراري و خارجنشين شده است، وزير كشور و... اقدامات ضد نظام انجام دادند. اتفاقات فتنه ۷۸ در زمان دولت اصلاحات و وزارت كشور اين دولت افتاد. روزنامههاي زنجيرهاي و وابسته در زمان اصلاحات شكل گرفت. اقدامات براندازانه اصلاحطلبان بر كسي پوشيده نيست.
داعيه آنها قدرتطلبي مطلق است. اين طيف سياسي چه هنگامي كه در رأس قوه مجريه بودند و چه پس از آن، سوداي قدرت را در سر ميپروراندند. قدرتي كه براي آنها مطلق باشد.
به همين خاطر فلسفه وجودي ولايت فقيه را كه حضرت امام(ره) احياگر آن بودند، همواره مورد انتقاد قرار ميدادند و ميدهند.
آنها قدرت و مسئوليت را در كنار هم و براي خود ميخواهند. غافل از اينكه، غافل كه نه آگاه از اين كه تمركز قدرت در يكجا آن هم به شكلي كه اصلاحطلبان خواهان آن هستند، فساد ايجاد ميكند، ديكتاتوري به وجود ميآورد، آنها با ساختار حاكميتي جمهوري اسلامي ايران همواره مشكل اساسي داشتند.
در حالي كه همه نهادهاي جمهوري اسلامي ايران و قواي سهگانه براساس راهبرد مردمسالاري ديني برگزيده ميشوند و هر كدام از آنها هم براساس قانون اساسي و شرع اسلام وظيفه و مسئوليت دارند.
اين شيوه براساس قانون است و در واقع قانوني حاكميت دارد كه مردم به آن رأي دادهاند.
اما اصلاحطلبان پس از فتنه ۷۸ كه بيتوجهي به قانون از سوي آنها را ثابت كرد، از اقدامات خود عليه جمهوري اسلامي ايران دست برنداشتند و حاصل برنامهريزيهاي آنها به انتخابات رياست جمهوري ۸۸ كشيده شد و آن فتنه بزرگ از سوي اصلاحطلبان شكل گرفت و آفريده شد. رفتار آنها در آن زمان عين بيقانوني بود. اما آنها هيچگاه مسئوليت آن را نپذيرفتند كه تبعات فتنه اصلاحطلبان در سال ۸۸ بسيار سنگينتر و سهمگينتر از هر توطئه، دسيسه، خرابكاري و بيمسئوليتي و بيقانوني بود.
اما واقعيت امر چنين است. اقدامات آنها در انتخابات رياست جمهوري ۸۸ فشارهاي سياسي و اقتصادي دشمنان خارجي عليه ايران را افزايش داد و به شديدترين حد خود رسيد كه هنوز هم ادامه دارد. چراكه دشمنان خارجي پس از فتنه ۷۸ روزنه ديگري را براي دخالت در امور داخلي ايران اسلامي و سرنگوني حاكميت اسلامي در ايران به واسطه فتنهگران اصلاحطلب پيدا كرده بودند.
آنها اكنون براي بازآفريني خود خيز برداشتهاند براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي كه اسفندماه امسال برگزار خواهد شد. پيشينه سياه و ناخوشايند آنها در صورت پيروزي در اين انتخابات كه سرمايهگذاري كلاني هم براي آن كردهاند، نويد فضاي تلخ و گزنده سياسي براي كشور را ميدهد كه هر روز بايد شاهد درگيريهاي سياسي از سوي آنها باشيم.
چگونه ميتوان اصلاحطلبان را مهمترين نيروي سياسي كشور، هم براي حال و هم براي آينده خواند؟! در حالي كه در كارنامه اين طيف سياسي نمرهاي ديده نميشود كه قبول شده باشد.
قدرتطلبي مطلق و قدرت دوستي از ويژگيهاي اصلاحطلبان است. اگر اصلاحطلبان اعتقاد دارند كه وجود رئيسجمهوري مانند احمدينژاد يك زلزله ۹ ريشتري بود، بازگشت دوباره اصلاحطلبان سونامي بزرگ و ويرانگري خواهد بود.البته مردم آگاه هستند و اين بار فريب آنها را نخواهند خورد.
سياوش كاوياني