غرب آسیا به عنوان کانون اصلی تحولات نظام بین‌الملل همچنان در حال دگرگونی و تغییرات بنیادینی است که می‌تواند تمام ساختار جهانی را تحت‌الشعاع قرار دهد بررسی کارنامه منطقه نشان می‌دهد که همواره قدرتهای جهانی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان در معادلات غرب آسیا بوده‌اند به گونه‌ای که هیچ شدنی و ناشدنی بدون خواست و نظر آنان صورت نمی‌گرفت آنچه امروز در سپهر سیاسی امنیتی منطقه مشاهده می‌شود امری ورای این معادلات چیده شده توسط ساختار فرامنطقه‌ای است که بازیگران جدیدی را به عرصه جهانی معرفی می‌کند.
زمانی کشورهایی مانند انگلیس، آلمان، فرانسه در کنار رژیم صهیونیستی طراحان خطوط سیاسی و امنیت منطقه بودند اما این معادله اکنون با دگرگونی بسیاری همراه شده چنانچه امروز شاهد هستیم جنبشی مانند حزب‌الله لبنان راسا فضای امنیتی منطقه را تعریف می‌کند و به رژیم صهیونیستی درباره هرگونه جنگ جدید هشدار می‌دهد اکنون جبهه مقاومت به عنوان رکن اساسی در ساختار سیاسی و امنیتی منطقه ایفای نقش داشته و هیچ بازیگری بدون درنظر گرفتن جایگاه آن توان نه تنها اقدام بلکه اظهارنظر درباره منطقه را ندارد. به عنوان مثال در تحولاتی مانند آنچه در سوریه رخ داد جهانیان اذعان دارند که راهبرد جبهه مقاومت و متحدان آن تنها راهبرد نهایی برای مبارزه با تروریست و رسیدن به امنیت پایدار است این مولفه چنان است که حتی کشورهای اروپایی برای رسیدن به امنیت داخلی خود نیازمند همراهی با جبهه مقاومت در مقابله با تروریست هستند که نمونه آن تن دادن این کشورها به مذاکرات آستانه به عنوان راهکار سیاسی پایان بحران سوریه است.
تحولات اقلیم کردستان عراق و مجموعه رایزنی که کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای حفظ یکپارچگی عراق اجرا می‌کند نمود دیگری از قدرت مقاومت منطقه است. اکنون ترکیه که همواره خود را در معادلات کشورهای اروپایی و آمریکایی قرار می‌داد امروز برای حفظ تمامیت ارضی خود به جای رویکرد به مولفه های اروپایی و امریکایی به سمت همگرایی با جبهه مقاومت و متحدان آن متمایل شده است. سفر روز چهارشنبه اردوغان و رئیس ستاد ارتش ترکیه به تهران تاکید ترکیه بر حل بحران سوریه از طریق مذاکرات آستانه دعوت از پوتین رئیس‌جمهوری روسیه به عنوان متحد مقاومت به ترکیه با محوریت حل بحران سوریه و عراق و حمایت‌های ترکیه از جبهه مقاومت در برابر تحریم‌ها و تهدیدات خارجی را می‌توان بر گرفته از نقش انکارناپذیر جبهه مقاومت در معادلات منطقه دانست.
با توجه به مجموع شرایط ذکر شده می‌توان نتیجه گرفت که چینش ساختار امنیتی سیاسی منطقه دیگر براساس خواست قدرتهای منطقه شکل نمی‌گیرد بلکه این جبهه مقاومت است که توانسته ابعاد جدیدی از ساختارهای امنیتی را در منطقه ایجاد و تثبیت کند. با توجه به این شرایط می‌توان نتیجه گرفت که هژمونی امریکایی که تعیین‌کننده تمامی ساختار نظام بین‌الملل بوده دیگر در غرب آسیا تعیین‌کننده نیست و کدخدایی امریکا دیگر در این منطقه راه به جایی نمی‌برد.
نویسنده: علی تتماج
