اگر تمامی تاریخ نویسان، منتقدان، اقتصاددانان و صاحبان فضل و کرم که همه هشت سال گذشته را در انزوا به سر بردهاند و خوندلها از بیتدبیری خوردهاند را دورهم جمع کنند تا طوماری ازآنچه گذشته را فراهم نمایند، قطعاً توان و قدرت تنظیم فهرست آنها را هم نداشته چه رسد به اینکه پیرامونشان تفسیر و اظهار عقیده گردد! آنچه قابل ابراز است قطرهای از اقیانوس بیانتهاییست که هرکدام برای خود پشت پردهها دارد تا توسط آرایشگران زبردست سرخاب سفیداب شده و بهوسیله سایتها و رسانههای زنجیرهای به خورد سادهدلان جامعه داده شود! انگار هشتادوسه میلیون جمعیت که اکثریت آنها از طیف زود باوران و صادقان تهیدست هستند و اقلیتی نیز اگرچه دستودلشان بازتر است اما محو تبلیغات از قبل برنامهریزیشده میباشند، دستهجمعی مسخ شدهاند تا هشت سال با انواع شعبدهبازیها ازجمله چهارشنبههای معروف پاستور که نتیجه آن بیرون آمدن از خلوت فراموشخانه و لبخند بر لب داشتنی توأم با گزارشهای دستوپاشکسته نداشت که وزیر راه و شهرسازی اسبق آن میکروفون را از خبرنگار رسانه ملی بگیرد و به گوشهای پرتاب کند! اینها و نمونههای فراوان آن مربوط به بدنه دولت است که قوه مقننهاش رنگ دیگری داشت و نمایندهای پس از گذشت مدت محدودی فرزندان خود را بهعنوان مدیرعامل به دو شرکت شستایی تحمیل میکند تا وقتی تقه اش درآمد ننهمنغریبم بازی دربیاورد! و امروز که ماههای پایانی برای دولتهای یازدهم و دوازدهم و همچنین شوراهای شهر و روستا درراه است تا نظارتیها به بازخوانی پروندههای خاکستری بپردازند و عدم صلاحیتها را آفتابی کنند. همان کسانی که این سالها را مست باده خودشیفتگیها بودند، دم از درخطر بودن دموکراسی میزنند اما نمیگویند جواب آحاد جامعه را پیرامون کاهش ۴۳ درصدی قدرت خرید و انتظار ۱۲۳ ساله برای خانهدار شدن و گرانی اقلامی مصرفی تا ۵۰۰ درصد را چه کسانی باید بدهند! شجاعت در بازوان ستبر شده حاصل از باشگاههای زیرزمینی و سبیلهای چخماقی در سالنهای آرایش و پیرایش برج میلاد نیست و کارخانههایی که بهموجب قوانین ناقص در سازمان خصوصیسازی به همسران واگذار میشود تا کارگران آن اخراج و اموال نیز حراج گردد و زمینهایش بایر و آماده برجسازی شوند که شهامت میخواهد تا مردانه اقرار کند مسیر را اشتباه رفته و باید از آحاد جامعه حلالیت بطلبد نه اینکه این روزهای محدود و باقیمانده را هم به سنگاندازی برای آیندگان بپردازند و طرحهایی ارائه بدهند که میخ آخر برای تابوت حفاظت از محیطزیست باشد! آنهایی که دم از خدایی اقتصاد میزدند با چند ویراژ کشور را به گردانه و پرتگاه انحطاط کشیده و حالا نوبت جوجه امسالیهاست تا طرحهای مخرب اقتصاد و حیات را باهم فدا کنند! مجوز یکصد هزار دستگاه ماینر موجود در گمرک اصفهان را که بالطبع در هریک از گمرکات ۳۱ استان دیگر هم به نسبت همین مقدار وجود دارد تا سرجمعش به چند میلیون برسد را چه کسانی صادر کردهاند تا با زیرساختهای ارزی و اعتباری کشور بازی کنند که حالا تصمیم بر ایجاد مزرعه برای آنها در منطقه حفاظتشده و سرسبز استان که جوانان و اهالی آن نان کشاورزی شکوفای خود را میخورند، میگیرند که داس و بیل را به زمین گذاشته و عازم شهرک صنعتی فریدن که بیش از ۲۰ سال پیش و درست در زمان دولت اصلاحات تعطیل شد بروند تا بجای فرآوری محصولات کشاورزی و بخصوص زیرشاخههای سیبزمینی پشت مینی ماینرها نشسته و چالش تازه کمبود انرژی برق را به تنشی عظیم در منطقه تبدیل کنند؟!
خشک و بیروح نمیاندیشیم و با ایجاد مزارع ماینر برای شرکتهای دانشبنیان مخالف نیستیم اما وقتی در شرق اصفهان به دلیل خشکسالی شکننده هزاران نیرو بیکار شدهاند چگونه است که نهتنها گذشتگان بلکه امروز نیز همه میخواهند بخشی از سرزمین سبز، بکر و دستنخورده غرب استان را که هماکنون قسمت اعظمی از معیشت غذایی جامعه را تأمین میکند همراه با نیروهای کارآمد آن بهسوی سرابی به نام رمز ارز بکشند درحالیکه میتوانند همین مزارع را در مناطق کوهپایه و جرقویه احداث نمایند و اجازه دهند تنها نقطه تولید اکسیژن و لطیف استان همچنان دستنخورده باقی بماند. اگر نیت پاک است و تصمیم ندارید دولتهای بعدی را به چالش کشیده و به درد چه کنم چه کنم گرفتار نکنید، این مدت محدود و باقیمانده را همچون سالهای گذشته به استراحت بگذرانید و از ارائه سیگنالهای تازه و بیمحتوا بپرهیزید!
نویسنده: حسن روانشید