هر هولوکاستی بایکوتی از نوع خودش را دارد؛ یک نوع هــــولوکــــاست از نوع یهودیسوزیهایی هست که به بهانه آن کشوری اشغال میشود و مردمی آواره و خانههایشان ویرانه میشود. دور این هولوکاست نوار قرمزی میکشند و رویش مینویسند: منطقه ممنوعه؛ ورود اکیداً ممنوع! این میشود که بعد از شصت و اندی سال هیچکس نه تنها جرأت رد و انکار واقعه مزبور را نداشته است، بلکه حتی تحقیق و پژوهش هم در مورد آن ممنوع شده تا مبادا هویت وجودی یک رژیم در میان افکار عمومی جهان خدشه دار شود. حتی کار به جایی میرسد که وزیر کشوری، برای شروع یک رابطه جدید با غرب، این وعده را به طرف مقابلش میدهد و میگوید: مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفت!
هولوکاست دیگری نیز هست که تا چندی پیش خیلیها حتی از آن خبر هم نداشتند؛ این هولوکاست باید بایکوت میشد؛ اگر پژوهش در مورد چرایی و چگونگی هولوکاست معروف، ممنوع میشود، این هولوکاست به کلی باید از تاریخ محو و بایکوت شود. حالا بعد از گذشت نزدیک به یک قرن از کشتار و هولوکاست تمام عیار ایرانی، برگی از این واقعه به دست فیلمسازی به رشته تصویر در آمده است؛ تصویری که از قرار معلوم همچنان قرار است همانطور مبهم در تاریخ باقی بماند.
«ابوالقاسم طالبی» فیلمساز ایرانی، معمولاً پایش را در منطقه ممنوعه میگذارد؛ اینبار نیز سراغ یک منطقه ممنوعه دیگر رفته و یک قتلعام تمام عیار را به تصویر کشیده است. «یتیمخانه ایران» روایت طالبی از حدود ۶ سال تاریخ حذف شده ایران است. دورانی که نزدیک به نیمی از جمعیت ایران به گواه پژوهشگران تاریخی بر اثر قحطی، طاعون، وبا و... کشته شدند. فاجعهای عظیم که ثمره توافق سری روسیه و انگلستان برای تجزیه و تصرف ایران بین خودشان بود. قحطیای که هیچگاه رخ نمیداد مگر آنکه خیال انگلیس از بابت همراهی برخی افراد در داخل کشور، راحت میشد.
و حالا بعد از تمام فراز و نشیبهای ساخت یک اثر تاریخی فاخر اما انگار قرار است قصه بایکوت هولوکاست ایرانی همچنان به قوت خود باقی بماند. گویا هنوز خیال روباه پیر از حذف شدن این برگ از تاریخ ایران، راحت است. اینبار اما دقیقاً مشخص نیست که نفع این بایکوت به سود چه کسانی خواهد بود؟(که البته به وضوح مشخص است!)
از پخش و تبلیغات ضعیف این اثر تاریخی که بگذریم پس از حدود دو هفته از اکران فیلم، با یک حساب سرانگشتی از سینماهای مکانیزه و غیرمکانیزه حدود ۶۸ سانس اکران در طول روز برای این فیلم قرار داده شده است و این درحالی است که برخی از فیلمها بیش از سه برابر یعنی ۲۱۸ سانس در روز اکران میشود و بهترین سالنهای کشور را نیز در اختیار خود دارند. اگرچه مقایسه این فیلمها با هم کار درستی نبوده و نیست ولی این حجم محدود برای فیلمی که تاریخ یک ملت را روایت میکند ناخودآگاه انسان را به این گزاره میرساند که قرار است این فیلم دیده نشود. این در حالی است که به گواه بسیاری از کارشناسان و مخاطبان عام سینما، فیلم توانسته است با روایتی جذاب و سرگرمکننده مخاطب را ۱۲۰ دقیقه با داستان همراه کند؛ آنها همچنین معتقدند، طالبی توانسته است نسبت به فیلم قبلی خود رشد خوبی را در فرم فیلمسازی در ژانر سختی چون ژانر تاریخی به نمایش بگذارد.
گواه دیگری که نشان میدهد مردم توانستهاند با روایت طالبی ارتباط خوبی برقرار کنند، اکران گسترده و بازخورد خوب کار در دانشگاهها بوده است. به طوری که طالبی با «یتیمخانه ایران» توانسته است رکورد اکران دانشگاهی را با بیش از ۷۰ دانشگاه که تا کنون فیلم را اکران کرده و دهها دانشگاه که در صف اکران هستند، جا به جا کند.
«یتیمخانه ایران» چه بخواهند و چه نخواهند، بالاخره دیده خواهد شد؛ هولوکاست ایرانی بالاخره چه بخواهند و چه نخواهند روزی در ذهن مردم حک و نسل به نسل منتقل خواهد شد؛ چراکه یک ملت را هیچگاه نمیتوان در تجاهل و تغافل از گذشته خویش قرار داد. حالا اما برخی اگر هنوز امیدی به گشایشی از سازندگان این هولوکاست دارند بهتر است، نام خویش را در تاریخ و پیش چشم آیندگان تاریک نکنند. (تسنیم)