بازار نفت در روزهای اخیر با التهابهای بسیاری همراه شده به گونهای که به گفته بسیاری از ناظران اقتصادی این وضعیت میتواند زمینهساز نفت بالای ۷۰ دلار برای مدتی طولانی باشد. ماجرا از آنجا آغاز شد که آمریکا اعلام کرد معافیت تحریم خریداران نفت از ایران را که شامل ۸ کشور اصلی مصرف کننده نفت میشود را تمدید نخواهد کرد. این اقدام آمریکا با واکنشها و مخالفتهای گسترده جهانی درحالی مواجه شد و حتی پوتین درباره سرنوشت بازار نفت بدون ایران هشدار داد که برخی از کشورهای منطقه ادعای همراهی با آمریکا و حتی تامین کسری نفت ایران را مطرح کردند. امارات و عربستان با ادعای داشتن ظرفیت عظیم تولید نفت به استقبال اقدام ضدایرانی آمریکا رفتند و حتی تلاشهای دیپلماتیک نیز برای تحقق آن صورت داده اند که نمود آن را در قبال هند و کشورهای شرق آسیا میتوان مشاهده کرد. این اقدام امارات و عربستان که برآمده از خوش خیالی حاکمان جوان آنها یعنی بنسلمان و بنزائد (ولیعدهای عربستان و امارات) برای جلب رضایت آمریکا جهت رسیدن به پادشاهی است در حالی صورت میگیرد که در باب آن چند نکته مهم قابل توجه است.
نخست آنکه جهانیان اذعان دارند که ایران به عنوان یکی از ۱۰ کشور اصلی تولیدکننده نفت قابل حذف شدن از ساختار انرژی جهان نیست و هیچ کشوری توان جبران کسری نفت آنها را بازار جهانی ندارد عربستان و امارات هر چند که دارای منابع نفت قابل توجه هستند اما در عمل برای بلندمدت توان تولید نفت در حجمی بیشتر از میزان کنونی را ندارند آنها همچنین از قیمت نفت کنونی رضایت ندارند و خواستار بر افزایش آن هستند در حالی که مصرف کنندگان نفت وضع موجود را مطلوب دانسته اند. هزینههای امارات و عربستان در داخل و نیز جنگ یمن و حمایت از تروریسم چنان بالاست که نمیتوانند با قیمت کنونی نفت ادامه فعالیت دهند و لذا در بلندمدت توان همراهی با طرح آمریکا را ندارند.
نکته مهم آنکه ونزوئلا نیز از سوی آمریکا تحریم نفتی است و این امر بر التهاب نفت جهانی میافزاید وضعیتی که مصرفکنندگان نفت آن را برنمیتابند و در مقابل آن قرار خواهد گرفت به ویژه اینکه امارات و عربستان توان جبران همزمان کسری نفت ایران و ونزوئلا را ندارند.
نکته دیگر تفاوت نفت ایران و عربستان است به گونهای که بسیاری تاکید دارند عربستان و امارات در صورت توان تولید نفت نمیتوانند مشابه کیفیت نفت ایران را تولید کنند در حالی که پالایشگاهها و مراکز صنعتی بسیاری از کشورها صرفا براساس کیفیت نفت ایران فعالیت میکنند و آنها توان جایگزین سازی به جای آن را ندارند.
دوم آنکه واقعیت دیگری که در بازار نفت باید مورد توجه باشد واقعیت جغرافیایی است انتقال انرژی جهان است. امارات و عربستان دو محور برای صادرات نفت دارند. یا باید از حوزه خلیجفارس صورت گیرد و یا از طریق دریای سرخ. براساس آمارها عربستان توانسته بخشی از نفت خود را از دریای سرخ صادر نماید و امارات نیز در حدود یک میلیون بشکه نفت را از طریق خط لوله منتقل میکند.
این اقدامات در حالی صورت میگیرد که در حوزه دریای سرخ اکنون بحرانهای بسیاری در این منطقه وجود دارد که تحولات یمن و بحرانهای امنیتی در حوزه دریای سرخ عملا صادرات گسترده نفت از این منطقه را در ابهام قرار میدهد. درحوزه خلیجفارس نیز این اصل اساسی وجود دارد که یا همه نفت صادر میکنند تا هیچ کشوری.
به هرحال اقدام آمریکا علیه ایران یعنی تروریسم اقتصادی و نوعی اعلان جنگ اقتصادی و لذا بر طبق قوانین و عرف جهانی هر کشوری که با آمریکا همراهی کند هم در ردیف این کشور قرار میگیرد و ایران حق پاسخ گویی به آن را دارد. جمهوری اسلامی همواره برای امنیت ترانزیت از هرمز تلاش کرده و حفظ منافع کشورهای منطقه و سایر کشورها را در کنار منافع خود مهم دانسته است اما این روند تا زمانی است که اعلان جنگ علیه منافع ایران صورت نگرفته باشد.
در این شرایط امارات و عربستان نباید امید داشته باشند که هم همراهی آمریکا را انجام دهند و هم همچون گذشته به تحقق منافع از تنگه هرمز برخوردار شوند. حداقل واکنش حقه ایران در قبال همراهی آنها با آمریکا اقدام در تنگه هرمز است که براساس قوانین بین المللی نیز حق اجرای چنین اقدامی برایش محفوظ است.
سوم آنکه امارات و عربستان در حالی به منابع انرژی خود تاکید و ادعای توان بالا برای تامین نیازهای جهانی را دارند که نوع نگاه جهانیان به این کشورها کاملا متفاوت است. در کنار آگاهی جهانی از ناتوانی فنی این کشورها، چند نکته مهم دیگر در کارنامه آنها برای جهانیان حائز اهمیت است.
امارات و عربستان در حوزه حقوق بشر از بدترین کشورها هستند چنانکه نهادهای حقوق بشر از وجود ۳۰ هزار زندانی سیاسی در زندانهای سعودی در بدترین شرایط خبر میدهند و پرونده جنایات امارات در داخل و در یمن نیز همچنان مفتوح است. بسیاری از کشورها حاضر نخواهند بود که توسعه روابط با کشورهایی مانند امارات و عربستان را بدهند که نزد افکار عمومی جهان به عنوان ناقضان گسترده حقوق بشر شناخته میشوند.
نکته دیگر ماهیت تروریستی این کشورهاست. جهانیان اذعان دارند که امارات و عربستان با نسخه آمریکا، محور تروریسم پروری در منطقه هستند که نمود آن را در عراق و سوریه و حتی در اروپا و آمریکا میتوان مشاهده کرد. تروریسمپروری این کشورها دوری بسیاری از کشورها از روابط با آمریکا به همراه داشته و پذیرنده روابط با کشورهایی که تهدید امنیت جهان هستند نخواهند بود. نمود این تروریسم دولتی امارات و عربستان در یمن است که میلیونها انسان بیگناه را به کام مرگ بردهاند.
نکته بسیار مهم آنکه امارات و عربستان در جمع مهرههای آمریکا هستند که عملا استقلال رفتار ندارند. کشورهایی که امروز با آمریکا علیه ایران اقدام میکنند قطعا فردا روزی اگر آمریکا به دنبال تحریم یکی از خریداران نفت از این کشورها باشد، با آن همراهی میکنند. بر این اساس امارات و عربستان هرگز نمیتوانند شرکای نفتی قابل اعتمادی باشند حال آنکه مصرف کنندگان بزرگ نفت نظیر چین، هند، ژاپن، کره و... به دنبال منابعی قابل اعتماد هستند که هم استقلال سیاسی داشته باشد و هم امنیت پایدار برای آنها وجود داشته باشد.
جمهوری اسلامیایران به عنوان محور ثبات و استقلال در منطقه از این مولفهها برخوردار است و این شاخصه وجه تمایز آن با کشورهایی همچون امارات و عربستان است. مسلما هیچ کشوری حاضر نیست برای بلندمدت تامین نیازهای انرژی خود را به کشورهایی واگذار کند که مطیع آمریکا هستند آن هم آمریکایی که به هیچ کدام از تعهدات بینالمللی وحتی دوجانبه و چندجانبه خود پایبند نبوده و نشان داده است که هرگز قابل اعتماد نخواهد بود.
با توجه به آنچه ذکر شد به صراحت میتوان گفت که ادعاهای امارات و عربستان صرفا ادعاهایی پوشالی و غیرعملی است که صرفا برای رضایت آمریکا و ایجاد جو روانی در داخل ایران و البته کاسبکاری از افزایش بهای نفت صورت گرفته و هیچ پشتوانهای برای آن وجود ندارد. آنها مدعیان توخالی هستند که صرفا فریادهای بلند دارند در حالی که در عمل توان اجرای هیچ کدام از وعدههای خود را ندارند و جهان نیز اعتمادی به آنها ندارد و پذیرنده ریختن تخم مرغهای خود در سبد ادعاهایی آنها نخواهد بود و همچنان ایران را قابل اعتمادترین و مناسبترین منبع تامین انرژی خود میداند.
نویسنده: قاسم غفوری