یکم- عطش دیده شدن!
می خواهم از طب اسلامی، یک واژه، برای "پدیدههای رسانهای" وام بگیرم؛ "استسقا" و آن مرضی است که صاحب خود را به تشنگی مدام، گرفتار کند و او هرچه بنوشد، از عطش رهایی نتواند.
حالت "استسقا" گاه به اخلاق "فردی" و حتی "اجتماعی" هم سرایت میکند؛ یکی "شوق عبادت" دارد. یکی "شیفته خدمت. دیگری تشنه "قدرت" است. یکی هم عطش گردآوری "ثروت" و مال و مکنت دنیا را دارد. و سعدی شیرازی که رحمت خدا بر او باد! درباره این آخری در "گلستان" خود، سروده؛ "گفت چشمِ تنگ دنیا دوست را یا قناعت پرکند یا خاک گور"
یکی از حالات "استسقا" در اخلاقیات هم " عطش دیده شدن" است. این حالت را هم در فرد میتوان دید و همه در یک جامعه. گاه حتی یک "سازمان" به دلیل نحوه مدیریت "استسقای جلوهگری" دارد.
دوم- تبرج
تبرج، همان استسقای دیده شدن است. تبرج را جلوهگری، همانند برج که از دور به تماشا درآید، معنا کرده و آن را از خلقیات ناپسند میشمارند. این حالت اغلب در نوجوانی و جوانی، به سبب غلبه "صفرا- دم" عادی به نظر میرسد. جوان دوست دارد دیده شود و برای این مقصود، در خودآرایی سعی بلیغ میکند. امروز این حالت، با گذر از سنین جوانی، به خلق فراگیر بخش زیادی از جامعه خودمان شیوع یافته است. شاید بتوان در سطح ملی، "آلمان هیتلری" را گرفتار همین "عطش جلوهگری حماسی" دانست. برای پاسخگویی به همین عطش با تدبیر "گوبلز" روزنامه "جنگ" را منتشر کرد. بعد از جنگ دوم ملل غربی علیه جهانیان، آمریکا مصداق "تبرج" در سطح ملی است. کاخ سفید، مدام بیماری عطش دیده شدن را به رخ جهانیان میکشد. در صنعت سینما، رسانه و بازیهای رسانهای و... آمریکا، مدام سربازانی را از خود به نمایش میگذارد که چنین و چنانند و توان فوقبشری دارند. "هالیوود" بارزترین نماینده یک "سازمان متبرج" است. عطش دیده شدن، در سرتاپای این سازمان و عناصر فنی، برنامهای و انسانی آن میریزد.
سوم- عسرت
تورم یک مرض، اگر درمان نگردد موجب عسرت و اسارت است. عقل که نباشد، جان در عذاب است. هنگامی که یک فرد یا یک سازمان یا یک مملکت، از عقلانیت فاصله بگیرد، امراض مختلف، از جمله "استسقا" و "تبرج" اسباب اسارت میشوند. الان ملت پراکنده در ایالات متحده آمریکا، همان ۹۹ درصدیهای بیچاره، مالیات میدهند و فعالان رسانهای و هنری، برده وار، میکوشند تا تشنگی روزافزون حکام خود، همان یک درصد را برای دیده شدن، سیراب کنند و نمیتوانند. چنانکه ملت بیچاره آلمان، نتوانستند پاسخگوی عطش مداوم هیتلرها و گوبلزها شوند.
این استسقا، نه تنها ملت بیچاره پراکنده ایالت متحده آمریکا، بلکه بشریت را گرفتار کرده است. هزینه "تورم اخلاق شیطانی" در سردمداران این مملکت، از جمله اخلاق نکوهیده "تبرج" را تمام بشریت معاصر میدهند. از ۹۹ درصدیهای آمریکا، تا ونزوئلا و سوریه و یمن و فلسطین.
چهارم- «دست آموز»ها
در بلاد اسلام هم سازمانهای سیاسی- امنیتی "دست آموز"، البته با پوشیدن صورتک "فرقه"و "مذهب" با همین مرض، اسباب عسرت و اسارت امت اسلام را مهیا کردهاند. استعمار انگلیس و آمریکا "مادر سلیطه خود" و "پدر پشت پرده" سازمانهایی مثل "صهیونیسم" و "وهابیت" و "بهائیت" و تکفیریهای "دست آموز" مثل "داعش" و "بوکو حرام" و غیره و غیره تا همین "تشیع انگلیسی" منتسب به خودمان، هستند. اینها نیز "استسقای تبرج" را از آنها آموختهاند. مگر نمیبینیم که "داعش" و "نورالدین زنگی" از دریدن شکمها و بریدن سرها، فیلم میسازند در قواره "هالیوود" و "تشیع انگلیسی" با راهاندازی ۱۳ شبکه ماهوارهای، نمیتواند عطش خود را در نمایش نشان دادن "قمه زنی" و "ناسزاگویی" سیراب کند.
درباره این "سراب" بازهم سخن باید گفت.