شاید بتوان نقد منصفانه را نوعی نصیحت عامرانه تلقی کرد که منتقد دلسوزانه سعی دارد راهکارهای منطقی را ارائه داده و عاجزانه بخواهد درباره آنها تفکر باشد و عجولانه قضاوت نشود که ناقد غرضورزی میکند و نیت شوم دارد.
مدیران اگر عاقلانه و منصفانه انتخاب و منصوب شده باشند به راحتی میتوانند فرق میان نقد مغرضانه و منصفانه را تشخیص داده بدون اینکه اجازه دهند بعضی اطرافیان در قالب مشاور و حتی متصدی روابط عمومی آنها را تحریک به مقابله به مثل نموده و بجای آب، بنزین روی این آتش زیر خاکستر بریزند.
باور کنیم نقد اگر که بوی غرضورزی هم داشته باشد بازهم به نوعی نصیحت و اخطار شباهت دارد که میتوان از لابهلای آن حفرههای خطرآفرین را پیدا کرد و در نهایت همان بدی است که از تعاریف مگسان گرد شیرینی بدتر نیست.
مدیران باتجربه که قبلاً این بیاحتیاطیها را امتحان کرده و عواقب تلخ آن را دیدهاند اگر مسئولیت جدید خود را بر نتایج و عبرتهای قبلی استوار کنند قطعاً دیگر فریب چاپلوسان را نخورده و به منتقدان هرچند غرضورز بیشتر اعتماد میکنند زیرا در پشت نقد تنها نظر خوابیده است حالآنکه پیامد اعتماد به مگسان گرد شیرینی چیزی جز هجمههای بیامان نخواهد بود.
همه دولتها از آغاز کار با این دو مسئله روبرو بودهاند تا طول حضور نگران عواقب آن باشند اما آنهایی که صبوری پیشه کردند و تصمیم عجولانه همچون رئیس دولت یازدهم نگرفتند تا بازیچه دست چاپلوسان شده و هشت سال تمام بر اساس رأی و نظر آنها حکم صادر کنند و اجازه دهند دلار ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری ستون اقتصاد بیمار را به ورطه نابودی بکشند باید روزها عزلت و غربت را نیز در نظر میگرفتند. این همان سرنوشت دوستی خالهخرسهای که در کتابهای کودکان از آن یاد شده تا خرس نادان برای دور کردن مگس نشسته بر صورت رفیق و ولینعمت خود از پارهسنگ استفاده کند.
مهم تشخیص مدیران است تا بر دست قلمزنانی که از آنها نقد میکنند بوسه بزنند و مگسان گرد شیرینی را از خود دور نموده تا موفق و مؤید باشند. از رئیس دولت سیزدهم نیز که مسیر سختی را انتخاب کرده تا سالهای دشواری را در پیش رو داشته باشد و قطعاً در طی آن خرما خیر نخواهند کرد که هرروز باید شاهد توطئهای تازه در همه زمینهها بماند خاضعانه میخواهیم به این مسئله اعتقاد عملی داشته باشند.
از سوی دیگر منتقدان منصف هم که میدانند اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست و به معنای واقعی کلمه مدیری زمینی سوخته را تحویل گرفته، انصاف و مروت حکم میکند باید به کمک این مسئول جانبرکف رفت و با نقد مشفقانه و ارائه راهکارهای کارشناسی شده به او کمک کرد زیرا اگر نیت منتقد پاک و منزه باشد و تفکر هجمه را کنار بگذارد خواهد پذیرفت که در هیچ جای دنیا و کرسیهای دانشگاهی آن نیامده که میتوان با هوچی گری، دروغ، تهمت و افترا اوضاع را سروسامان بخشید و یا امیدی را که در مردم ایجاد شده هدف قرار داد و واقعیات را نادیده انگاشت که بر اساس نتایج نظرسنجی اخیر مؤسسه «گالوپ» از مردم ایران ۷۲ درصد از عملکرد فعلی رئیسجمهور جدید راضی هستند و آن را تأیید میکنند و البته ۱۴ درصد از مردم به دلیل شیوع ویروس در انتخابات شرکت نکرده بودند و میزان مشارکت در آن ۴۹ درصد بود و این یعنی اگر کرونا نبود میزان حضور ۶۳ درصدی میشد که در این اوضاع اقتصادی بهجامانده از قبل شبیه یک معجزه است.
امروز احساس میشود علیرغم همه چالشهای موجود بار دیگر قطار کشور به ریل انقلاب بازگشته که نتیجه طبیعی آن افزایش امید به جریان انقلابی خواهد بود و این امر تنها یک راهحل را برای کسانی که درک آن را ندارند باقی میگذرد تا به «هجمه همهجانبه به امید مردم و جلوگیری از موفقیت دولت سیزدهم بپردازند» و تلاش کنند تا نتایج نظرسنجی مؤسسه «گالوپ» را مخدوش جلوه دهند که این همان هجمه کذایی است زیرا قبلاً به این نتیجه رسیده بودند.
با گروگان گرفتن معیشت مردم و پایین کشیدن فتیله رسانههای مزاحم و موی دماغ و بیتفاوتی در برابر تحریمها پایدار بمانند که نگاهی به کتاب «خاطرات اوباما» درباره آشوبهای سال ۸۸ و گزارش لسآنجلس تایمز در مهرماه ۸۸ و اظهارات «جان هانا» ادعاها را دراینباره اندکی موجهتر خواهد نمود.
بازسازی ویرانههای فکری و اقتصادی بهجامانده از میراث هشت سال گذشته بهمراتب آسانتر از کار کردن در میان اینهمه هجمه و تخریب حاشیهسازیهاست که ریشه سختی معیشت جامعه فعلی در آن دوران رشد کرده تا امروز به میوهای تلخ تبدیل شود و مورد هجمه کسانی باشد که به روایتی میراثهای تلخ بهجامانده از همان دوراناند.
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
مدیران اگر عاقلانه و منصفانه انتخاب و منصوب شده باشند به راحتی میتوانند فرق میان نقد مغرضانه و منصفانه را تشخیص داده بدون اینکه اجازه دهند بعضی اطرافیان در قالب مشاور و حتی متصدی روابط عمومی آنها را تحریک به مقابله به مثل نموده و بجای آب، بنزین روی این آتش زیر خاکستر بریزند.
باور کنیم نقد اگر که بوی غرضورزی هم داشته باشد بازهم به نوعی نصیحت و اخطار شباهت دارد که میتوان از لابهلای آن حفرههای خطرآفرین را پیدا کرد و در نهایت همان بدی است که از تعاریف مگسان گرد شیرینی بدتر نیست.
مدیران باتجربه که قبلاً این بیاحتیاطیها را امتحان کرده و عواقب تلخ آن را دیدهاند اگر مسئولیت جدید خود را بر نتایج و عبرتهای قبلی استوار کنند قطعاً دیگر فریب چاپلوسان را نخورده و به منتقدان هرچند غرضورز بیشتر اعتماد میکنند زیرا در پشت نقد تنها نظر خوابیده است حالآنکه پیامد اعتماد به مگسان گرد شیرینی چیزی جز هجمههای بیامان نخواهد بود.
همه دولتها از آغاز کار با این دو مسئله روبرو بودهاند تا طول حضور نگران عواقب آن باشند اما آنهایی که صبوری پیشه کردند و تصمیم عجولانه همچون رئیس دولت یازدهم نگرفتند تا بازیچه دست چاپلوسان شده و هشت سال تمام بر اساس رأی و نظر آنها حکم صادر کنند و اجازه دهند دلار ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری ستون اقتصاد بیمار را به ورطه نابودی بکشند باید روزها عزلت و غربت را نیز در نظر میگرفتند. این همان سرنوشت دوستی خالهخرسهای که در کتابهای کودکان از آن یاد شده تا خرس نادان برای دور کردن مگس نشسته بر صورت رفیق و ولینعمت خود از پارهسنگ استفاده کند.
مهم تشخیص مدیران است تا بر دست قلمزنانی که از آنها نقد میکنند بوسه بزنند و مگسان گرد شیرینی را از خود دور نموده تا موفق و مؤید باشند. از رئیس دولت سیزدهم نیز که مسیر سختی را انتخاب کرده تا سالهای دشواری را در پیش رو داشته باشد و قطعاً در طی آن خرما خیر نخواهند کرد که هرروز باید شاهد توطئهای تازه در همه زمینهها بماند خاضعانه میخواهیم به این مسئله اعتقاد عملی داشته باشند.
از سوی دیگر منتقدان منصف هم که میدانند اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست و به معنای واقعی کلمه مدیری زمینی سوخته را تحویل گرفته، انصاف و مروت حکم میکند باید به کمک این مسئول جانبرکف رفت و با نقد مشفقانه و ارائه راهکارهای کارشناسی شده به او کمک کرد زیرا اگر نیت منتقد پاک و منزه باشد و تفکر هجمه را کنار بگذارد خواهد پذیرفت که در هیچ جای دنیا و کرسیهای دانشگاهی آن نیامده که میتوان با هوچی گری، دروغ، تهمت و افترا اوضاع را سروسامان بخشید و یا امیدی را که در مردم ایجاد شده هدف قرار داد و واقعیات را نادیده انگاشت که بر اساس نتایج نظرسنجی اخیر مؤسسه «گالوپ» از مردم ایران ۷۲ درصد از عملکرد فعلی رئیسجمهور جدید راضی هستند و آن را تأیید میکنند و البته ۱۴ درصد از مردم به دلیل شیوع ویروس در انتخابات شرکت نکرده بودند و میزان مشارکت در آن ۴۹ درصد بود و این یعنی اگر کرونا نبود میزان حضور ۶۳ درصدی میشد که در این اوضاع اقتصادی بهجامانده از قبل شبیه یک معجزه است.
امروز احساس میشود علیرغم همه چالشهای موجود بار دیگر قطار کشور به ریل انقلاب بازگشته که نتیجه طبیعی آن افزایش امید به جریان انقلابی خواهد بود و این امر تنها یک راهحل را برای کسانی که درک آن را ندارند باقی میگذرد تا به «هجمه همهجانبه به امید مردم و جلوگیری از موفقیت دولت سیزدهم بپردازند» و تلاش کنند تا نتایج نظرسنجی مؤسسه «گالوپ» را مخدوش جلوه دهند که این همان هجمه کذایی است زیرا قبلاً به این نتیجه رسیده بودند.
با گروگان گرفتن معیشت مردم و پایین کشیدن فتیله رسانههای مزاحم و موی دماغ و بیتفاوتی در برابر تحریمها پایدار بمانند که نگاهی به کتاب «خاطرات اوباما» درباره آشوبهای سال ۸۸ و گزارش لسآنجلس تایمز در مهرماه ۸۸ و اظهارات «جان هانا» ادعاها را دراینباره اندکی موجهتر خواهد نمود.
بازسازی ویرانههای فکری و اقتصادی بهجامانده از میراث هشت سال گذشته بهمراتب آسانتر از کار کردن در میان اینهمه هجمه و تخریب حاشیهسازیهاست که ریشه سختی معیشت جامعه فعلی در آن دوران رشد کرده تا امروز به میوهای تلخ تبدیل شود و مورد هجمه کسانی باشد که به روایتی میراثهای تلخ بهجامانده از همان دوراناند.
نویسنده: حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت